فاطمه و همسر زكريا، نمونه ى صالحات و خاشعات - پاره پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاره پیامبر (صلی الله علیه و آله) - نسخه متنی

عبدالکریم بی آزار شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فاطمه و همسر زكريا، نمونه ى صالحات و خاشعات

.. وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ [انبياء/90.] .

.. و ما همسر زكريا را برايش صالح و شايسته گردانديم، زيرا آنها در كارهاى خير پيشقدم بودند و ما را با حالت بيم و اميد مى خواندند و همواره در برابر ما خاضع و خاشع بودند.

اليزابت خاله ى حضرت مريم و همسر حضرت زكريا با اينكه عقيم و نازا بود اما خداوند به خاطر كمالاتى كه داشت فرزندى به وى عنايت فرمود به نام يحيى كه آنها را از تنهايى نجات داد. و همان طور كه در قسمت بعد در تفسير «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً و اَسيراً» خواهد آمد، فاطمه ى زهرا (س) يكى از بارزترين مصداق آيه ى فوق است؛ كسى كه نمونه ى سبقت در خيرات و اميدوارى به خدا و خشوع در برابر او بود.

فاطمه و همسر عمران، نمونه ى وفاى به عهد و نذر

إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي... [آل عمران/ 35.] آنگاه كه همسر عمران اظهار داشت: پروردگارا، آنچه در رحم دارم براى تو نذر مى كنم كه به عنوان خدمتگزار خانه ى تو انجام وظيفه كند. اين نذر را از من بپذير...

اين نذر بيانگر آن است كه قلب آنه، همسر عمران، آنچنان سرشار از ايمان و صداقت و اخلاص نسبت به خدا بود كه عزيزترين متعلقات خود يعنى فرزندش را براى خدا نذر كرد و چون فرزندش به دنيا آمد، صدق و راستى و وفاى به عهد و نذرش را به اثبات رساند و جگر گوشه اش را به بيت المقدس هديه كرد. خداوند نيز به پاداش اين صدق و اخلاص، مريم صديقه را كه نذر مادرش بود به نيكويى پذيرفت (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ) [آل عمران/ 37.] و او را همچون شكوفه اى زيبا بخوبى پرورش داد (وَ اَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً) [آل عمران/ 37.] و پيامبرى چون حضرت زكريا سرپرستى اش را عهده دار شد و خداوند از روزيهاى بهشتى در كنار محرابش برايش مهيا ساخت.

فاطمه ى زهرا (س) نيز نمونه ى صداقت و وفادارى به نذر و عهد با پروردگار بود كه درباره اش در سوره ى «هل اتى» آمده است: «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ...» [دهر/ 7.]

الگوى زندگى و شوهردارى

مقدمه

نياز جامعه ى كنونى به الگوى زندگى جامعه ى كنونى آنچنان در زندگى ماشينى و مصرفى غرق شده است كه از درك اين حقيقيت بى خبر مانده كه اساس زندگى، ماشين و مصرف نيست بلكه مناسبات انسانى و همكارى و محبت ورزى زن و شوهر و پدر و مادر و فرزند است و همه ى زندگى بر محور مودت و محبت زن و مرد و فرزند دور مى زند.

در زندگانى فاطمه ى زهرا (س) مى بينيم كه آنقدر همبستگى و عشق و علاقه ى خانوادگى با شوهر و فرزند و پدر و مادر برقرار است كه چون پدر رحلت مى كند، از گريه ى او مردم مدينه سخت متأثر مى شوند و به او پيغام مى دهند كه يا شب گريه كند يا روز، و در ديدار با زنان مدينه اظهار مى دارد «اصبحت واللَّه عاتقة عن دنياكم» (من در حالى صبح كردم كه از دنياى شما بيزارم) و براى مرگ و ديدار پدر لحظه شمارى مى كند.

آرى، فاطمه ى زهرا (س) به آدمهاى ماشينى و مصرفى كه علاقه به پدر و مادر و همسر و فرزند را فداى رسيدن به صنعت و سياست و پول كرده اند و فرزندان را به پانسيون و پدر و مادر را به خانه ى سالمندان و همسران را به خارج از خانه و خانواده تبعيد مى كنند، مى آموزد كه اين دنياى پر سر و صداى ماشينى در برابر جريان عظيم عشق و زندگى و مرگ كه اساسى ترين جريان حيات بشرى است، امرى گذران و سطحى است و خانواده بزرگتر از حكومت و دولت، و فداكارى عميق تر از جنگ اقتصادى به دل مى نشيند و خوشبختى در دارايى و مقام و قدرت و زندگى لوكس و ماشينى و مصرفى نيست.

خانواده و پرستارى از فرزند بنايى استوار است و پيامبر اكرم (ص) مى فرمودند:

ما مِنْ شَىْ ءٍ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَيْتٍ يُعَمّر فى الْاِسْلامِ بِالنِّكاح [فروع كافى، ج 5، ص 328.] هيچ بنياد اسلامى نزد خداوند عزّ و جل پسنديده تر از بناى ازدواج و خانواده نيست. و يل دورانت مى گويد: «اصل خانواده در ناتوانى بى اندازه ى كودك و استعداد روزافزون او، پس از تولد، براى رشد و تربيت است».

خداوند طبيعت خانواده را طورى قرار داده است كه «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ اَنْتُم لِباسٌ لَهُنَّ» [بقره/ 187.] (زنان لباس شمايند و شما لباس زنانيد). يعنى خداوند مردان را در خدمت زنان و زنان را در خدمت مردان و كودكان درآورده است و در اين خدمتگزارى، سِرّ پايدارترين و عميق ترين هسته ى رضايت زن و مرد نهفته است.

بنابراين، پيوند ازدواج براى قانونى ساختن رابطه ى عشقى و شهوانى زن و مرد نيست بلكه پيوندى است ميان پدر و مادر و فرزند و براى حفظ و بقاى نسل.

فاطمه ى زهرا (س) با اينكه عمرش كوتاه بود اما زندگى خانوادگيش از كيفيت بسيار بالايى برخوردار بود و خداوند او را مادر نسلى كثير و بابركت قرار داد.

معيار انتخاب همسر براى فاطمه ى زهرا (س) مال و منال نبود بلكه آن همه خواستگاران ثروتمند را رد كرد و على (ع) را براى همسرى پذيرفت كه به جاى مال، علم و شجاعت داشت.

متأسفانه جامعه ى كنونى مال و ثروت را اساس زندگى مى داند و در بسيارى از ممالك پدر و مادر دختر خود را به كسى مى دهند كه استعداد ميلياردر شدن داشته باشد. با اين حال، بسيارى از غربيها پس از چشيدن طعم تلخ زندگى مادّى، در حال بازگشت و در جستجوى الگوى نيكويى هستند كه زندگى واقعى را با آنان بازگرداند، زيرا زن به طور فطرى خواهان زندگى بر پايه ى عشق معنوى و صفاى باطنى است نه اميال و شهوات جسمانى. بسيارى از جوانان در غرب با اين فطرت پاك به اسلام مى گرايند، زيرا تمدن مادى و ماشينى همه ى وسايل رفاه را برايشان فراهم ساخته اما زندگى زناشويى و ارتباط خانوادگى را از آنان گرفته است. به قول ويل دورانت: «ايمنى اجتماعى افزايش يافته ولى ايمنى فردى كمتر شده، زندگى جسمانى سالم تر ولى زندگى اقتصادى در زحمت، جوانان دليرتر و از خود راضى تر ولى از نظر مادى بسيار بيچاره و از نظر اقتصادى جاهل، و به جهت تهى بودن كيسه جرأت ازدواج پيدا نمى كنند و آن را به تأخير مى اندازند.

دختر شهرى كه از انتظار زياد خسته شده است، سرانجام مردى را پيدا مى كند كه دستش را براى ازدواج به سويش دراز مى كند. آنها ازدواج مى كنند اما به صورت نوعى قرارداد تجارتى كه با سر رسيدن مدت، هر دو از قيد آن آزاد مى شوند.

منهاى لذت عميقى كه مراسم باشكوه عقد ازدواج در خاطراتشان براى هميشه ماندگار مى كند و پيوند معنوى ميان آن دو برقرار مى سازد، آنها با عشقى آسان رهسپار خانه مى شوند اما خانه اى وجود ندارد و حياطى آراسته با گل و گياه در انتظار آنان نيست. آنان خود را در اتاق بى روح آپارتمان زندانى مى كنند؛ اتاق تنگى كه حوصله ندارند با رنگ و سليقه ى خود آن را بيارايند. آنچه هست سستى و ملامت و خاطرات تيره است.

چيزى نمى گذرد كه زن نوميد مى گردد، زيرا در آن خانه چيزى كه آن چهار ديوارى را تحمل پذير كند نيست. به هر بهانه اى كه هست آنجا را ترك مى كند. مردم هم نوميد مى شود زيرا به هنگام بازگشت به آن خانه كسى در انتظارش نيست تا با لبخند در را به رويش باز كند و با آماده كردن خانه و تهيه ى غذاى آراسته و سفره ى گسترده، خستگى را از تنش بدر آورد. در آن خانه صداى كودكى سكوت شب را به هم نمى زند و شادى كودكان روز را درخشان تر نمى گرداند. در اين خانه از خودگذشتگى و محبت جاى خود را به خودپرستى و خودبينى و بى اعتمادى داده است.

اين ازدواج و زندگى نيست بلكه نوعى همكارى جنسى است به جاى همكارى پدرى و مادرى، و چون اساس و ريشه ندارد رو به زوال و فساد مى گذارد. انس و الفت به تحقير مى انجامد و ديگر زن با همه ى فداكارى و گشاده دستى چيزى ندارد كه بدهد. چون بچه ندارد براى ناساگارى هزار بهانه دارد. زن از آن مهر روزهاى نخست كه از ميان رفته مى نالد و ديگر در خانه به بدن و لباس و رفتار و گفتار خود، كه وقتى مرد را به سوى او مى كشاند و او را در نظر مرد درخشان تر جلوه مى داد، توجهى نمى كند. و بدين ترتيب طلاق سر مى رسد. متأسفانه در غرب و كشورهاى غربزده سال به سال ازدواجها ديرتر و جداييها زودتر فرامى رسند.» [لذات فلسفه، ترجمه ى دكتر عباس زرياب خوئى، تهران 1370، صص 167- 170.] قرآن با ارائه ى زندگى خديجه و فاطمه (س)، بهترين الگوى رفتارى را براى خوشبختى خانوادگى ارائه مى دهد.

خديجه، همسر نيكوكار پيامبر

و َ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً [احزاب/ 29.] (اى همسران پيامبر) اگر طالب خدا و رسول او و سراى آخرت هستيد، مسلّماً خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى مهيّا كرده است.

در ميان همسران پيامبر اكرم (ص) خديجه نمونه و الگوى بانوان نيكوكار بود. او زنى بود ثروتمند اما طالب خدا و پيامبر خدا و سراى آخرت. از اين رو پيامبر را قبل از اينكه به پيغمبرى و مقام و موقعيتى برسند به همسرى برگزيد در صورتى كه پيامبر در آن هنگام تنگدست بودند و خديجه قبل از هر كس به ايشان ايمان آورد و تمام دارايى خود را در راه اسلام خرج كرد، تا جايى كه گفته مى شود اسلام با مال خديجه و شمشير على بن ابى طالب (ع) رونق گرفت و مفسران آيه ى «وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَاَغْنى» [ضحى/ 8.] مى نويسند خدا با مال خديجه پيغمبر را غنى ساخت. [تفسير مواهب عليه (حسينى)، يك جلدى، چاپ لاهور، ص 1375.] در روايات اهل سنت آمده كه خديجه «خيرالنساء» است [صحيح بخارى، كتاب 63، باب 10؛ صحيح مسلم، كتاب 44، باب 69؛ مسند احمد بن حنبل، اول، صص 84 و 116 و 132 و 143.] و پيامبر اكرم (ص) وى را به خانه اى از نى در بهشت بشارت دادند [صحيح بخارى، كتاب 63، باب 20 و كتاب 78 باب 23 و كتاب 97 بابهاى 32 و 35؛ سنن ترمذى، كتاب 46، باب 61؛ مسند احمد بن حنبل، اول، صص 205 و 316.] و مصداق وعده ى الهى در آيه ى فوق شد.

بزرگترين پاداشى كه خداوند به اين بانوى نيكوكار عنايت فرمود، اعطاى دخترى از پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) به وى به نام فاطمه ى زهرا (س) بود.

/ 18