بيانات - صحیفه امام جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 12

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيانات

زمان:

قبل از ظهر 26 ارديبهشت 1359 / 1 رجب 1400

مکان:

تهران، شميران، دربند

موضوع:

حدود آزادى در جمهورى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

مخاطب:

آلاحمد، شمس (سردبير روزنامه اطلاعات) من با خانواده شما سابقه دارم.

با مرحوم پدر شما آقا سيداحمد، و با مرحوم آقا سيد محمدتقى - خدا رحمتش کند که در خدمت اسلام فوت شد - سوابقى دارم.

منتها آقاى جلالآل احمد را جز يک ربع ساعت بيشتر نديده ام.

در اوايل نهضت يک روز ديدم که آقايى در اتاق نشسته اند و کتاب ايشان - غربزدگى - جلو من بود.

ايشان به من گفتند چطور اين چرت و پرتها پيش شما آمده است.

- يک همچنين تعبيرى - فهميدم که ايشان جلالآل احمد است.

معالاسف ديگر او را نديدم.

خداوند او را رحمت کند.

شما را هم در تلويزيون گاهى مى بينم.

آقاى شمس آلاحمد در پاسخ امام گفت: من سعادت داشتم يک بار در مجلس بزرگداشتى که براى مرحوم پدرم در قم به سال 41 گذاشته بوديد، و يک بار ديگر نيز خدمتتان رسيدم.

امام خمينى، در ادامه فرمودند: شما بهتر مى دانيد اين اطلاعات و اين کيهان وضعشان در سابق چطور بود، و حالا چگونه مى باشد.

معالاسف همانطور که شما مى دانيد ما مبتلا به يک طايفه روشنفکر غربزده هستيم که هر اصلاحى در کشور بخواهد بشود نمى گذارند.

در گذشته شاه نمى گذاشت، حالا اينها.

اينان ولو همانها نباشند اما کار آن را مى کنند.

اگر ما بخواهيم يک روزنامه را بگوييم که به خط ملت باشيد، تو روزنامه اى هستى که از ملت هستى و ملت هر چه مى خواهد شما بايد در روزنامه هايتان بنويسيد، تا يک همچون صحبتى مى شود و يک روزنامه اى که برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است، و بى اذن هم منتشر مى شده ، جلويش گرفته مى شود يکدفعه مى بينيم در روزنامه ها آن طايفه از روشنفکران شروع مى کنند به اعتراض که خير.

خوب قلم آزاد است، اما هر قلمى ?! بيان آزاد است، اما هر بيانى?! يک بيان است که يک مملکت را به دامن ابرقدرتها مى اندازد.

آيا اين بيان آزاد است?! اين را ما بگوييم آزادى، که مملکت ما را به فساد بکشيد?! يک قلمى است که با صهيونيسم و امثال اينها روابط دارد.

يک روزنامه اى که با بودجه آنها اداره مى شود و خودشان تيراژى ندارند تا خود را اداره کنند.

ما بايد به اينها بگوييم آزاد هستيد?! کجاى دنيا يافت شده که يک انقلابى بشود و اينهمه روزنامه داشته باشد? همه روزنامه ها را مى بستند و يک، روزنامه ارگان خود حزب، مثلا يا خود دولت را مى گذاشتند باشد.

کجاى دنيا اينطور آزادى به مردم داده بودند که به مجرد اينکه انقلاب پيروز بشود همه به ميدان بيايند و هر چه مى خواهند به هر کس بگويند، و تا پنج - شش ماه هم هيچ کس به کسى حرف نزد، تا فهميدند به اينکه اينها يک دسته اى هستند در داخل که با خارج مرتبط مى باشند، و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل مى کنند.

باز هم ما بگوييم که شما آزاديد?! فقط به واسطه کلمه آزادى! بايد حدود آزادى آن چيزى باشد که ملت مى خواهد.

نه اينکه بر خلاف ملت آدم آزاد است.

خوب من آزادم، يک تفنگ هم دستم هست بزنم يک کسى را بکشم.

اين چه آزادى است? آزادى موازين دارد، و بحمداللّه شما اينطور که من تا حالا ديده ام و حرفهاى شما را شنيده ام از روى ميزان حرف مى زنيد.

حالا که در مؤسسه اطلاعات وارد شده ايد باز هم همان ميزانى که از آزادى پيش شما هست و همان ميزانى که در نشريات مى باشد، که بايد نشريات در خدمت اين ملت باشد، و نه بر ضد ملت، با کمال قدرت و پشتکار مشغول شويد.

شما قدرتش را داريد.

به شما کسى نمى تواند بگويد مرتجع هستيد.ديگران اگر بخواهند کارى بکنند، ممکن است ارباب قلم يک همچون حرفى را به او بزنند.

اما نسبت به شما نمى توانند اين حرف را بزنند.

شما با قدرت عمل کنيد و اين عناصرى که بر ضد مسير نهضت

/ 178