در هجاى «معجزي» شاعر - قصاید و قطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید و قطعات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در هجاى «معجزي» شاعر





  • معجزى خود ز معجز ادبار
    خود همه كس برو همى خنديد
    زين چنين كون دريده مادر و زن
    چون خاك باش در همه احوال بردبار
    چون آب نفع خويش به هر كس همى رسان
    دور عالم جز به آخر نامدست از بهر آنك
    آن نبينى آفتاب آنجا كه خواهد شد فرو
    چون تو شدى پير بلندى مجوى روز نبينى چو به آخر رسد
    روز نبينى چو به آخر رسد



  • نزد هر زيركى كم از خر بود
    زان كه عقلش ز جهل كمتر بود
    ريشخندش نيز درخور بود
    تا چون هوات بر همه كس قادرى بود
    تا همچو آتشت ز جهان برترى بود
    هر زمان بر رادمردى سفله اى مهتر شود
    سايه ى جوهر فزون ز اندازه ى جوهر شود
    كانكه ز تو زاد بلندان شود سايه ى هر چيز دو چندان شود
    سايه ى هر چيز دو چندان شود


/ 78