نزول جبرئيل بر مريم و پاره ى پيامبر
.. فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا [مريم/ 17- 19.] ... و ما روح خويش را بدو فرستاديم كه انسانى، به خلقت تمام بر او نمودار شد. گفت اگر پرهيزگارى، از تو به خداى رحمان پناه مى برم. گفت: من فرستاده ى پروردگار توام كه پسرى پاكيزه به تو عطا كنم.يكى از امتيازات حضرت مريم بر ساير زنان باكمال اين است كه جبرئيل بر وى نازل شده است و از آنجا كه جبرئيل فرشته ى مقرّب الهى فقط بر انبياى اولوالعزم نازل مى شده اين امر خود نشان دهنده ى عظمت مقام آن حضرت است.كلينى رازى نيز از امام صادق (ع) نقل مى كند كه فرمودند:اِنَّ فاطِمَةَ (ع) مَكَثَ بَعَدَ رَسُولِ اللَّه (ص) خَمْسَةَ وَ سَبعين يَوْماً وَ كان دَخَلها حُزْنُ شَديد عَلى اَبيها وَ كانَ يَأْتيها جَبْرَئيل فَيُحَسِّنُ عَزاءُها عَلى اَبيها وَ يُطَيِّبُ نَفْسَها وَ يَخْبِرها عَنْ اَبيها وَ مَكانَه وَ يَخْبِرْها بِما يَكُونُ بَعْدَها فى ذُرِّيَّتِها وَ كانَ عَلِىُّ (ع) يَكْتُب ذلِك [اصول كافى، ج 2، صص 474 و 475.] فاطمه پس از پدرش هفتاد و پنج روز زنده ماند. اندوه سختى از مرگ پدرش بر دل او وارد شد. جبرئيل نزد او مى آمد و نسبت به پدرش سرسلامتى خوبى مى داد و او را خوشدل مى كرد و از حال و جاى پدرش گزارش مى داد و از آنچه درآينده براى ذرّيه اش پيش مى آيد به او خبر مى داد و على (ع) آنها را مى نوشت.امام خمينى رضوان اللَّه عليه سند اين روايت را معتبر دانسته، مى فرمايند:«ظاهر روايت اين است كه در اين هفتاد و پنج روز مراوده و رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است و گمان ندارم كه غير از طبقه ى اول از انبياى عظام درباره ى كسى اين طور وارد شده باشد و حضرت امير (ع) كه كاتب وحى رسول خدا بوده، آنها را نوشته است- و البته وحى به معناى آوردن احكام، با رفتن رسول اكرم (ص) تمام شد- اما مسئلى ه آمدن جبرئيل براى كسى يك مسئله ى ساده نيست. خيال نشود كه جبرئيل براى هركس مى آيد و امكان دارد بيايد. اين يك تناسب لازم است بين روح آن كسى كه جبرئيل مى خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است. حتى درباره ى ائمّه هم من نديده ام كه وارد شده باشد. من اين شرافت و فضيلت را از همه ى فضايلى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده اند- با آنكه آنها هم فضايل بزرگى است- بالاتر مى دانم.» [از سخنان امام خمينى (ره) در تاريخ 11/ 12/ 64.] و چه راست است فرموده ى پيامبر اكرم كه: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّى» (فاطمه پاره اى از من است)، يعنى نه تنها پاره ى تن بلكه پاره ى روح و خصال پيامبر اكرم (ص) است، همچنانكه حضرت مريم پاره اى از حضرت عيسى است و بر آنها جبرئيل نازل مى شود.علامه ى آلوسى بغدادى راجع به برترى فاطمه ى زهرا (س) بر زنان عالم چنين مى نويسد:«بر اساس آنچه ابن جرير (طبرى) از فاطمه صلّى اللَّه تعالى على ابيها و عليها و سلّم نقل مى كند كه گفت: پدرم رسول خدا صلى اللَّه تعالى عليه و سلّم فرمود: «اَنْتِ سَيِّدَةِ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اِلّا مَرْيَم الْبَتُول» (تو سرور و سيّده ى زنان اهل بهشتى مگر مريم بتول)، گفته شده كه مراد از آيه ى «وَاصْطَفيكِ عَلى نِساءِ الْعالَمين» در مورد حضرت مريم (ع) زنان جهانيان آن روز خودش مى باشد و در نتيجه از آن، برترى حضرت مريم (ع) بر حضرت زهرا (رضى اللَّه تعالى عنها) برنمى آيد.تأييد اين نظر، روايت ابن عباس از پيامبر (ص) است كه فرمودند:اَرْبَعُ نِسْوَةَ سادات عَالَمِهُنَّ: مَرْيَم بِنت عِمْران، اسيه بِنْت مُزاحِم و خَديجَة بِنْت خُوَيْلد و فاطِمة بِنْت مُحَمَّد (ص) وَ اَفْضَلَهُنَّ عالَماً فاطِمَة.چهار زن سيّده ى عالم خود بودند: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (ص)، و برترين آنان از نظر جهانى فاطمه است. و به سند صحيح ولى مرسل روايت شده كه «مريم خَيْرُ نساءِ اَهْلِها» (مريم بهترين زنان عالم خود بود). و همين نظر ابوجعفر (امام باقر) رضى الله تعالى عنه و مشهور از ائمّه ى اهل بيت است. و آنچه كه من به آن تمايل دارم اين است كه فاطمه ى بتول، افضل زنان پيشين و زنان بعد است زيرا او پاره ى تن رسول خدا (ص)بود (بَضْعَةٌ مِنّى) بلكه از جهات ديگر، و اين منافاتى ندارد با رواياتى كه زنان ديگر را بر او مقدّم داشته است زيرا ممكن است منظور آنها برترى ديگران بر وى از پاره اى جهات باشد. و حتى با وجود اينكه كسانى قائل به نبوّت حضرت مريم هستند، باز فاطمه ى زهرا ( س) افضل است، زيرا پاره ى تن روح وجود و سيّد كلّ موجود با هيچ چيز برابرى نمى كند (وَ اَيْنَ الثُّريّا مِنْ يَدِ المُتناوِلُ).» [تفسير روح المعانى، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1405 ه، ج 3، ص 155.] را جع به شباهتهاى فراوان فاطمه ى زهرا (س) با پيامبر اكرم (ص) روايات زيادى وجود دارد كه مى توان به آنها رجوع كرد [سنن ابى داود، ك 40، باب 143؛ مسند احمد بن جنبل، ج 3، صص 164 و 197.]مقايسه اى ميان مريم و فاطمه
در ميان زنان نمونه، شايسته ترين آنها حضرت مريم (ع) و حضرت فاطمه (س) بودند كه نسبت اين دو- همان طور كه در جدول زير از نظر مى گذرانيد- همچون نسبت حضرت عيسى (ع) و حضرت محمد (ص) است:صفات: حضرت مريم (ع): حضرت زهرا (س) شرافت خانوادگى: حضرت مريم از خانواده ى عمران (اِبْنَتَ عِمْران) بود.: اما حضرت زهرا (س) دختر خاتم پيامبران محمد مصطفى (ص) بود.كفيل و مربّى: وَكَفَّلَها زَكَرِيّا (كفالت مريم را زكريا (ع) به عهده داشت. «آل عمران/ 37»: وَ كَفَّلَها رَسُول اللّه (و كفالت زهرا را رسول اللّه عهده دار بود).«بحارالانوار، ج 43، ص 48» صدّيقه: قرآن، مريم مادر عيسى (ع) را صديقه خوانده (وَ اُمُّهُ صِدّيقَةٌ). «مائده/ 75»: همچنين صديق لقب فاطمه (س) است و اهل سنّت و مجلسى از عايشه نقل مى كنند كه گفت: كسى را راستگوتر از فاطمه نديدم جز پدرش. «المستدرك حاكم، ج 3 ص 160 و بحارالانوار ج 4، ص 53» علم و دانش: قرآن مريم را تصديق كننده ى كتابهاى آسمانى معرفى مى كند (وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها) و لازمه ى اين تصديق دانستن آنهاست. «تحريم/ 12»: امام باقر (ع) در وجه تسميه ى جدّه اش به فاطمه مى فرمايد: «و اللّه لقد فطمها بالعلم» (به خدا با علم از شير گرفته شد). يعنى از كودكى عالم به علوم ربّانى بود و با حضرت على (ع) تبادل افكار و معارف داشتند [علل الشرايع صدوق، ص 179.] پارسايى: حضرت مريم، «بتول» بود يعنى بريده از دنيا و پيوسته به خدا.: فاطمه ى زهرا (س) نيز ملقّب به بتول بود (و هميشه از عادات ماهانه و آلودگيهاى دنيا پاك بود) [رجوع شود به تاريخ كبير ابن عساكر، ج 1، ص 391 و تاريخ بغداد حافظ ابوبكر شافعى، ج 13، ص 331 و ينابيع المودّه ى قندوزى، ص 260.] و به خدا پيوسته بود. «كشاف زمخشرى، ج 1، ص 355» پاكدامنى: حضرت مريم بر اثر پاكدامنى، خداوند از روح خود در وى بدميد (وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتى اَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا). «تحريم/ 11»: اهل سنّت از ابن مسعود نقل مى كنند كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: فاطمه دامان خود را از آلودگى پاك نگاه داشت و خداوند آتش را در ذرّيه اش حرام گرداند: انّ فاطمة احصنت فرجها و انّ اللّه ادخلها باحصان فرجها و ذرّيّتها الجنّة [ابن عربى سنّى (متوفاى 560) در الفتوحات المكيه فاطمه (س) و ساير اهل بيت را مطهر و معصوم به نص مى داند و از پيغمبر نقل مى كند كه در وجه تسميه ى آن حضرت به فاطمه فرمودند: انّ اللّه قد فطمها و ذرّيّتها من النّار يوم القيامة (خداوند زهرا و ذرّيه اش را از آتش روز قيامت باز داشته است) (به نقل از كتاب الامام جعفر الصادق تأليف عبدالحليم الجندى، چاپ قاهره، 1397 ه، ص 72.] «المستدرك الحاكم، ج 1، ص 152 حديث صحيح» پاداش پاكدامنى:و ان مريم احصنت فرجها و ان مريم احصنت فرجها وجاءت بعيسى كبدر الدّجى وجاءت بعيسى كبدر الدّجى
فقد احصنت فاطم بعدها فقد احصنت فاطم بعدها و جاءت بسبطى نبى الهدى و جاءت بسبطى نبى الهدى