پاره ى پيامبر
الگوى كمالات بانوان
مقدّمه
ميلاد پاره ى پيامبر در سال 35 عام الفيل يعنى پنج سال قبل از بعثت و بنا به قولى در سال 41 عام الفيل و بنا به روايت امام باقر (ع) پنج سال بعد از بعثت، [
كشف الغمّه ى اربلى، ج 1، ص 449] خداوند مقدّر فرمود كه از پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) و خديجه ى كبرى (س) دخترى تولد يابد كه الگوى كمالات بانوان در قرآن گردد.
شيخ مفيد (ره) در روضةالواعظين مى نويسد: چون خديجه به فاطمه حامله شد حضرت رسول (ص) فرمودند: اى خديجه، جبرئيل مرا خبر داد كه اين فرزند دخترى است فاطمه نام كه وى را نسلى باشد پاكيزه و بابركت و خجسته. و چون ولادتش نزديك شد، ناگاه چهار زن بر وى ظاهر شدند. يكى از آنان گفت: ما را خدا فرستاده است، ما خواهران توايم. من ساره ام و اين ديگر مريم و سوم خواهر موسى و چهارم آسيه زن فرعون.
فاطمه متولد شد و با پرتو نور خود خانه را منوّر ساخت.
-
بر آسمان رسالت هلالى از نو تافت بر آسمان رسالت هلالى از نو تافت -
به بوستان نبوّت گلى زنو بشكفت به بوستان نبوّت گلى زنو بشكفت
اين مولود را كه خداوند نسل او را بركت دهد. اين مولود را كه خداوند نسل او را بركت دهد.
ديگر زنان نيز تهنيت گفتند. خديجه فاطمه را شاد و خندان بگرفت و رسول اكرم (ص) او را فاطمه ناميدند. و كنيه اش امّ محمّد و لقبش راضيه و مرضيه و زكيه و بتول و زهراست. و پيامبر (ص) درباره اش فرمودند: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّى» [روضة الشهداء ملاحسين كاشفى، صص 117- 118.] (فاطمه پاره اى از من است).
الگوى كمالات بانوان
فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّى فاطمه پاره اى از من است.
از آنجا كه الفاظ به تنهايى نمى تواند بيانگر عمق و گستردگى كمالات و مفاهيم عاليه ى آنها باشد، قرآن به ذكر خصال و صفات كمال اكتفا نكرده بلكه هر يك از پيامبران را نمونه و الگوى كمال يا كمالاتى قرار داده و پيامبر اكرم (ص) را اسوه ى كامل و جامع الكلم كمالات معرفى كرده است:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ... [احزاب/ 21.] در مورد بانوان نيز تنها به ذكر خصال و كمالات زن بسنده نكرده بل كه نمونه هايى از زنان باكمال را در طول تاريخ در كنار پيامبران به عنوان الگو معرفى كرده است.
قَدْ كانَتْ لَكُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبْراهيمَ وَالَّذينَ مَعَهُ... [ممتحنه/ 4.] ابراهيم و كسانى كه با او بودند (سارا و هاجر و...) الگوى نيكويى براى شما هستند....
در ميان اين الگوها، جامع ترين آنها حضرت مريم (ع) و كامل ترينشان حضرت فاطمه ى زهرا (س) هستند.
به تعبير امام خمينى رضوان الله عليه:
«تمام ابعادى كه براى زن و براى يك انسان متصوّر است در فاطمه زهرا سلام الله عليها جلوه كرده است. او يك زن معمولى نبوده است: يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنى انسان، تمام نسخه ى انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان. او زن معمولى نيست؛ او موجود ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است، بلكه موجود الهى جبروتى در صورت يك زن ظاهر شده است.» [امام خمينى: 26/ 2/ 58، صحيفه ى نور، ج 6، ص 185.]
-
هر چه به خوبان جهان داده اند هر چه به خوبان جهان داده اند -
قسم تو نيكوتر از آن داده اند قسم تو نيكوتر از آن داده اند
-
هر چه بنازند بدان دلبران هر چه بنازند بدان دلبران -
جمله تو را هست و زيادت بر آن جمله تو را هست و زيادت بر آن
هدف اين كتاب، بيشتر پرداختن به كمالات فاطمه ى زهرا (س) و مقايسه ى آن با هفده زن نمونه ى قرآن است. افسوس كه ما در شناخت اين الگوها و اسوه هاى حسنه، بخصوص در مورد فاطمه ى زهرا (س)، كوتاهى كرده ايم و به قول شهيد مطهرى: «ما شيعيان بايد اعتراف كنيم كه بيش از ديگران درباره ى اين خاندان ظلم و لااقل كوتاهى كرده ايم. اساساً كوتاهى ما ظلم است. ما نخواسته ايم و يا نتوانسته ايم آنان را بشناسيم. بيشترين مساعى ما درباره ى تنصيصات رسول اكرم (ص) درباره ى آنان و سبّ و شتم كسانى كه اين نصوص را ناديده گرفته اند بوده است نه درباره ى شخصيت عينى آنان. غافل از اينكه اين مشكى كه عطّار الهى بحق معرّف اوست خود بوى دلاويزى دارد و بيش از هر چيز لازم است مشامها را با اين بوى خوش آشنا كرد؛ يعنى بايد آشنا بود و آشنا كرد. معرفى عطّار الهى به اين منظور بوده كه مردم با بوى خوش آن آشنا شوند نه اينكه به گفته ى عطّار قناعت ورزند و تمام وقت خويش را صرف بحث در معرفى وى كنند نه آشنايى با او» [سيرى در نهج البلاغه، استاد شهيد مرتضى مطهرى، صص 38- 39.] در اين كتاب سعى شده است كه از كتابهاى معتبر و تحقيقى و دست اول استفاده شود و از استناد به كتابهايى كه كارشان فقط جمع آورى روايات بدون تحقيق است و همچنين كتابهايى كه روايات آنها مرسل و بى سند است و يا كتابهايى كه بر خلاف واقع منسوب به شخصيتهاى بزرگ است خوددارى كرده ايم.
صفات كمال زن در قرآن
در سوره هاى نساء (آيه ى 35)، احزاب (آيه ى 35) و تحريم (آيه ى 5) صفات كمال زن چنين ذكر شده است:
1. تسليم در برابر فرمان خدا: مسلمات- تحريم/ 5 2. ايمان به خدا و آخرت: مؤمنات- تحريم/ 5.
3. طاعت، نماز، طول قيام، دعا و سكوت: قانتات- تحريم/ 5.
4. توبه و بازگشت به خدا: تائبات- تحريم/ 5.
5. عبادت: عابدات- تحريم/ 5.
6. رهسپار راه خدا: سائحات- تحريم/ 5.
7. صالحه و نيكخو بودن: صالحات- نساء/ 35.
8. اطاعت از شوهر: قانتات- نساء/ 35.
9. پاكدامنى و حفظ خويشتن و مال همسر: حافظات للغيب بما حفظ الله نساء/ 35 10. نيكوكارى: والمحسنات- احزاب/ 29.
11. صداقت و راستى: والصادقات- احزاب/ 35.
12. صبر و بردبارى: والصابرات- احزاب/ 35.
13. خشوع: و الخاشعات- احزاب/ 35.
14. دستگيرى از نيازمندان: و المتصدّقات- احزاب/ 35.
15. روزه دارى: والصّائمات- احزاب/ 35.
16. ذكر و ياد خدا: والذّاكرات- احزاب/ 35.
17. مهماندارى: وامرأته قائمه- هود/ 71.
اَعَدَّا اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْراً عَظيماً جالب اينكه در برابر اين هفده صفت كمال، هفده زن با كمال به عنوان نمونه ارائه شده است كه در اين سرى از نظر مى گذارنيد.
آيه ى 35 سوره ى احزاب در پاسخ اسماء بنت عميس، همسر جعفر بن ابى طالب نازل شده كه به هنگام بازگشت از حبشه، از پيامبر اكرم (ص) پرسيد كه چرا قرآن زنان را به چيزى نگرفته است. [رجوع شود به تفسير ابوالفتوح رازى؛ تصحيح شعرانى، ج 9، ص 155.] در اين آيه تصريح شده كه خداوند، هم براى مردان و هم براى بانوان باكمال، مغفرت و پاداش عظيمى مهيا كرده است (اَعَدَّا اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْراً عَظيماً).
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِينَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِينَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِينَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاكِرِينَ اللّهَ كَثِيراً وَ الذّاكِراتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً (احزاب/ 35).
مردان مسلمان و زنان مسلمان مردان با ايمان و زنان با ايمان مردان فروتن و فرمانبردار و زنان فروتن و فرمانبردار مردان راست گفتار و زنان راست گفتار مردان شكيبا و زنان شكيبا مردان متواضع و خداترس و زنان متواضع و خداترس مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده مردان روزه دار و زنان روزه دار مردان پاكدامن و زنان پاكدامن مردانى كه همواره به ياد خدا هستند و زنانى كه همواره به ياد خدا هستند.
خداوند برايشان آماده كرده است آمرزش گناهان و پاداش بزرگ در بهشت جاويد.
اكنون نمونه ها و الگوهاى بانوان با كمال و اجر و پاداشى را كه خداوند برايشان مقرر داشته است در قرآن مى نگريم:
فاطمه و حوّا، نمونه ى تائبات
حوّا اولين زنى بود كه فريب وسوسه هاى شيطان را خورد ولى به زودى متوجه اشتباه خود شد و به جاى ادامه ى راه شيطان، همراه با همسرش به سوى خدا بازگشت و مؤدّبانه به گناه خود اعتراف كرد و خاشعانه اظهار داشت:
رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ [اعراف/ 23.] پروردگارا، ما به خويشتن ستم كرديم و اگر تو ما را نبخشى و مورد رحمت قرار ندهى از زيانكاران خواهيم بود.
آنگاه حوّا و همسرش از جبرئيل آموختند كه چگونه طى مراسم حج به سوى خدا بازگشت كنند و بار ديگر به بهشت كه «مُنى» و آرزوى آنها بود بازگردند.
امّا فاطمه ى زهرا سلام عليها نمونه ى كامل ترى از تائبات در اسلام است كه چون كم اعتنايى پدر را به جهت نصب پرده ى جالبى احساس مى كند، بى درنگ پرده را برمى دارد و آن را همراه با زيورى كه داشته است براى پدر مى فرستد تا در راه خدا صدقه دهند.
در كتابهاى اهل سنّت نيز فاطمه ى زهرا (س) قدوه ى حسنه و نمونه ى اعلاى زهد نسبت به كالاهاى زندگى دنيوى است و به عنوان نمونه روايت مى كنند كه پيامبر اكرم (ص) بر فاطمه (س) وارد شدند در حالى كه به گردن آن حضرت گردن بند طلا آويزان بود. فاطمه (س) اظهار داشت: اين گردن بند را ابوالحسن به من هديه كرده است.
پيامبر (ص) فرمودند: آيا دوست دارى كه مردم بگويند اين فاطمه دختر محمد است و بر گردنش زنجيرى از آتش است؟!
آنگاه از منزل خارج شدند. فاطمه (س) با آن گردن بند، برده اى را خريد و آزاد كرد. پيغمبر اكرم (ص) چون مطلع شدند فرمودند: سپاس خداى را كه فاطمه را از آتش نجات داد. [سنن نسائى، ج 8، ص 158 در الزينة؛ مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 278؛ مسند ابوداود الطياليسى، ج 2، ص 354؛ المستدرك حاكم، ج 3، صص 152 و 153. ذهبى و حافظ المنذرى نيز اين روايت را صحيح دانسته اند. رجوع شود به الترغيب و الترهيب، ج 1، ص 557 «و علّموا اولادكم محبّة آل بيت النّبى»؛ جدّه دارالقبله، دكتر محمّد عبده يمانى، 4112 ه.، ص 96.] علامه اربلى از كتاب الآل ابن خالويه از پيغمبر اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند:
«چون خداوند آدم و حوا را بيافريد، آدم به حوّا اظهار داشت: خداوند موجودى نيكوتر از ما نيافريده است. خداوند به جبرئيل وحى كرد كه اين دو بنده ى مرا به فردوس اعلى بر. چون آن دو وارد فردوس شدند، زن جوانى را ديدند كه بر فرش زيبايى از فرشهاى بهشتى نشسته و تاجى از نور بر سر دارد و بر دو گوشش دو گوشواره ى نور آويزان است و از پرتو نور چهره اش بهشت تابناك است.
آدم از جبرئيل پرسيد: اين بانو كه از نور صورتش بهشت مى درخشد كيست؟ جبرئيل پاسخ داد: اين فاطمه دختر پيامبر از فرزندان توست كه در آخر الزمان خواهد آمد. آدم پرسيد: اين تاجى كه بر سر دارد چيست؟ گفت: اين شوهر وى على بن ابى طالب (ع) است. پرسيد: اين دو گوشواره ى درخشان در گوشهاى وى چيست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسين اند.» [كشف الغمه فى معرفة الائمة، ج 1، ص 456.]
كوه صفا و مروة
إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه... (بقره/ 158) كوهى كه حوّا براى توبه و بازگشت به خدا در كنار خانه ى خدا بر آن فرود آمده بود به مناسبت حوّا كه «مرئه» بود «مروه» و كوه مقابل آن چون آدم صفى الله بر آن فرود آمده بود «كوه صفا» ناميده شد (تفسير البرهان، ج 2، ص 86).