سخنرانى - صحیفه امام جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 12

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 29 ارديبهشت 1359 / 4 رجب 1400

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

جوشش کميته ها و سپاه پاسداران از متن ملت - حفظ حيثيت اسلام و انقلاب

بسم اللّه الرحمن الرحيم

حضار:

فرماندهان کميته هاى انقلاب اسلامى تهران و شهرستانها سپاه و کميته دو نهاد جوشيده از متن ملت اول بايد تشکر کنم از آقايان که آمدند اينجا و از نزديک با هم مواجه مى شويم.

از ويژگيهايى که انقلاب اسلامى ايران داشت اين که به مجرد اينکه پيروز شد، تمام افرادى که در اطراف اين کشور، جوانانى که در اطراف اين کشور بودند، چه قشر روحانى و چه دانشگاهى و چه ساير قشرها براى خودشان يک احساس وظيفه کردند، بدون اينکه يک سازمان مرکزى در اول باشد.

هر گروهى در هر جا که بودند به طور خودرو، از متن ملت کانه جوشيدند، و سازمانهايى را ايجاد کردند، مثل کميته ها که آقايان از اجزاء و سرپرستان آن هستند، و مثل سپاه پاسداران.

اينطور نبود که از اول سپاه پاسداران يا کميته ها را يک مرکزى باشد، که آن مرکز همه را دعوت کرده باشد و التيام داده باشد، بلکه احساس يک وظيفه انسانى - اسلامى بود که همه براى اسلام و براى کشور اسلامى خدمتگزار باشند.

اين يکى از ويژگيهايى است که براى اين نهضت و براى اين انقلاب بود و از ويژگيهاى اسلام است.

همه افراد خودشان را موظف ديدند که به اين انقلاب خدمت بکنند، هر کس به يک ترتيبى ، جوانهايى که قدرت داشتند که پاسدارى بکنند، مجهز شدند براى پاسدارى، آقايانى که قدرت داشتند که ايجاد کميته ها را بکنند، در سرتاسر ايران کميته ايجاد کردند، و هکذا ساير قشرهايى که کانه خودرو و با تعليم اسلامى مشغول فعاليت شدند.

و اين نهضت مرهون اين جوانهاى برومند، چه آنهايى که در پاسدارى مشغولند و چه آنهايى که در کميته ها هستند و اشتغال به کارهاى کميته ها را دارند، مرهون اين قشرها هستند.

و خداوند انشاءاللّه همه آنها را براى اسلام نگه دارد و همه را پيروز کند در اين جهاد اسلامى .

لزوم حفظ حيثيت انقلاب اسلامى لکن مسئله اى که بايد من عرض کنم و کرارا هم عرض کرده ام، اين است که اين انقلاب در اول که واقع شد به طور سرعت و به طور غير مترقب، يکدفعه مثل يک جامى که بترکد، يکدفعه هجوم کرد و قدرتهاى بزرگ را از بين برد، لکن بعد از آنکه اين پيروزى حاصل شد، کمکم يک سستيهاى مختصرى، يک چيزهاى کمى در همه جا، هم در کميته ها و هم در دادگاهها و هم در پاسداران و هم در قشرهاى ديگر يک کمبودهايى پيدا شد.

من بايد به شما آقايان و همه ملت ايران، خصوصا آنهايى که مشغول فعاليتهايى براى نهضت و انقلاب هستند عرض کنم که همان طور که پيروزى انقلاب مرهون شماهاست، حفظ حيثيت انقلاب هم بسته به شماهاست.

انقلاب، يکدفعه يک انقلاب ملى است، نه اسلامى ، يک انقلاب حزبى است، نه اسلامى ، آن يک وضعى دارد، يکوقت مثل انقلاب ايران که انقلاب اسلامى است، و همه ديديم و ديديد که جز فرياد اللّهاکبر و اينکه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم، هيچ صداى ديگرى نبود.

تمام ملت در سرتاسر کشور فرياد مى زدند که جمهورى اسلامى ، نه شرقى، نه غربى ، جمهورى اسلامى .

اين يک مسئله اسلامى است، و ملت ما عاشق اسلام بود که در همه اطراف با دست تهى سينه هاى خودشان را سپر کردند، جوانهاى خودشان رابردند در ميدان، زنها و مردها رفتند و مبارزه کردند و پيروز شدند، اين قدرت اسلام بود، و الا نه حزبى مى توانست اين کار را بکند و نه مليتى مى توانست اين کار را بکند.

و اگر ملاحظه کنيد، جنبشهاى ملى و جنبشهاى حزبى ، هيچ وقت اينطور نبوده است که تمام ملت، بچه ، بزرگ، زن، مرد، همه يکصدا دنبالش باشند.

اين قدرت اسلام بود که همه را با هم همصدا کرد و همه را با هم بسيج کرد، براى اينکه پيروز بشود و پيروز شد.

ملت ما اسلام را مى خواهد و نه چيز ديگرى را، اگر مليت را مى خواهد، در پناه اسلام مى خواهد.

خيال مى کنند که اگر يکصد نفر، دويست نفر، پانصد نفر را دور خودشان جمع کردند، و يک عده هم نشريات براى خودشان درست کردند، اينها مى توانند يک کارى در مقابل ملت بکنند.

ملت، اسلام را مى خواهد و اسلام و ملت، روحانيت را به رسميت شناخته است و مى خواهد.

الان حفظ آبروى اين نهضت بسته به روحانيت است، و بسته به پاسداران که پاسدار اين نهضت هستند، و دادگاهها و همه نهادهايى که در خدمت اين نهضت هستند، در خدمت اين انقلاب هستند.

اسلام الان نظر دوخته است به ايران، ببيند که اينها با اسلام چه مى کنند.

آيا وفادار هستند به اسلام و روى مصالح اسلامى کار مى کنند، چه در دادگاهها، چه در کميته ها و چه در پاسداران انقلاب و چه در قواى انتظامى ديگر و چه در شورا و چه در هر جا، در همه ادارات، اسلام الان متوجه اين است، و نظر به اين دارد که اينها چه مى کنند.

اينها با قدرت اسلام پيروز شدند، امروز که پيروز هستند با اسلام چه مى خواهند بکنند? آيا در خط اسلام هستند و اسلام را مى خواهند پيش ببرند، و احکام اسلام را در ايران جارى کنند.

و انشاءاللّه در جاهاى ديگر هم احکام محقق بشود، و نهضت صادر بشود، و يا اينکه خداى نخواسته ، يک راه ديگرى را پيش دارند? امروز، همه ما، همه شما، همه ملت، همه قشرها و خصوصا قشرهايى که در خدمت انقلاب هستند و مشغول فعاليت هستند، مسئوليت بزرگ دارند، مسئوليت حفظ انقلاب اسلامى و حفظ آبروى اسلام و آبروى انقلاب اسلامى .

ضربه زدن به اسلام با شکستن حرمت روحانيت اگر خداى نخواسته در قشر روحانى، چه آنهايى که در کميته ها هستند، و چه آنهايى که در مدارس هستند، و چه آنهايى که در شهرستانها هستند، اگر خداى نخواسته ، يک کار اشتباهى واقع بشود، اينطور نيست که بگويند فلان فرد اين کار را کرده است، به جامعه روحانيت نسبت مى دهند، مى گويند آخوندها اينطورند.

آنهايى که غرض دارند، آنهايى که مى خواهند روحانيت را بشکنند و اصل هدفشان اسلام است و مى خواهند اسلام را بشکنند، و چون اينها را قشرى مى دانند که خدمتگزار اسلامند و اينها نگهدار اسلامند، به اينها حمله مى کنند.

اگر يک بهانه اى روحانيت دست اينها بدهد، اسباب اين مى شود که يک مطلب کوچک را بزرگ بکنند، آن هم اگر از يک نفر صادر شده باشد، به مطلق روحانيين نسبت بدهند.

اگر در اين کميته هاى شما خداى نخواسته ، يک امرى واقع بشود که برخلاف موازين اسلامى است، مى گويند که آخوندها کميته ها را گرفته اند و مشغول کارهاى مثلا خلاف هستند، نمى گويند که فلان آدم اينطورى است، مى گويند روحانيت اينطورى است.

آنهايى که مى خواهند بشکنند روحانيت را و نمى توانند ببينند که روحانيين مشغول اصلاح امور هستند، و ديده اند که تاکنون آنها بوده اند و هيچ کارى نتوانسته اند بکنند، حالا که روحانيين آمده اند، و سرتاسر ايران روحانى، و کسانى که بسته به روحانيين هستند، مثل پاسدارها و امثال اينها و کميته ها و همه اينها، قشرهاى فعال، اين اشخاصى که روشنفکر غربزده هستند، چون ديدند آنها نتوانستند هيچ وقت يک کار مثبت صحيح بکنند، حزبها نتوانستند يک کارى انجام بدهند، حالا که اين قشرهاى اسلامى و روحانى، اين قشرهايى که براى خدا بپا خاستند و جان خودشان را براى خدا دارند فدا مى کنند، اينها دارند حفاظت از اسلام مى کنند، اينها به واسطه اينکه براى خودشان يک کمبودى متوجه شدند، مشغول فعاليت شدند که اين قشر را، چه روحانى، چه پاسدار، چه کميته ها و چه سايرين بشکنند، که آن چيزى را که خودشان نتوانستند و اينها توانستند، اينها را ناتوان عرضه بکنند.

امروز روحانيت و ساير قشرهاى ملت مسئولند در مقابل خدا که حفظ کنند آبروى اسلام را، حفظ کنند آبروى انقلاب را.

حفظ کنند آبروى نهضت را و اين مسئوليت بزرگى است.

خدمت شماها خدمت بزرگى است و مسئوليتتان بزرگتر، بايد متوجه باشيد.

مورد نظر نبودن جهات مادى در انقلاب خداى تبارک و تعالى حاضر است همه جا، شما بايد حاضر بدانيد او را.

در حضور خداى تبارک و تعالى خداى نخواسته چيزى که برخلاف مشيت اوست، برخلاف دستور اوست عمل نکنيد.

به راه اسلام باشيد، براى اسلام خدمت بکنيد، تا اگر خداى نخواسته ، شکست خورديم، به شهادت رسيديم، براى اسلام باشد و شهيد باشيم.

و اگر انشاءاللّه پيروز شديم، اسلام را پيروز کرده باشيم و سرفراز باشيم در همه جا، و اسلام را در همه جاى دنيا، در همه کشورها، اسلام را پياده کنيم و بيرق اسلام را به اهتزاز درآوريم.

آقايان عزيز من! متوجه جهات مادى نباشيد.

شما نهضت که کرديد براى شکم نهضت نکرديد، شما خون داديد، نه براى اينکه پستى پيدا بکنيد.

در ذهن شما اينها نبود.

شما آن وقت که در ميدانها مى رفتيد و در خيابانها مى رفتيد و با توپ و تانک مواجه مى شديد، اصلا در فکر اين نبوديد که ما پيش ببريم تا بشويم رئيس يک چيزى، تا بشويم داراى کذا، شما براى خدا بود و پيش برديد، براى خدا باشد و به پيش برويداگر يک کمبود مادى براى شما باشد، اعتنا به آن نکنيد، براى اينکه شما براى ماديات قيام نکرديد و براى ماديات عمل نمى کنيد.

همان طورى که در صدر اسلام آنهايى که سربازان اسلام بودند براى خدا کار مى کردند، با يک خرما در شب و روز، گاهى با يک دانه خرما شب و روز گاهى زندگى مى کردند و براى اسلام خدمت مى کردند، و بعد هم که پيروز مى شدند درصدد اين نبودند که رئيس يک جايى باشند و يک پستى براى آنها باشد.

عبادت بودن خدمت خالصانه به انقلاب شما قصدهاى خودتان را براى خدا خالص کنيد.

براى خداى تبارک و تعالى عمل کنيد، اين عبادت است، خالص باشيد در اين عبادت.

اين نهضت تمامش عبادت بود، اين انقلاب تمامش عبادت است و شما خالص باشيد در اين عبادت.

خداوند همراه شماست.

چنانچه مسائلى داريد، البته بايد رسيدگى بشود، و به نظر من تمام اين مسائل در مجلس شوراى اسلامى بايد حل بشود.

و انشاءاللّه موافق ميلهاى شما که همان ميل اسلام است، و خواستهاى همه که خواست اسلام است، تمام کارها انشاءاللّه درست بشود و اصلاح بشود.

اميدوارم که تا زمانى که مجلس به کار خودش ادامه بدهد و باز بشود مجلس، ديگر وقت زيادى نمانده باشد.

و طرحهايى که شما مى دهيد طرحها در مجلس باشد، که يک امر ثابت مستدام باشد.

و بحمداللّه افرادى که در مجلس انتخاب شده اند به حسب غالب، اکثريت قاطع، اکثريت اسلامى و متعهد است.

و من اميدوارم که همه ما موفق بشويم به اينکه با قصد خالص براى اسلام خدمت بکنيم.

و همان طورى که خداى تبارک و تعالى، هر چه ما داريم از اوست، ما هيچ نداريم، الا از جانب خداى تبارک و تعالى، ما هيچ هستيم، آنچه هست اوست، و ما هيچها بايد - ما اشخاصى که نيستيم و به اراده او چيز پيدا کرديم و باز همه مال اوست - جديت کنيم که اين امانتى که خداى تبارک و تعالى به ما سپرده است، و آن امانت روح است، امانت زندگى است، امانت حيات است، امانت اسلام است، امانت قرآن است، اينها را پاسدارى کنيم از آن.

و وقتى که وارد مى شويم در محضر خداى تبارک و تعالى، با روى سفيد وارد بشويم.

خداوند تعالى همه شما را نصرت بدهد، و خداى تبارک و تعالى دشمنان اسلام را يا هدايت کند، و اگر نمى شود شکست بدهد و نابود کند.

/ 178