مسجد الإجابه در حديث شيعه - حج در آثار محیی الدین عربی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در آثار محیی الدین عربی (1) - نسخه متنی

قادر فاضلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مسجد الإجابه در حديث شيعه

در مورد دعاى حضرت رسول(صلى الله عليه وآله)در مسجد الإجابه، از امير مؤمنان(عليه السلام) نيز حديثى نقل شده است. گرچه در اين حديث به محل اين دعا (مسجد اجابه) اشاره نشده، ولى مضمون آن همان

(1)1 ـ ابن شبه، تاريخ، ج1، ص68

(2)2 ـ سمهودى، وفاء الوفا، ج3، ص829


حديث را كه قبلاً از منابع اهل سنتآورديم، تأييد مى كند.

متن اين حديث كه مرحوم صدوق در خصال با اسناد نقل نموده، چنين است:

عَن عَلِيّ بن أَبي طالِب(عليه السلام) أَنَّ النَّبيّ(صلى الله عليه وآله) قال: سألت ربّي تبارك و تعالى ثلاث خصال، فأعطاني اثنتين و منعني واحدة، قلت: يا رَبّ لا تهلك أُمَّتي جُوعاً، قال: لَكَ هذِهِ قلت: يا رَبّ لا تُسَلّط عَلَيهم عدوا مِن غيرهم; يعني مِنَ المشركين، فيحتاجوهم، قال: لَكَ ذلِك قُلتُ: يا رَبّ لا تجعل بِأَسهم بَينهم فَمَنعني هذه».

مسجد الإجابه در تاريخ

از احاديثى كه در مورد مسجد الإجابه نقل كرديم، معلوم مى شود كه اين مسجد از مساجدى است كه در حال حيات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و به وسيله قبيله بنى معاويه ساخته شده بود و لذا چون آنحضرت از كنار آن عبور مى كرد وارد گرديد و نماز به جاى آورد و دعا نمود.

پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) باز از منابع تاريخى استفاده مى شود كه

(1)1 . صدوق، الخصال، ج1، ص83


مسجدالاجابه پس از رسول خدا نيز به مدت چند قرن به صورت مسجد و با همان اسم «الاجابة» و «بنى معاويه» معروف بوده و گفتار ابن شبّه متوفّاى 262ق كه اشاره نموديم شاهد بر اين معناست.

در قرن هفتم

ولى از گفتار ابن نجار (متوفاى 643هـ . ق.) استفاده مى شود كه اين مسجد در زمان او، رو به ويرانى گذاشته و بخشى از ساختمان آن فرو ريخته است; زيرا او مى گويد:

«و مسجدان قريبان من البقيع; أحدهما يعرف بمسجدالإجابة و فيه استوانات قائمة و محراب مليح و باقيه خراب، و آخر يعرف بمسجد البغلة».

«دو مسجد درنزديكى بقيع است; يكى معروف به مسجد الإجابه، كه داراى چند ستون و محراب زيباست ولى بقيه آن خراب است و مسجد ديگر معروف به مسجد بغله است.»

از گفتار مطرى (متوفّاى 741هـ . ق.) استفاده مى شود كه پس از گذشت يك قرن و در زمان او هم اين

(1)1 ـ ابن نجار، اخبار مدينة الرسول، ص116


مسجد به همان حالت خرابى بوده است، حتى ازستون ها و محرابى كه ابن نجار، يك قرن قبل از مطرى به وجود آن ها اشاره نموده، اثرى باقى نبوده و آبادى بنى معاويه نيز، كه مسجد در اين آبادى قرار داشت، به صورت تلّى از خاك درآمده بود; «و يعرف هذا المسجد بمسجد الإجابة و هو شماليّ البقيع مع يسار الطريق السالك الى العريض وسط تلول و هي آثار قرية لبني معاوية و هو اليوم خراب».

تا اوايل قرن نهم; از گفتار مكّى (متوفاى 854هـ . ق.) كه كلام مطرى «و هو اليوم خراب» را تكرار نمودهمعلوم مى شود كه مسجد الإجابه تا اوايل قرن نهم با همان حالت ويرانى بوده است.

در اواخر قرن نهم; سمهودى (متوفاى 911 هـ . ق.) از تعمير و ترميم اين مسجد در اواخر قرن نهم خبر مى دهد و در عنوان «مسجد الإجابه» مى گويد: اين يكى از همان دو مسجد است كه ابن نجار آن ها را در حالى كه خراب بوده اند، مشاهده نموده، ولى امروز از آن ستون هايى كه او در داخل اين مسجد از آن ها ياد نموده، اثرى نيست و مسجد هم تعمير و تجديد بنا

(1)1 ـ مطرى، التعريف بما آنست الهجرة، ص47

(2)2 ـ به نقل محمد الياس در المساجد الأثريه، ص37



شده است.

سمهودى مى افزايد: من مساحت اين مسجد را اندازه گيرى كردم، از شرق به طرف غرب، بيست و پنج ذراع، (تقريباً31 12 متر) و از قبله به سوى شمال بيست ذراع (تقريبا 10 متر) بود.
مسجد الإجابه در قرن چهاردهم و در حال حاضر

ازگفتار عيّاشى، مؤلف كتاب «المدينة بين الماضى والحاضر» (متوفاى 1400هـ . ق.) معلوم مى شود كه ساختمان مسجد الإجابه، به طورى كه سمهودى در اوايل قرن دهم از آن ياد نموده، تا قرن چهاردهم يك بار ديگر تخريب شده و در اين تاريخ مجدداً تجديد بنا گرديده است. او مى گويد ساختمان مخروبه فعلى، نشانگر وجود محراب و گنبد در اين مسجد است، تا اينكه در اين اواخر عنايت خدا شامل حال ساكنان اطراف آن شد و مسجد تجديد بنا گرديد و به صورت مناسب درآمد و اين ساختمان جديد داراى مناره زيبا و مشرف بر اطراف مى باشد.

گفتنى است اين ساختمان همان است كه نويسنده اين سطور در طول بيش

(1)1 ـ عياشى، المدينه بين الماضى و الحاضر، ص114


از بيست سال، بارها در آن حضور يافته و به نماز و دعا پرداخته ام. ليكن از سال 1418هـ . ق.) ساختمان ياد شده به وسيله وزارت اوقاف حكومت سعودى تخريب و به صورت زيبا و وسيع تر از ساختمان پيشين تجديد بنا گرديد.

مسجد مباهله كجاست؟

پس از آشنايى با اين مسجد، اكنون به بحث مى پردازيم كه: مسجد مباهله كجا است و دليل وجود آن از نظر منابع شيعه و اهل سنت چيست؟

مسجد مباهله از نظر مدينه شناسان

پيشتر اشاره شد كه مدينه شناسان نسبت به مساجد قديمىِ مدينه و به نقاط و محل هايى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در آن ها نمازگزارده، اهميت فراوان داده و به جزئيات حوادثى كه در اين مساجد به وقوع پيوسته، مانند: «دعاى رسول خدا در مسجدالإجابه در حالى كه ايستاده بود» پرداخته اند و هر يك از نقاطى كه نماز خواندن پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) در آن مسلّم و يا محتمل بوده، مستقلا و جداگانه معرفى كرده اند و باز محل هايى را كه در مسير آن حضرت از مدينه تا مكه، در


نماز آن حضرت مورد استفاده بوده مانند مسجد «غدير» و مسجد «معرّسح مشخص نموده اند و حتّى در كنار مساجد مدينه مسجد ضرار و چگونگى ايجاد آن به وسيله منافقان و معرفى آنان و چگونگى تخريب و سوزاندن آن به دستور رسول خدا را به طور مشروح مطرح كرده اند.

در اين ميان، تنها مسجدى كه نام ونشانى از آن در منابع نيامده و به طور صريح و يا تلويحى و با اشاره از آن ذكرى نشده، «مسجد مباهله» است و اين عملكرد، آن هم درباره محلى كه يكى از بزرگ ترين حوادث دوران زندگى رسول خدا در آن به وقوع پيوسته، نشانگر اين است كه از نظر مدينه شناسان در طول تاريخ مسجدى به عنوان «مباهله» وجود نداشته است; زيرا اگر چنين مطلبى واقعيت داشت، اين مورّخان و مدينه شناسان از ذكر آن غفلت ننموده و در معرفى آن كوتاهى نمى كردند.

مسجد مباهله در منابع شيعه

مراجعه به روايات شيعه، در مورد مساجد و مكان هاى مقدس و زيارتى در مدينه، نشانگر اين است كه در اين


روايات هم، مانند منابع مدينه شناسى، مسجدى به نام «مباهله» معرفى نشده و در گفتار ائمه(عليهم السلام) از چنين مسجدى نام برده نشده است و اين بهترين دليل برعدم وجود «مسجد مباهله»است; زيرا درصورت وجود چنين مسجدى، ائمه هدى(عليهم السلام) آن را به پيروانشان مى شناساندند و در كتب حديث و منابع فقهى و در مجموعه هاى ادعيه و زيارات، همان گونه كه عبادات و ادعيه روز مباهله عنوان شده، منعكس مى گرديد; زيرا چنين مسجدى مى تواند از دو جنبه تاريخى و معنوى، بر اكثر مساجد مدينه تفوّق و برترى داشته باشد:

يكى به لخاط اين كه چنان مسجدى، نشانه و ياد بود از يك حادثه عظيم تاريخى است كه در اين حادثه با هدايت و راهنمايى وحى الهى، حقانيت اسلام تا قيامت عملاً رقم خورده است.

و ديگر به لحاظ حضور اهل بيت عصمت و طهارت در اين مراسم، آن هم طبق دستور صريح قرآن مجيد كه در اين صحنه، يكى از بزرگترين فضايل اين خاندان براى هميشه به ثبت رسيد و در مقام و منزلت آنان براى كسى جاى شك و ترديد باقى نماند.

مساجدى كه ائمه(عليهم السلام) در باره آنها توصيه كرده اند:

براى توضيح اين موضوع، به بررسى رواياتى از ائمه هدى مى پردازيم كه در آنها مساجدى را به خصوص معرفى كرده اند و حضور در آن ها را، در ضمن ساير مشاهد، براى پيروانشان توصيه و تأكيد نموده اند.

و اين مساجد و مشاهد عبارتنداز: مسجد قبا، مسجد مشربه امّ ابراهيم، مسجد فضيخ، مسجد فتح، مسجد احزاب و قبور شهدا در احد.

در يكى از روايات كه در كافى از معاوية بن عمار نقل شده، چنين آمده:

عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّار قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) : «لا تَدَعْ إِتْيَانَ الْمَشَاهِدِ كُلِّهَا مَسْجِدِ قُبَاءَ فَإِنَّهُ الْمَسْجِدُ الَّذِي أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْم وَ مَشْرَبَةِ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ وَ مَسْجِدِ الْفَضِيخِ وَ قُبُورِ الشُّهَدَاءِ وَ مَسْجِدِ الاَْحْزَابِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الْفَتْحِ...».

باز در كافى از عُقْبَة بن خالد آمده است:

قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) : «أَنَّا نَأْتِي الْمَسَاجِدَ الَّتِي حَوْلَ الْمَدِينَةِ فَبِأَيِّهَا

/ 47