سخنرانى - صحیفه امام جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 12

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

17 دى 1358 / 18 صفر 1400

مکان:

قم

موضوع:

سازندگى کشور با همکارى ملت و دولت

بسم اللّه الرحمن الرحيم

حضار:

جهاد سازندگى اردستان و قم تلاش عمومى در امر سازندگى من بعد از اين نهضت و انقلابى که نسبتا الحمدللّه به پيروزى رسيد و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت، در اين کارهايى که به دست ملت بعد انجام گرفت، از جهاد سازندگى خيلى خوشم مى آيد.

هر وقت که تلويزيون نشان مى داد که خواهرها و برادرها از همه طبقات مشغولند به يک عملى براى کشور خودشان، من خوشحال مى شدم.

بايد شماها توجه داشته باشيد که نگاه نکنيد هى به اينکه اداره چه مى کند، دولت چه مى کند.

آنها مشغولند، منتها نمى توانند آنقدرى که ايران احتياج دارد آنها عمل کنند.

ايران مال خود شماست و خود شما بايد او را بسازيد.

و اگر همه ملت در اين امر، در امر سازندگى همت نکند کارها زمين مى ماند.

انتظار اينکه يک دسته اى انجام بدهند تا ما انجام بدهيم، يا کارشکنى يک کسى نکند، البته مى دانيد که حالا در هر گوشه و کنارى براى کارشکنى مهيا هستند.

اين ملت است که بايد اين کارها را انجام بدهد.

مثلا ملاحظه کنيد که سابق، در رژيم سابق که همه اش حرف بود، يکى هم راجع به مبارزه با بيسوادى بود و اينها وقتى رفتند معلوم شد که مبارزه اى نکردند.

بله آن کارى که کردند اين است که باسوادى را نگذاشتند ترقى بکند، نه بيسوادها را سواددار کردند.

اين هم اگر منتظر بشوند آقايان، ملت منتظر اين بشود که دولت اين کار را انجام بدهد، نمى تواند انجام بدهد.

الان تقريبا در صد، شايد هشتاد - من اطلاع درست ندارم - بيسواد ما داريم.

يا شايد مثلا شصت، شصت و پنج، همچو چيزهايى مى گويند.

من اطلاعى ندارم، اما مى دانم که بيسواد زياد هست.

افغانستان با اينکه ايران از او بايد به حسب اينطور امور جلو باشد، بيسواد در آن کم هست.

سوادى که مى گويم يعنى همين سواد خواندن و نوشتن و اين چيزها.

آن هم که ما مى خواهيم که همه ايران انشاءاللّه سواد پيدا بکنند، نمى خواهيم همه دکتر بشوند.

خوب چيز غير معقولى است.

يا همه مهندس بشوند.

مى خواهيم يک مملکتى همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنويسند، امضا کنند، چه بکنند.من گاهى در نجف که بودم گاهى حرم مشرف مى شدم ، که افغانيها آمده بودند براى زيارت خواندن، مى ديدم همه از رو مى خواندند.

کتاب دعا را باز کردند از رو مى خواندند.

شايد مثلا در سى - چهل نفر که آنجا بودند يک نفرشان شايد از رو نمى خواند.

شايد هم او خوانده بود، تمام کرده بود.

اما همه شان از رو مى خواندند.

اين جور نبود که ، آن هم طبقه همان پايين بودند به اصطلاح اينها.

و ما ميل داريم که اين هم باز به همت همه واقع بشود.

اگر منتظر باشيد به اينکه دولت با سواد بکند، نمى تواند.

باز مى شود همان حرفهاى سابق.

دولت هم حالا اقدام کرده اند، وزارت آموزش اقدام کردند و خوب هم اقدام مى کنند.

اما مسئله ، مسئله اى نيست که بتوانند آنها چه بکنند.

و همين طور در جهاد سازندگى، سازندگى يک مملکتى که همه چيزش از دست رفت و خراب است، اين نمى شود با دست دولت انجام بگيرد يا دست يک قشرى انجام بگيرد.

اين را، همه مردم بايد مملکت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت کنند، که يک مملکت آبادى انشاءاللّه درست بکنند به دست خودشان.

کارشکنى مخالفين و نفوذ آنان در دستگاهها لکن چيزى که الان مهم است اين است که ، - اين را من از باب اينکه نگران هستم برايش کرارا هم گفتم اين را به اشخاصى که اينجا آمدند، باز هم عرض مى کنم - که الان دستهايى در کار هست.

اکثرا از طرف امريکا و ديگران هم همين طور.

از شوروى و از ساير جاها هم همين طور.

يعنى آنهايى که به اين مملکت ما طمع استفاده دوخته اند، دارند و چشم اين دارند که ما کار بکنيم، آنها ببرند و مخازن ما را ببرند، و حالا هم دستشان کوتاه شده است و انشاءاللّه تا آخر هم کوتاه هست.

اينها الان در فکر اينند که نگذارند اين ايران يک استقرارى پيدا کند.

يک نظام صحيحى پيدا بکند.در هر جا مثلا فرض کنيد، که در جهاد سازندگى هم از اين قشرها پيدا مى شوند که خودشان را جا مى زنند و در دانشگاه هم هستند.

در همه جا هستند.

اينها در کارخانه ها هم زياد هستند.

اين به نظر من مى آيد که يک نقشه و توطئه اى است که براى اين جهت که ، استقرار در ايران و نظم در ايران پيدا نشود.

در ارتش مى روند نمى گذارند که يک انتظامات صحيح پيدا بشود.

در ژاندارمرى مى روند، آنجا را هم مانع مى شوند.

در شهربانى هم همين طور.

توى سپاه پاسداران هم پيدا مى شوند.

در دانشگاه هم زيادند و همه جا اينها هستند، حاضرند و اينها براى اين جهت نقشه دارند.

به نظر من اينطور مى رسد که نقشه اين است که در داخل ما را، اين ضربه را به ما بزنند که ما اغتشاش در خودمان پيدا کنيم.

يک انتظامى در کار نباشد.

اختلافات باشد و يک هرج و مرجى باشد.

بريزند خانه هر کس را غارت کنند.

بريزند زمين هر کس را غارت کنند.

بريزند باغات هرکس را بخواهند چه بکنند.

اموال هر کسى را ببرند.

نگذارند يک استقرارى پيدا بکند.

از آن طرف دشمنهاى اين ملت، دشمنهاى اسلام با قلمهاى خودشان و با افکارى که دارند و طرحهايى که دارند در مطبوعات خارجى، در رسانه هاى گروهى خارجى هم اغتشاشات ايران را، اختلافات ايران را، اينها را يکى اش را چند مقابل کنند و در خارج منتشر کنند، و در خارج منعکس کنند که ايران مثل يک بچه صغيرى مى ماند که محتاج به قيم هست.

باز نرسيده به حد بلوغ که خودش، خودش را نگه دارد.

نقشه محتمل است اين معنا باشد که در خارج منعکس بکنند که ايران هرج و مرج است و همه به جان هم ريختند و همه گروهها در هر جا بروى يک اختلافات هست.

اين را اسباب دست قرار بدهند که ايران قابل اين نيست که خودش را اداره کند، بايد يکى ديگر اداره اش کند.

بعد اگر خداى نخواسته ، يک دخالت نظامى بخواهند بکنند، يک کودتا بخواهند بکنند، موجه نشان بدهند به خارج.

به دنيا موجه نشان بدهند که ما براى خاطر حفظ ملت، ملت نمى توانست خودش را نگه دارد، ما بايد حفظش کنيم، اين صغير را ما بايد قيم برايش تعيين کنيم.

مقايسه انقلاب ايران با ساير انقلابها در عين حالى که در تمام انقلاباتى که در دنيا پيدا شده هيچ کدام بهتر از ايران نبوده ، دنبال سر انقلابات، ميليون، ميليون و نيم آدم کشته مى شدند.

- براى من صورتش را آورده اند - اين انقلاباتى که واقع شده است، دنبال سرش يک ميليون، يک ميليون و نيم کشتار، دو ميليون حبسى داشتند، در کشور را مى بستند به همه جا.

الان هم هر جا که شما ملاحظه کنيد که يک انقلابى واقع شده است و يک کودتايى واقع شده ، يک چيزى واقع شده ، در کشورشان را به خارج بستند، همه فرودگاهها را ممنوع کردند، تمام مطبوعات را قدغن کردند که نبايد منتشر بشود و براى مردم اختناق پيش آوردند.

اختناق فوق آن اختناقهايى که سابق بوده .

و گاهى در بعضىشان به مجردى که اين پيروز شده ، قتل عام ايجاد کردند.

شروع کردند به کشتن مردم.

هر که احتمال مى دادند که يک چيزى باشد مى کشتند.

نه اينکه يک کسى را، يک شهر را قتل عام مى کردند.

و انقلاب ما از باب اينکه اسلامى بود، از باب اينکه از ملت بود، انقلابى نبود که يک قدرتى به يک قدرت غلبه کند، يعنى يک قدرت نظامى به يک قدرت نظامى يک کودتايى شده باشد، اين حرفها نبود.

متن نهضت از خود مردم بود.

جوشيد از خود بين مردم بين زن و مرد و انقلاب هم اسلامى بود.

اسلام اينها را وادار کرد که يک همچو انقلابى بکنند.

همچو انقلاب اسلامى که از متن ملت بجوشد، دنبالش ديگر اين مسائل کم است، هست، اما کم است.

و لهذا ديديد که دنبال اين انقلاب، تمام راهها و همه جاها هم باز بود.

هيچ زايد جايى را جلويش نگرفتند.

تمام روزنامه ها و احزاب آزاد شد.

آزاد آزاد، و کشتار نسبت به مردم هيچ نبود در کار، که آنطورى که آنجا بساط درست مى کردند نبود.

بله آنهايى که کشتار کرده بودند گرفتند بعضىشان را محاکمه کردند و بعد از محاکمه به جزاى خودشان رساندند.

اما اينطور نبود که همين طور درو کنند مردم را.

يک ميليون جمعيت را بکشند.

اين حرفها نبود در کار.

و اينطور مسائل در عين حالى که در ايران نبوده است، و بايد گفت ايران آرامترين انقلاباتى که در دنيا واقع شده در ايران واقع شده .

انقلابات ديگر با يک سال و دو سال و سه سال اينها درست نمى شد.

جنگ بايد بشود.

اينقدر خونريزى، چه ، چه ، يک سال، دو سال جنگ بشود تا بعد يک قدرتى بر قدرت ديگر پيروز بشود.

اينجا آنجايى است که انقلاب بود، واقعا انقلاب بود.

مرحوم قرنى(1) به من گفت که سه ساعت و نيم، سه ساعت و نيم غلبه کرد ملت بر رژيم.

يعنى آن وقتى که آنها کودتا مى خواستند بکنند در تهران ما بوديم، و آنها بنا داشتند کودتا بکنند و جلويش گفتند روز هم بايد مردم بيرون نيايند.

حکومت نظامى روز قرار دادند.

آن حکومت نظامى روز را خدا خواست که شکسته شد.

آنها به من بعد گفتند که اينها بنا داشتند که کودتا بکنند و خيابانها را وقتى که مردم نيستند، خيابانها را همه را بگيرند و شبش کودتا بکنند.

مردم که ريختند در خيابانها اينها اين طرحى که داشتند خنثى شد.

و ايشان مى گفت که آنکه جنگ بين ملت و دولت واقع شد و رژيم واقع شد سه ساعت و نيم بود.

در صورتى که جاهاى ديگر، الان شما مى بينيد که در افغانستان چند سال است که همه مسائل هست و حالا هم معلوم نيست کى ختم بشود.

براى اينکه آنجا يک کودتايى است.

کودتا يک نفر آدم بخواهد انجام بدهد، يک قدرتى مى خواهد يک ملتى را از بين ببرد، اما يک ملت خودش آمده است - و خودش آمده - و حريفش را بيرون کرده .

ديگر خود ملت با خود ملت که کارى ندارد.

پرهيز از شعارهاى اختلافانگيز حالا هم اشخاصى در بين اين ملت هست که الهام از خارج مى گيرند.

البته اقليت هم هستند، لکن اشخاصى هستند که با هر زبانى با مردم مى توانند صحبت بکنند و شيطنت بکنند.

بايد ملت ما توجه به اين توطئه داشته باشد که توطئه اى که محتمل است اين است که ما را به هم بريزند.

حتى توى جهاد سازندگى بروند يک کارهايى بکنند که آنجا هم يک اختلافى بشود.

نگذارند کار عمل بشود.

در دبيرستان بروند.

در دانشگاه بروند.

هر جا بروند و ما را به هم بريزند.

و دائما شلوغى و دائما اعتصاب و دائما راهپيمايى و دائما کارشکنى براى دولت و ملت، تا منعکس بکنند در خارج که اينها نمى توانند خودشان را اداره بکنند، بايد يک کسى برود اداره کند.

ملت بايد توجه داشته باشد به اين توطئه و از اختلافات دست بردارند.

آخر براى چى ما با هم اختلاف داشته باشيم.

سر چى اختلاف داشته باشيم.

براى چه اختلاف داشته باشيم.

براى چى به جان هم بريزيم، چرا ما خودمان، خودمان را از بين ببريم.

بايد ملت متوجه باشد که چيزهايى که اسباب اختلاف هست اصلا ايجاد نکنيد.

اشخاصى که مى خواهند ايجاد اختلاف بکنند موعظه شان کنند، نصيحتشان کنند.

اگر گوش نکردند آنها را طردشان بکنند و نگذارند اختلاف حاصل بشود.

نگذارند جورى وانمود بشود که اين ملت ملتى نيست که قابل اين باشد که آزاد باشد.

حالا که آزاد شده ببينيد به جان هم ريختند، قابل آزادى نيست.

ملتى که قابل آزادى نيست، بايد يکى بيايد، يک رضاخانى را پيدا کنند - و اينها دارند، از اين چيزها دارند - يک رضاخانى را پيدا بکنند.

امروز به اسم اينکه اين آدم ملى هست، به اسم اينکه يک آدم از اين چيزها، از اين عنصرها، اينها دارند که بيست سال، سى سال اين را با يک صورت مليت و با يک صورت دلسوزى نگه دارند.

آن روزى که مى خواهند کار را انجام بدهند به دست او انجام بدهند.

به صورت مليت، به صورت چه انجام بدهند.

و توجه اين معنا را بايد داشته باشند ملت ما.

امروز که روز حساسى است، براى اينکه ما مى خواهيم که رئيس جمهور تعيين بشود، ملت مى خواهد رئيس جمهور تعيين بشود، امروز مى بينيد که با اين حساسيت باز مشغول شدند به توطئه ها و مشغول شدند به خرابکاريها.

در قم ديديد، در آذربايجان هم هست، در جاهاى ديگر هم هست.

فردا که شما بخواهيد انشاءاللّه وکلاى خودتان را تعيين بکنيد، بدانيد که اغتشاشات بيشتر ايجاد مى کنند.

بساط بيشتر در مى آورند.

بايد توجه داشته باشد ملت به اينکه مبادا منعکس بشود.

کارى بکنيم ما که منعکس بشود اينها با هم نمى توانند بسازند.

اينها به جان هم ريختند و بايد يکى برود جلوى اين کارها را بگيرد، تربيتشان بکند.

اين به اين است که از کارهايى که ، از حرفهايى ، از نوشته هايى ...

از نطقهايى ، از شعارهايى که اسباب اختلاف مى شود، از اينها پرهيز بکنند.

نبايد امروز شعار بدهند بر ضد اين، بر ضد او، بر اينطور چيزها.

اين شعارها صحيح نيست .

نبايد بکنند.

و بايد کارى بکنند که مستقر بشود.

اين حکومت، برقرار بشود.

و ما اين دو قدم هم که اسکلت يک حکومتى است، اين دو قدم هم برداريم.

قدم تعيين رئيس جمهور انشاءاللّه و قدم دوم وکلا، و بايد ملت متوجه باشد که من چون بناى دخالت ندارم، متوجه باشند خودشان که اشخاصى که صحيحند، اشخاصى که متدينند، اشخاصى که ملى هستند، اشخاصى که چپ و راستى نيستند، از افراد، اينها را تعيين بکنند.

در رئيسجمهور همين طور و در وکلاشان هم همين طور.

و مهم الان اين است که از اين اختلافات و از اين شعارها و از اين - عرض مى کنم که - چيزهايى که موجب اختلاف مى شود دست بردارند.

و مشغول بشوند به اينکه همين طور بسازند ايران را و ايران امروز محتاج به کار است.

کارخانه ها احتياج به کار دارند.

محتاج به سازندگى است.

تشکر از جوانان در جهاد سازندگى خداوند انشاءاللّه شماها را حفظ کند.

شما جوانها را حفظ کند که همچو همت والايى داريد که مى رويد در جهاد سازندگى و زحمت مى دهيد به خودتان.

لکن براى خداست اين.

شما خيال نکنيد، هر قدمى که الان برداريد براى کشور اسلامى ، اين قدم پيش خدا محفوظ است.

خيال نکنيد که اين قوه هاى شما هدر مى رود.

قواى انسان وقتى هدر مى رود که براى خدا نباشد.

آن وقتى که قوا براى خدا کار بکند هدر نمى رود، پيش خداست.

و اين سازندگى شما انشاءاللّه خودتان هم ساخته مى شويد به آنطورى که خداى تبارک و تعالى امر فرموده است و انبيا را براى او فرستاده که هم در اين جهاد، جهاد نفسى باشد و هم سازندگى براى ملت.

خداوند همه شما را

/ 178