مشكلات حاجيان از زبان سفرنامه نويسان - حج در آثار محیی الدین عربی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در آثار محیی الدین عربی (1) - نسخه متنی

قادر فاضلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید









مشكلات حاجيان از زبان سفرنامه نويسان

6 ـ مشكل قرنطينه حاجيان

در برخى شهرهاى بين راه و نيز در آغاز ورود به جده مكان هايى را براى قرنطينه حجاج مشخص كرده بودند كه درنتيجه حاجيان را از كشتى پياده نموده، لباس ها و اثاثيه آنان را ضدّعفونى مى كردند و از خود آنان نيز معاينه به عمل آورده و در صورت داشتن بيمارى چند روزى آن ها را در آن جا نگه مى داشتند، اين كار گرچه كارى شايسته و لازم بوده، ليكن به دليل بدرفتارى ها و سخت گيرى هاى مأموران بهداشت و معطلى زياد در قرنطينه ها، خود به صورت يك مشكل درآمده، به شكلى كه حاجيان تلاش مى كردند خود را از دست مأموران رهانيده و بگريزند.

جزائرى در سفرنامه خود در اين زمينه مى نويسد:

يكى از دشوارى هاى قرنطينه براى يك حاج ايرانى يا غير ايرانى اين بود كه آنان را به طور جمعى لخت كرده، در يك صف از برابر پزشك عبور مى دادند، لباس ها و وسائل آنان را نيز در صندوق بزرگى گذاشته آن را در ماشين بخار مى گذاشتند تا به طور كامل ضدعفونى شود. پس از آن، چندين روز ـ گاه تا ده يا دوازده روز ـ آنان را نگاه داشته و سپس سوار كشتى مى كردند.

كاروان حجاج پس از بازگشت نيز در برخى مناطق براى قرنطينه معطّل مى شدند.

(1)1 . حج گزارى ايرانيان، در دوره قاجار، ص14


اعتمادالسلطنه از حج سال 1363 هـ . ق . خود چنين گزارش مى دهد:

هركس از سمت حجاز و شام بيايد، دوازده روز در قرانتين نگهدارند، خواه محترم باشد، خواه غيرمحترم. ناظرى هم براى اين كار معين است كه بعد از مرخصى از قرانتين (قرانطين) نفرى بيست و دو قروش و نيم از مردم مى گيرد كه به عبارة اخرى، چهارهزار و چهارصد دينار ايران باشد.

7 ـ برخورد نامناسب با حاجيان هنگام ورود به جدّه

يكى از نكات مهم در تاريخ سياحت و جهانگردى، چگونگى برخورد مأموران دولتى با جهانگردان هنگام ورود به هر كشور بوده است. اين بدرفتارى و خشونت موجب مى شده تا آنان با خاطراتى تلخ از آن كشور خارج و آن ها را در سفرنامه هاى خويش نوشته به خوانندگان پس از خود منتقل نمايند.

علامه سيد محسن امين كه در سال 1321 هـ . ق . به حج مشرف گرديده مى نويسد:

در جدّه با مردم مثل يك گوسفند رفتار مى كردند، گروهى كه عصر، پس از ما آمدند، مقدارى از وسائلشان گم شد. بعضى به خاطر خرجى خود كه داخل وسائل گذاشته بودند و گم شده بود گريه مى كردند... .

وى سپس چگونگى وورد خود به جدّه را چنين گزارش مى كند:

... به جدّه كه رسيديم، سوار قايق هايى شديم كه ما را به جزيره اى برد كه به اندازه يك ساعت از جدّه دور بود، هدف آن بود كه خود ما و لوازم و رختخواب ها ضدّعفونى گردد تا ميكروب ها از بين برود. ...دريا متلاطم بود و آفتاب گرم. دريا امواج خود را بر ما مى افكند.

با دشوارى زياد به جزيره رسيديم. كشتى هاى بسيارى اطراف جزيره پهلو گرفته بودند. همه پر از حاجى كه خورشيد بر سرشان مى تابيد و به كسى اجازه ورود به جزيره نمى دادند. همه رختخواب ها و ملافه ها را گرفته و در دستگاه مخصوصى با بخار ضدّعفونى كردند. آنگاه از در مخصوصى به سرنشينان كشتى ها اجازه ورود به جزيره دادند. همه را در جاى مخصوصى نگهداشتند. سپس دستور دادند كه از در ديگرى خارج شوند. با مردم مثل يك گوسفند رفتار مى كردند. جزيره، خشك و بى آب و علف و سبزه بود. تشنگى همه را به ستوه آورد... .


(1)1 . سفرنامه ميرزا على خان اعتمادالسلطنه، ص141

(2)2 . پابه پاى امين جبل، فصلنامه ميقات حج، شماره، ج28، ص212

(3)3 . پابه پاى امين جبل، ميقات حج، شماره، ج28، ص212


ميرزا داوود وزير وظايف نيز گزارش ورود به جدّه را چنين توصيف مى كند:

يك ساعت از شب يكشنبه، با زحمت زياد به دم گمرك رسيديم، چه محشرى بود ازدحام در كشتى، وقت ورود و خروج ازدحام زيادى مى شود، مثل اين كه در «باطوم» يك نفر پيرمرد «بخارايى»، در زير دست و پاى مردم تلف شد، ليكن در هيچ جا مثل «جده» نبود، اولاً مدتى مردم را روى آب معطل مى كنند، يعنى رعيت «ايران» را! چون از طرف «قنسول ايران» كه جناب «مفخم السلطنه»، برادر سفير كبير، «پرنس ارفع الدوله» باشد، يك نفر مى آيد روى آب، «حجاج ايران» را مى شمارد، به جهت اين كه از هر نفرى كه در طراده نشسته است، پنج قروش از طراده چى مى گيرند، رعيت «روس» و «انگليس» و هر دولتى نفرى دو قروش مى دهند، رعيت «ايران» نفرى هفت قروش و نيم بايد بدهند! هرچه طراده چى داد مى زد كه در اين طراده، پنجاه و دو نفر است، آدم قنسول مى گفت: پنجاه و هشت نفر است! و با تو پنجاه و هفت محسوب مى شود.

بعد از آن وارد مى كنند ايشان را به محوطه كوچكى كه دور آن با چوب و ميل آهن ديواركشى شده و خودشان قفس مى گويند و اين قفس كرانتين است، از «رعيت خارجه» دو قروش و نيم و از «ايرانى» نصف مجيدى به اسم كرانتين مى گيرند، اين جا هم جناب «قنسول» پنج قروش از حاجى ايرانى بى چاره دخل مى كند و به دست هر نفر كاغذى كوچك مى دهند، دم در، آن كاغذ را دو نفر ايستاده اند مى گيرند

و از آن قفس داخل قفس ديگرى مى شود، به عين مثل قفس اول، ازدحام زيادى، حاجى بى چاره لخت، هوا سرد، يك نفر آدم، تذكره ها را مى گيرد و هر نفرى هم دو قروش مى گيرد، آنوقت نوشته كوچكى مى دهد كه دم در مى گيرند، آنوقت حاجى مرخص است و مى افتد به دست حمال و رفتن منزل، حمال اسباب را برداشته آمد منزل، دو تومان كرايه خواست، گفتيم زياد است، به عربى گفت: مكتوب عَلَىّ، معلوم شد حمالى را هم، آدم قنسول قطع و فصل مى كند و با حمال تنصيف مى كند، بى چاره حاجى ايرانى... .

8 ـ اخاذى از حاجيان

يكى از مشكلات مهم حاجيان در طول سفر، عادت حمله داران، عكام ها، عشاير بين راه و مأموران به اخاذى و گرفتن پول از حاجيان بوده است كه آن را گاهى «خاوه» و گاهى «اخوه» مى ناميدند.

(1)1 . سفرنامه ميرزاداوود وزير وظايف، ص89


محمد ولى ميرزاى قاجار (سال 1260 هـ . ق .) در اين زمينه مى نويسد:

...در راه جبل هفتاد و دو اخوه مى گيرند، (اخوه دو غازى كه هشت هزار و پانصد دينار رايج مى باشد)...از مردم عجم دو غازى و از مردم عرب يك غازى مى گيرند واز زن عرب نصف غازى و از زن عجم يك غازى مى گيرند و از هندى و درويش هيچ نمى گيرند و غازى هم چهار هزار و دويست و پنجاه دينار رايج است.

نويسنده سفرنامه «تير اجل در صدمات راه جبل» نيز شبيه به گزارش فوق را آورده، مى نويسد:

شيخ جبل در وقت رفتن به مكه معظمه از هر حاجى اگر مرد و از عجم باشد، قريب سى تومان مى گيرد و از زن عجمى و مرد عرب، نصف آن; و از زن عربى رُبْع و اگر حاجى از اهل سنّت باشد قدرى قليل، گاهى هيچ; و در برگشتن بدون تفاوتِ امتياز از هريك قريب ده تومان; و در نزديكى جبل مأمورى از شيخ جبل با جماعتى از راهزنان به جهت شمردن حاج مى آيند و اطراف را به نحوى مسدود مى نمايند كه احدى را مجال گريز نيست و در آن روز حمله دارها به جهت گريز از اين خاوه، بلاها بر سر حاجى مى آورند.

عجم را به شكل عرب و مرد را به هيئت زن و دو نفر را گاهى در يك لنگه كجاوه و آدم را در ميان بار و معزّز را به صورت ساربان و عكّام و جماعتى را ميان پياده هاى فقير پنهان مى كنند كه بعضى به حبس و خوردن چوب مبتلا و بعضى از ترس مى مانند در شدّت سرما يا گرما در آن بيابان بى آب و نان، يك شب يا دوشب تخفّى [مخفى شدن]، به هزار زحمت در تاريكى خود را به نيم جان، به منزل مى رسانند.

حاجى با آن كه تمام مقاطعه خود را داده، از ترس آن كه مبادا از حيله آن جماعت به مهلكه تازه بيفتد يا شترى به او بدهند كه از اول منزل تا آخر، ساعتى نتواند سوار شود، به اين ذلّت و مخاطره راضى مى شود; و اگر يك حاجى از حساب بيفتد، سى تومان در رفتن و بيست تومان در برگشتن به ملاحظه ساير خاوه ها به حمله دار مى رسد و به قدر يك شُرْب آبى از آن حاجى امتنان و تشكّر ندارند و ذرّه اى از آن چه خيال درحق او دارند، تخفيف نمى دهند.

مرحوم مير سيد احمد هدايتى نيز در اين باره مى نويسد:

امروز شنبه سوم صفر، صبح زود به هر سختى و داد و فريادى بود، حمله دارها مطالبات خود را از ضعفاى حجاج گرفتند، بعد مسموع شد كه «شيخ محلّ» اجازه

(1)1 . به سوى ام القرى، ص238

(2)2 . تير اجل در صدمات راه جبل، ميقات حج، شماره، ج35، ص93


عبور به قافله نداده، مطالبه خاوه و حق العبور مى كند بعد از صحبت هاى زياد، مقومين حمله دارها رفتند و پس از ساعتى برگشته، مابين خود پول جمع كرده و بردند و تقديم شيوخ محل نمودند و اجازه عبور گرفتند... .

9 ـ كمبود آب

كمبود آب در برخى مناطق، از ديگر مشكلات حاجيان گزارش شده است. مرحوم سيد محسن امين در اين رابطه مى نويسد:

در منطقه «بئرالدراويش» آب اندكى وجود داشت، آنان كه دير رسيدند از آب محروم ماندند و برخى از الاغ ها و شتران، آن شب از تشنگى تلف شدند... .

/ 47