در مدح مسعود سعد سلمان - قصاید و قطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید و قطعات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح مسعود سعد سلمان





  • آنچه دى كرد به من آن پسر سر گرغر
    گفتمش پوتى و لوتى كنى امروز مرا
    دست در گردنم آورد پس او از سر لطف
    تا تو آبى خورى آن جان جهان بي مكرى
    آنكه تدبير ظفر گستر او گر خواهد
    تيغ را در سخن ملك زبان كنده شود
    در هوايى كه در او پاى سمند تو رسد
    با سنايى سره بود او چو يكى دانگ نداشت
    به قبول دو سه نسناس به نزديك خران راست چون تا كه جز آحاد شماريش نبود
    راست چون تا كه جز آحاد شماريش نبود



  • اندر آفاق نديدم كه يكى لمتر كرد
    دست بر سر زد و پس پاى سبك در سر كرد
    گوش و آغوش مرا پر گهر و زيور كرد
    پشتم از آب تهى و شكم از نان پر كرد
    عقده ى نفى ز ديباچه ى لا برگيرد
    هر كجا او قلم كامروا برگيرد
    تشنه از عين سراب آب بقا برگيرد
    چون دو دانگش به هم افتاد به غايت بد شد
    گر چه دى بي خردى بود كنون بخرد شد چون مگس بر سر او ريد نهش نهصد شد
    چون مگس بر سر او ريد نهش نهصد شد


/ 78