تحقيقى درباره قبر فاطمه
از ديرباز در مورد قبر فاطمه بين مورخين و محدثين اختلاف نظر بوده است. از روايتى كه ابن سعد نقل مى كند به دست مى آيد كه در همان سده هاى اوليه در مورد محل قبر فاطمه اختلاف نظر وجود داشته است. [ الطبقات الكبرى ج 8 ص 30. ] بعضى گفته اند: فاطمه در خانه خودش دفن شده است [ ذخائر العقبى ص 54 از قول محب الدين نجارى، اصول كافى كتاب الحجه باب مولد فاطمه روايت 9، مناقب ج 3 ص 365 ] و اين با روايت تشييع جنازه سازگار نيست زيرا دفن در خانه نيازى به تشييع نداشت، و اين توجيه كه ممكن است از خانه تشييع شده و مجددا به خانه بازگشته چندان منطقى به نظر نمى آيد، زيرا فاطمه اى كه بايد شبانه غسل شود شبانه كفن شود و شبانه به خاك سپرده شود تا ستمگران به حق فاطمه مطلع نشوند، دست زدن به يك كار سمبليك و خطرناك كه ممكن بود همه نقشه ها را نقش بر آب كند صحيح به نظر نمى رسد. عده اى گفته اند: فاطمه بين قبر و منبر رسول خدا دفن شده است. [ مناقب ج 3 ص 357 ] قبول اين عقيده هم مشكل به نظر مى رسد، زيرا مسجد كه در دست حاكميت است و محل آمد و شد مردم حتى در نيمه هاى شب بوده است و اثر كند و كاو تا فردا در كف آن باقى مى ماند، با مخفى كارى كه فاطمه وصيت كرده بود چندان موجه بنظر نمى رسد. قول سوم بقيع است [ ذخائر العقبى ص 54 ] و اين قول صحيح تر بنظر مى رسد، زيرا با روايات شيعه كه مى گويد، حضرت براى مخفى نگه داشتن قبر فاطمه، چندين قبر ديگر حفر نمود [ مناقب ج 3 ص 363 ]، و با روايات تشييع جنازه، و اصول مخفى كارى سازگارتر است. اما در كجا و چه نقطه اى از بقيع دفن شده است نيز اختلاف است. بعضى گفته اند در كنار قبر فاطمه بنت اسد [ ينابيع الموده ج 2 ص 26 ] و عده اى گفته اند در زاويه خانه عقيل نزديك خانه محشين [ الطبقات الكبرى ج 8 ص 30 ] اما براى هيچ كدام دليلى در دست نيست. آنچه مسلم است اينست كه خود زهرا نخواسته است قبرش آشكار و معلوم باشد و ائمه هم نخواسته اند آن را روشن كنند تا سندى بر مظلوميت و غضب فاطمه در تاريخ بماند، لذا در روايتآمده است «ثم عفى موضع قبرها» [ اصول كافى كتاب مولد فاطمه (ع) روايت ] على اثر قبر را محو كرد [ مناقب ج 3 ص 363 عن تاريخ ابى بكر قال: «دفنوها ليلا و غيبوا قبرها» ] يا گفته اند: چند قبر ديگر هم كنده شد. [ مناقب ج 3 ص 363. ] بنابراين براى درك زيارت فاطمه بهتر است در هر سه مكان، بين قبر و منبر رسول، خانه و مخصوصا بقيع فاطمه را زيارت كرد.
تاريخ وفات فاطمه
با اينكه پيامبر (ص) بعد از هجرت دستور تاريخ نگارى حوادث را دادند، اما بعضى وقايع آنچنان اختلافى است كه تعجب هر محققى را برمى انگيزد، يكى از اين موارد تاريخ وفات فاطمه (س) مى باشد. در كتابها و منابعى كه در دسترس داشتم چهارده قول به شرح ذيل درباره تاريخ وفات فاطمه يافتم: 8 ماه [ ذخائر العقبى ص 52 ] بعد از وفات پيامبر (ص)، 6 ماه [ كامل ابن اثير ج 2 ص 341، ذخائر العقبى ص 52، مناقب ج 3 ص 363، تاريخ مسعودى ج 2 ص 309 اسد الغابه ج 7 ص 225، طبقات ج 5 ص 28 ] بعد، 4 ماه بعد [ مناقب ج 3 ص 357 ] 3 ماه بعد [ كامل ابن اثير ج 2 ص 341، ذخائر العقبى ص 52، تاريخ مسعودى ج 2 ص 309، اسد الغابه ج 7 ص 225، طبقات الكبرى ج 8 ص 28، كشف الغمه ج 1 ص 502، بحارالانوار ج 43 ص 215 ]، 100 روز بعد [ ذخائر العقبى ص 52 ] 75 روز بعد، [ مناقب ج 3 ص 357، الامامه و السياسه ج 1 ص 31، اصول كافى ج 1 ص 187 و 381 باب مولد الزهرا كشف الغمه ج 1 ص 449 ] 72 روز بعد [ مناقب ج 3 ص 357 ] 70 و چندروز بعد [ تاريخ مسعودى ج 2 ص 309 ]، 70 روز بعد [ اسد الغابه ج 6 ص 225 ]، 60 روز بعد [ مصباح الانوار به نقل از بحارالانوار ج 43 ص 217 ]، 50 روز بعد [ بحارالانوار ج 43 ص 201 ]، 40 روز بعد، [ مناقب ج 3 ص 357، تاريخ يعقوبى ج 2 ص 115، كشف الغمه ج 1 ص 449 و 500 ] 30 روز بعد [ تاريخ يعقوبى ج 2 ص 115 ] و در روايتى هم 95 روز [ كشف الغمه ج 1 ص 503 و عن ابى جعفر محمد بن على (ع) خمسا و تسعين ليله. ] انتخاب هيچكدام از اين اقوال خصوصيتى ندارد مگر قول 75 روز كه بيشترين روايات شيعه و بعضى از مورخين اهل سنت آن را نقل كرده اند. و مرحوم مجلسى آن را صحيح دانسته است. [ بحارالانوار، ج 43 ص 215 ] لكن اين روايت با رواياتى كه تاريخ روز وفات را معين مى كنند سازگار نيست، اهل سنت اكثر روز وفات را سوم رمضان [ تاريخ طبرى ج 3 ص 240 ] ذكر كرده اند و شيعه آنرا 3 جمادى الثانى [ بحارالانوار ج 43 ص 215 ] يا 21 رجب [ بحارالانوار ج 43 ص 215 ] يا 13 ربيع الثانى [ مناقب ج 3 ص 357 ] ذكر كرده است. و اين تاريخها هيچكدام با 75 روز انطباق ندارد، زيرا 75 روز بعد از وفات پيامبر (ص) مصادف با 13 يا 14 يا 15 جمادى الاول (بستگى به مدت هر ماه) خواهد بود و اين ايام هيچ كدام در روايات
نيامده است. روايتى را على بن عيسى اربلى از قول امام محمد باقر (ع) نقل مى كند كه تاريخ وفات را 95 روز بعد از وفات پيامبر (ص) دانسته است، كه اين روايت با روايت سوم جمادى الاخر قابل انطباق است زيرا 95 روز بعد از 28 صفر در صورتى كه همه ى ماهها 30 روز تمام باشد، سوم جمادى الثانى مى شود. البته ممكن است سوم جمادى را با روايات سه ماه قابل تطبيق بدانيم و بگوئيم آن سه چهار روز زائد تسامح شده است و نگفته اند سه ماه و سه چهار روز. روايت 21 رجب با هيچكدام از اقوال سازگار نيست زيرا 21 رجب حدود 140 روز بعد از وفات پيامبر (ص) است كه در هيچكدام از اقوال نيامده است. بنابراين روايت 95 روز مصادف با سوم جمادى الثانى را روز وفات فاطمه سلام الله عليها بگيريم صحيح تر به نظر مى رسد هر چند مشهور روايات 75 روز است كه مطابق با 13 يا 14 يا 15 جمادى الاول است كه در روايت از روز آن سخن به ميان نيامده است. به اميد روزى كه امام مهدى سلام الله عليه اين نقطه تاريك را روشن نمايد.
السلام عليك يا فاطمه الزهرا
رسول خدا فرمودند: هر كس بر من و فاطمه در حال حيات ياممات، سه روز سلام بفرستد، خداوند او را شايسته بهشت سازد [ مناقب ج 3 ص 265، تهذيب الاحكام ج 6 ص 9 ] و نيز فرمود: اگر كسى بر فاطمه صلوات بفرستد خداوند از لغزشهاى او درگذرد و به پيامبر ملحق نمايد. [ كشف الغمه ج 1 ص 472. ] و اينك در آستانه اتمام اين كتاب گفتار خويش را با زيارت فاطمه سلام الله عليها به پايان مى بريم، باشد كه مورد غفران و رحمت الهى قرار گيريم و از شفاعتش بهره مند شويم. شيخ طوسى در تهذيب مى فرمايد: اصحاب و علماى شيعه را ديده ام كه در هنگام زيارت فاطمه زهرا سلام الله عليها اين عبارات را مى خواندند: «السلام عليك يا بنت رسول الله، السلام عليك يا بنت نبى الله، السلام عليك يا بنت حبيب الله السلام عليك يا بنت خليل الله، السلام عليك يا بنت صفى الله، السلام عليك يا بنت امين الله، السلام عليك يا بنت افضل انبياء الله و رسله و ملائكته، السلام عليك يا بنت خير البريه، السلام عليك يا سيده نساء العالمين من الاولين و الاخرين السلام عليك يا زوجه ولى الله و خير الخلق بعد رسول الله، السلام عليك يا ام الحسن و الحسين سيدى شباب اهل الجنه، السلام عليك ايتها الصديقه الشهيده، السلام عليك ايتها الرضيه المرضيه، السلام عليك ايتها الفاضله الزكيه، السلام عليك
ايتها الحوراء الانسيه، السلام عليك ايتها التقيه النقيه، السلام عليك ايتها المحدثه العلميه، السلام عليك ايتها المغضوبه المظلومه، السلام عليك ايتها المضطهده المقهوره، السلام عليك يا فاطمه بنت رسول الله و رحمه الله و بركاته.
صلى الله عليك و على روحك و بدنك، اشهد انك مضيت على بينه من ربك و ان من سرك فقد سر رسول الله، و من جفاك فقد جفا رسول الله، و من آذاك فقد آذى رسول الله، و من وصلك فقد وصل رسول الله، و من قطعك فقد قطع رسول الله، لأنك بضعه منه و روحه التى بين جنبيه كما قال صلى الله عليه و آله: اشهد الله و رسله و ملائكته انى راض عمن رضيت عنه، ساخط على من سخطت عليه، متبرء ممن تبرأت منه، موال لمن واليت، معاد لمن عاديت، مبغض لمن ابغضت، محب لمن احببت، و كفى بالله شهيدا و حسيبا و جازيا و مثيبا. [ تهذيب الاحكام ج 6 ص 10. ]