سخنرانى - صحیفه امام جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 12

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

30 ارديبهشت 1359 / 5 رجب 1400(1)

مکان:

تهران، جماران

موضوع:

لزوم بيدارى مسلمين در مقابل مستکبران

حضار:

محمد مهدى شمسالدين (نايبرئيس مجلس عالى شيعيان لبنان) و اعضاى کادر مرکزى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

جنبش امل، شاخه نظامى حرکة المحرومين لبنان هشدار به بيدارى مسلمين در مقابله با استکبار من از سالهاى طولانى راجع به اسرائيل و راجع به جنايات او هميشه در خطبه ها، در نوشته ها، گوشزد کرده ام به مسلمين که اين يک غده سرطانى است در يک گوشه ممالک اسلامى ، و اينطور نيست که اکتفا بکند به همان قدس و اينها، اينها بنايشان بر اين است که پيش بروند، يعنى اينها تابع سياست امريکا هستند.

امريکا هم آمالش فقط يکجا نيست، چنانچه همه ابرقدرتها مى خواهند همه ممالک را تحت سيطره قرار بدهند، اگر بتوانند.

لبنان را ما يک جزئى از ايران مى دانيم، براى اينکه ما و آنها اصلا جدا نيستيم، ما آنها هستيم و آنها ما هستند.

آقاى صدر(2) يک مردى است که من مى توانم بگويم او را بزرگ کرده ام.

او به منزله يک اولاد عزيز است براى من و من اميدوارم که ان شاءاللّه ايشان با سلامت برگردند به محل خودشان، و بسيار مورد تاسف است که ايشان را ما الان نمى بينيم در بين خودمان.

اصلا بايد مسلمين بيدار بشوند.

امروز روزى نيست که مسلمانها هر کدام يک گوشه اى زندگى تنهايى بکنند و خودشان بين خودشان در هر کشورى يک زندگى خاص به خود داشته باشند، نمى شود اين معنا.

در يک همچو زمانى که سياستهاى ابرقدرتها بلعيدن همه جاست، مسلمين بايد بيدار بشوند، ملتها.

دولتها را من از اکثرشان مايوس هستم، لکن ملتها بايد بيدار بشوند، و همه تحت لواى اسلام و تحت سيطره قرآن باشند.

الحمدللّه مسلمين هم عده شان قريب يک ميليارد هست، و هم ممالکشان يک ممالکى است غنى، ثروتمند و هم افرادشان افراد لايق، لکن آنهايى که مى خواهند در اين ممالک حکومت کنند به واسطه تبليغات سوئى که در طول چند صدسال تقريبا کرده اند و نفوذى که در دانشگاهها، در جاهايى که مراکز تربيت ابناى مسلمين است کرده اند، مسلمين را طورى کردند که از خودشان مايوس شدند، يعنى خودشان را گم کردند.

بايد مسلمين جديت کنند مجد خودشان را پيدا کنند.

سلطه فرهنگى اجانب، بزرگترين گرفتارى مسلمين اين غرب يا شرق که سلطه پيدا کرده است بر همه ممالک اسلامى ، مهمش اين سلطه فرهنگى بوده است.

در آن مراکز تربيت مى شدند بچه هاى ما به تربيتهايى که وقتى که از دانشگاهها بيرون مى آمدند طرفدار غرب يا طرفدار شرق بودند.

همين جوانهايى که شما ملاحظه مى کنيد که الان يا براى چين يا براى شوروى يا براى امريکا در ممالک مختلف فعاليت مى کنند، و الان در ايران خصوصا فعاليت مى کنند، اينها بسيارشان از همين دانشگاهها بيرون آمده اند، يعنى با اين تربيت بيرون آمده اند که خودتان چيزى نيستيد! عمال آنها، چه آنهايى که قلمفرسايى مى کردند و غربزده بودند، و چه آنهايى که در مدارس ما مشغول تربيت بودند، اينها همه اين معنا را متفقالکلمه بودند که ما خودمان ازمان چيزى نمى آيد! ما بايد دنباله غرب باشيم، يا دنباله شرق باشيم.

مصيبت بزرگ براى مسلمين همين فرهنگى است که در بين مسلمين رواج پيدا کرده ، و جوانهاى ما را مى کشاند يا به آن طرف يا به آن طرف.

در ايران اکثرا طرف امريکا هستند، با صورت اينکه ما کمونيست هستيم! براى اينکه اينها بعضيهاشان که کمونيسم خودشان را مى دانستند، يا خيال مى کردند بودند، در دربار شاه خدمت مى کردند! وظيفه مسلمانان در نشر فرهنگ غنى اسلام در هر صورت، آن چيزى که وظيفه همه ما مسلمين هست، وظيفه علماى اسلام است، وظيفه دانشمندان مسلمين است، وظيفه نويسندگان و گويندگان در بين طبقات مسلمين است، اين است که يک هوشيار بدهند به اين ممالک اسلامى که ما خودمان فرهنگ داريم، ما خودمان فرهنگ غنى داريم.

فرهنگ ما طورى بوده است که صادر شده است به خارج، و آنها گرفتند از ما.

کتبى که در ايران و در ممالک اسلامى نوشته شده کتبى بوده است که آنها گرفتند و از آن استفاده کرده اند.

فرهنگ اين شرق، يعنى شرق اوسط،(3) چون که ما هستيم در آن، فرهنگ مسلمين، غنىترين فرهنگها بوده و هست، معالاسف مسلمين نتوانستند از آن استفاده کنند.

آن قضيه ابوعبيده را که شمشيرش چقدر بود، کسى گفت آن را خود ابوعبيده (4) بايد به کار بياندازد.

از خود شمشير که کارى نمى آيد، بايد اشخاص اين شمشير را به کار بياندازند.

اسلام همه چيز براى مسلمين آورده است، همه چيز.

قرآن در آن همه چيز است، لکن مع الاسف ما استفاده از آن نکرده ايم، و مسلمين مهجورش کردند، يعنى استفاده اى که بايد از آن بکنند نکردند.

بايد مردم را توجه داد، گرايش داد به اسلام.

...

بچه هاى کوچک تا پيرمردهايى که در بيمارستانها خوابيده بودند، يکصدا براى اسلام فرياد کردند، اين يک اعجازى بود که در ايران واقع شد و همين بود که پيروز کرد اينها را بر يک همچو قدرتهايى ، که تخيل اين پيروزى در ذهن کسى در عالم پيدا نمى شد.

يک ايرانى که فاقد همه چيز، سلاح مدرن، باشد، يا اگر در آن باشد استعمالش برايشان مشکل است، اين بتواند اين قدرتى که همه قدرتها دنبالش بودند بتواند درهم بشکند و بيرون کند اين را! در صورتى که همه ابرقدرتها، بلکه همه قدرتهاى مسلمين هم، تقريبا پشتيبانش بودند.

بنده که در پاريس بودم، بيشتر از همه از امريکا، هى سفارش مى شد که شما بگذاريد اينها بمانند، شما نرويد.

حالا اخيرا که خود مردکه (5) رفته بود و بختيار(6) - که جنايتش کمتر از او معلوم نيست باشد - در ايران بود و نخست وزير بود، به خيال خودش، از طرف امريکا هى سفارش مى شد، مى آمدند گاهى با خود من ملاقات مى کردند، به اسم اينکه من يک بازرگان هستم، و گاهى با ساير آقايانى که آنجا بودند ملاقات مى کردند که آنها به من برسانند که شما حالا نرويد ايران، حالا زود است شما برويد ايران! من از همان اول فهميدم که وقتى دشمن ما مى گويد شما نرويد، معلوم مى شود که رفتن ما صلاح است، و لهذا ما کوشش کرديم براى آمدن، و اعلام کرديم که هر وقت راه باز شد ما مى رويم، اينها راه را بستند.

ما گفتيم هر روزى که راه باز شد ما حرکت مى کنيم، آنها هم که نمى توانستند تا آخر راه را ببندند، همان روز هم که راه باز شد ما آمديم، و بعد هم معلوم شد که به صلاح بوده است.

مکلف بودن مسلمانان به مبارزه با ظلم مسلمانها بايد خودشان را پيدا کنند، يعنى بفهمند که خودشان يک فرهنگى دارند، خودشان يک کشورى دارند، خودشان يک شخصيتى دارند.

اينکه در ذهن جوانهاى ما کرده اند که بايد مثلا فلان مکتب در اينجا پياده بشود، مکاتب شما چيزى نيستند، اينها همين تعليماتى است که ابرقدرتها در ايران پياده کرده اند.

آنها يک همچو فرهنگى را براى ما درست کردند که ما از خودمان بيخود بشويم، و آنها تمام چيزى که ما داريم و حيثيتى که ما داريم ببرند.

بايد ما برگرديم به حال اول اسلام، بايد مسلمين برگردند به همان حال که با جمعيت کم غلبه کردند بر همه قدرتها.

مسلمين با داشتن اينهمه ذخاير و با داشتن اين همه مکنتها و با داشتن اين همه جمعيت، معالاسف اينها را چون تکه تکه کردند بعد از جنگ عمومى ، عثمانى را تکه تکه کردند، و هر جا را دادند دست يک نوکرى از نوکرهاى خودشان، حالا اين گرفتاريها پيدا شده است.

مسلمين بايد يکپارچه بشوند و با ابرقدرتها مقابله کنند، و هيچ ابرقدرتى هم نمى تواند با آنها مقابله کند.

ما الان با جمعيت کمى که داريم - ما 35 ميليون جمعيت داريم، در صورتى که حريفهاى ما ميليارد جمعيت دارند - ما با جمعيت کم عازم اين شديم که مقابله کنيم، و هيچ هم بنا نداريم به اينکه پيروز بشويم.

ما بنا داريم به تکليف عمل کنيم.

ما مکلفيم که با ظلم مقابله کنيم.

در پاريس هم که مى آمدند، به من بعضى خيرانديشان و اشخاصى که ملتفت قضايا نبودند مى گفتند که نمى شود، ديگر امکان ندارد، ديگر شما يک فکرى مثلا بکنيد که يک تنازلى بکنيد، من به آنها مى گفتم ما تکليف داريم ادا مى کنيم، مى شود و نمى شود براى ما مطرح نيست.

ما مکلفيم از طرف خداى تبارک و تعالى که با ظلم مقابله کنيم، با اين آدمخوارها و با اين خونخوارها مقابله کنيم.

ما به آن اندازه اى که قدرت داريم مقابله مى کنيم، اگر پيروز شديم که خوب، الحمدللّه، و اگر پيروز هم نشديم، الحمدللّه که به تکليف عمل کرديم.

مسلمين بايد خودشان را مکلف بدانند، گمان نکنند که اگر پيروز نشدند، نيستيد پيروز.

اگر معنويات ما محفوظ بشود، گرايشمان به قرآن محفوظ باشد، چه شهادت براى ما حاصل بشود، که نيل بزرگى است، و چه پيروز بشويم.

ما الحمدللّه در همه جاها پيروز هستيم، و احدى الحسنيين براى ماست، ان شاءاللّه.

شکست ابرقدرتها و جنبش بيدارىبخش ملتها ما اميدواريم که يک روزى با جنابعالى، با آقاى آسيد موسى صدر - سلمه اللّه تعالى - در قدس با هم نماز بخوانيم انشاءاللّه.

و ما مايوس نيستيم.

مسلمين بايد با قدرت پيش بروند.

امروز تقريبا ابرقدرتها رو به شکستند، رو به شکستند، آنطور نيست که خيال بشود مثل ده سال پيش از اين است.

امروز امريکا الان گرفتار همين مسلمانهاى سياهپوست است، که مجبور شده در چندين شهر، هشت شهر، اعلام حکومت نظامى بدهد.

اين مسئله يک جنبشى است که در بشر پيدا شده که زير بار نمى خواهد برود، يک چيزى است همه جا پيدا شده .

الان در عراق جنبش پيدا شده است، در - عرض مى کنم - پاکستان، در هندوستان، در جاهاى ديگر، همه جا پيدا شده .

اين مسلمانها بايد هم را پيدا بکنند، خودشان را پيدا بکنند، خيال نکنند که ابرقدرتها چه هستند.

نخير، همچو حرفهايى نيست در کار.

هم خودشان را پيدا بکنند، و هم با هم اجتماع بکنند، با هم وحدت داشته باشند، تا انشاءاللّه پيروز بشوند، و پيروز مى شوند، انشاءاللّه.

اميدواريم که اين انقلابات و نهضتهايى که در بين مسلمين پيدا شده همه جا برود و همه جا با هم باشند، و با وحدت کلمه و اتکال به خداى تبارک و تعالى، که منشا همه پيروزيهاست، ما به پيش برويم، و همه ممالک اسلامى وحدت کلمه ، و زير بيرق اسلام زندگى مرفه آبرومندانه بکنند انشاءاللّه تعالى.

خداوند انشاءاللّه لبنان عزيز را نگه دارد و مسلمانان لبنان را، مسلمانانى که براى اسلام در جنگ هستند پيروز کند انشاءاللّه تعالى.

1- در صحيفه نور، در ذيل تاريخ 31/2/58 درج شده است اما به استناد گزارش مطبوعات (مورخ 1/3/59) تاريخ ديدار 30/2/59 مى باشد.

2- امام موسى صدر.

3- خاورميانه .

4- يکى از سرداران سپاه اسلام.

5- شاه .

/ 178