حكمت احكام - پاره پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاره پیامبر (صلی الله علیه و آله) - نسخه متنی

عبدالکریم بی آزار شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكمت احكام

1- فَجَعَلَ اللَّهُ الْايمان تَطْهيراً لَكُم مِنَ الشِّرْكِ: خداوند ايمان را وسيله ى پاك گرداندن شما از شرك قرار داد.

2- وَ الصَّلوةَ تَنْزيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ: و نماز را وسيله ى منزّه ساختن شما از كبر 3- وَ الزَّكوة تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ و نِماءً فى الرِّزْقِ: و زكات را موجب تزكيه ى نفس و رشد در روزى 4- وَالصِّيامَ تَثْبيتاً لِلْاِخْلاصِ: و روزه را مايه ى برقرارى اخلاص 5- وَالْحَجَّ تَشْييداً لِلدّينِ: و حج را وسيله ى استحكام دين 6- والْعَدْلَ تَنْسيقاً لِلْقُلُوبِ: و عدالت را مايه ى پيوند دلها 7- وَ طاعَتَنَا نِظاماً لِلْمِلَّةِ: و اطاعت ما را موجب نظام ملت اسلام 8- وَ اِمامَتَنا اَماناً مِنَ الْفِرْقَةِ: و امامت را پناهى از تفرقه و پراكندگى 9- وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ: و جهاد را سبب عزّت اسلام 10- وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَى اسْتِحْبابَ الْاَجْرِ: و صبر را مايه ى كسب پاداش 11- وَ الْاَمرِ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةً لِلْعامَّةِ: و امر به معروف را وسيله اى براى اصلاح توده ى مردم 12- وَبِرَّ الْوالِدَيْنِ وَقايَةً مِنَ السَّخْطِ: و نيكى به پدر و مادر را عامل پيشگيرى از خشم خدا 13- وَصِلَةَ الْاَرْحامِ مِنماةً لِلْعَدَدِ: وصله ى رحم را مايه ى افزايش جمعيت و نير و 14- وَالقِصاصَ حِقناً لِلدِّماءِ: و قصاص را وسيله اى براى جلوگيرى از خونريزى 15- وَالْوفاءِ بِالنَّذْرِ تَعريضاً لِلْمَغففِرَةِ: و وفاى به نذر را وسيله اى براى عرضه ى مغفرت 16- وَ تَوْفِيَةَ الْمكائيلَ وَالمَوازينَ تَغْييراً لِلْبَخْسِ: و وفاى به وزن و پيمانه را وسيله اى براى مبارزه با كمبودها 17- وَ النَّهى عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزيهاً عَنِ الرِّجْسِ: و نهى از شرابخوارى را سبب پاكسازى از پليدى 18- وَاجْتِنابِ القَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعنَةِ: و اجتناب از نسبت ناروا را حجابى از براى غضب الهى 19- وَ تَرْكَ السِّرْقَةِ ايجاباً لِلْعِفَّةِ: و ترك دزدى را موجب عفّت نفس ، 20- وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْكَ اِخْلاصاً بِالرَّبُوبِيَّةِ فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ اِلّا وَ اَنْتُم مُسْلِمُون وَاَطيعُوا اللَّهَ فيما اَمْرَكُمْ بِهِ وَ نَهاكُمْ عَنْهُ فَاِنَّهُ اِنّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء: و خداوند شرك را به جهت اخلاص نسبت به وى و به ربوبيت حرام گرداند. بنابراين، حق تقواى الهى را بجاى آوريد و جز با تسليم در برابر وى نميريد و خدا را در آنچه امر يا نهى كرده است اطاعت كنيد كه در ميان بندگان خدا عالمان از او مى ترسند [اين خطبه در منابع بسيار از كتب شيعه و سنّى آمده است از جمله: الشافى سيّدمرتضى، ص 231؛ كشف الغمّه ى اربلى، ج 2، صص 40- 52؛ شرح نهج البلاغه ى ابن ابى الحديد، ج 16، ص 236؛ تفسير كشاف، ج 1، در تفسير آيه ى «ذى القربى»؛ سيره ى حلبى، ج 3، ص 390؛ صحيح مسلم، ج 2، ص 72؛ عقدالفريد، ج 2، ص 6: مسند احمد، ج 1، ص 60؛ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 172؛ اسدالغابه ى ابن اثير، ج 2، ص 522؛ وسائل الشيعة، ج 1، صص 13 و 14.]

ويژگيهاى پيامبرگونه

مقدّمه

و َ اِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَريَمُ اِنَّ اللّهَ اصْطَفيكِ... [آل عمران/ 42.] و آنگاه كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خداوند تو را برگزيد...

در قاموس كتاب مقدس آمده است كه زنان پيغمبران را نبيّه مى گفتند [اشقياى نبى، 8: 3.] و بعضى زنان ديگر هم مثل مريم خواهر موسى و هارون [سفر خروج، 15: 20.]، دبور [سفر داوران، 5: 1.] حنّه مادر سموئيل [كتاب اول سموئيل نبى، 2: 1.] حلده همسر شلّوم [كتاب پادشاهان، 22: 14.]، حنّه دخت فنوئيل [كتاب لوقا، 2: 36.] و دختران قيليپس [كتاب اشعياى نبى، 21: 9.] نبوّت مى كردند.

جيمز هاكس مى نويسد:

«مقصود از نبوّت اخبار از خدا و امورات دينيه مخصوصاً خبر از آينده مى باشد. مثلاً هارونْ نبى خوانده شده است زيرا كه به واسطه ى فصاحت و نطّاقى اش از جانب موسى خبر مى داد و تكلّم مى كرد [سفر خروج، 7: 1.]، يا انبياى عهد عتيق همواره از شريعت موسوى سخن مى راندند» [قاموس كتاب مقدس، ص 873.]

خاصه ى انبياء در حضرت مريم و فاطمه

در تفسير روح المعانى آلوسى بغدادى آمده است كه بعضى به آيه ى «وَ اِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ اِنَّ اللّهَ اَصْطَفيكِ» براى نبوّت حضرت مريم (ع) استدلال كرده اند زيرا سخن گفتن فرشتگان با وى نبوّت را اقتضا مى كند. و شيخ تقى الدين السبكى در حلبيات و ابن السيد قول به نبوّت حضرت مريم را ترجيح داده و خاطر نشان كرده اند كه ذكر آن حضرت با انبياء در سوره ى انبياء قرينه ى قوى بر اين مطلب است. آنگاه مى گويند بنابراين قول، باز هم فاطمه ى زهرا (س) از مريم (ع) بالاتر است، زيرا با پاره اى از روح وجود و سيّد كلّ موجود (فاطمة بضعة منّى) چيزى برابرى نمى كند «و اين الثُّريّا من يد المتناول».

آلوسى مى افزايد:

«پيغمبر (ص) مى دانست كه فاطمه (س) بعد از وى چندان عمر قابل توجهى نخواهد داشت كه بتوان دين را از وى اخذ كرد و اگر مى دانست كه فاطمه (س) بعد از وى زنده مى ماند، چه بسا مى فرمود: (خُذُوا كُلَّ دينَكُمْ عَنِ الزَّهْراء» (تمام دين خود را از زهرا فراگيريد)» [آلوسى بغدادى: تفسير روح المعانى، ج 3، صص 154- 156.] امام خمينى رضوان اللّه عليه در اينباره مى فرمايند:

«تمام هويّتهاى كمالى كه در انسان و زن متصور است در فاطمه ى زهرا سلام اللَّه عليهاست؛ زنى كه تمام خاصه هاى انبياء در اوست؛ زنى كه اگر مرد بود، نبّى بود؛ زنى كه اگر مرد بود، به جاى رسول الله بود. تمام حيثيت زن و تمام شخصيت زن، معنويات، جلوه هاى ملكوتى، جلوه هاى الهى و جبروتى، جلوه هاى ملكى و ناسوتى همه در اين موجود مجتمع است. صدّيقه ى طاهره از مرتبه ى طبيعت شروع كرده است و حركت كرده است، حركت معنوى با قدرت الهى، با دست غيبى، با تربيت رسول الله (ص) مراحل را طى كرده تا رسيده است به مرتبه اى كه دست همه از او كوتاه است.» [26/ 2/ 58، به نقل از صحيفه ى نور، ج 6، ص 185.]

فاطمه و مريم، نمونه ى قانتات

.. و صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتين [تحريم/ 12.] .

.. و مريم كلمات پروردگار خويش و كتابهاى آسمانى او را با كمال ايمان تصديق كرد و از قانتين بود.

قانتين و قانتات از مادّه ى قنوت است و قنوت از نظر راغب دوام طاعت توأم با خضوع معنى مى دهد [مفردات الفاظ القرآن الكريم، ص 428.] از نظر طبرسى قنوت به بر اساس آيه ى فوق دميده شدن روح الهى در مريم دختر عمران پاداشى بود در برابر پاكدامنى و دوام اطاعت و نماز و دعا و سكوت وى (فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا) [تحريم/ 12.] فاطمه ى زهرا (س) نيز آنچنان به خداى خود تعلق داشت و به درگاه او التجا مى كرد كه پيامبر اكرم (ص) اين دعا را به وى تعليم دادند:

يا حَىُّ يا قَيُّومُ بِرَحْمَتِكَ اَسْتَغيث فَلا تَكِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْن وَ اَصْلِح لى شَأْنى كُلّه [رجوع شود به جمع الجوامع، ج 1، ص 975؛ سفر الفردوس ديلمى، حديث 8653؛ سيدة نساء اهل الجنة، فاطمة الزهراء، علامه محمد عبدالرؤف بن على بن زين العابدين المنادى، رياض، مكتبة الساعى، ص 68.] اى زنده و اى پاينده، به رحمتت استغاثه مى كنم، پس مرا لحظه اى به خود وامگذار و تمام كارهايم را برايم اصلاح فرما.

اين روايت را بيهقى و ابن عدى و ديلمى نقل كرده اند.

فاطمه و مريم، نمونه ى صادقات

در ميان بنى اسرائيل حضرت مريم نمونه ى راستگويى و صداقت بود تا جايى كه خداوند در حقش فرمود: و مادر عيسى زن راستگويى بود «وَ اُمُّهُ صِدّيقَةٌ» [مائده/ 75.] در ميان مسلمانان نيز فاطمه ى زهرا (س) آنچنان نمونه و الگوى صداقت و راستگويى بود كه ملقّب به صدّيقه شد و اهل سنّت از عايشه روايت مى كنند كه درباره ى فاطمه (س) اظهار داشت: راستگوتر از فاطمه جز پدرش نيافتم:

ما رَأَيْتُ اَحَداً كانَ اَصْدَقُ لَهْجَةً مِنْ فاطِمَةِ اِلّا اَنْ يَكُونَ الَّذى

/ 18