لبّيك در بيت - حج در آثار محیی الدین عربی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در آثار محیی الدین عربی (1) - نسخه متنی

قادر فاضلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است; «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، عَرَفَ رَبَّهُ».

از اين رو، وقتى تو خانه خدا را قصد كنى، در واقع خودت را قصد كرده اى.

پس آنگاه كه به خود رسيدى، خود را شناختى، وقتى خود را شناختى، خدايت را شناختى، كه علم صحيح همين شناخت است; زيرا دليل گاهى خلاف مدلول است و گاهى عين مدلول. و هيچ دلالت كننده اى، دلالت كننده تر از خود چيز بر خودش نيست.(2) بنابراين، آدمى وقتى از خود به خود مى رسد، در واقع از خود به خدا رسيده است. اقبال لاهورى در اين زمينه اينگونه سروده است:




  • كرا جويى، چرا در پيچ و تابى
    تلاش خود كنى، جز او نبينى
    تلاش او كنى جز خود نيابى



  • كه او پيدا و تو زير نقابى
    تلاش او كنى جز خود نيابى
    تلاش او كنى جز خود نيابى



لبّيك در بيت

محيى الدين در تفسير معناى «البيت» مى گويد: بيت، جايى است كه انسان در آن بيتوته كرده و شب را به سحر مى رساند. به همين دليل بيت را بدين نام ناميده اند كه صاحب بيت، شب را در آن به سر مى برد. البته بيت منافع ديگر نيز دارد ولى هيچكدام به اين اهميت نيست.

خداوند نيز گويى در بيت خود، بيتوته كرده و زائران خانه اش را اكرام مى كند. البته او هميشه درخانه خود هست ولى در هنگام بيتوته; يعنى در شب ها تجلّياتش بيش از ساير اوقات است. به همين جهت، پيامبر عزيزش را ـ كه درود خدا بر او باد ـ شب هنگام از خانه اش به سوى معراج برد. از اين رو ارواح مؤمنان در خواب شبانه عروج كرده و آيات الهى را رؤيت مى كنند. بنابراين، آنكه وارد خانه خدا مى شود، نداى خدايش را اجابت كرده و در محضر خاص او حاضر گشته است.

پس ادب بندگى اقتضا مى كند كه با صداى رسا نداى خدايش را لبيك گويد. ليكن آنگونه كه حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) گفته است: بر گفته پيامبر نه بيفزايد و نه از گفته اش بكاهد; زيرا او داناترين مردم به خداوند است و دانايى ما به خدا نيز از طريق وى حاصل شده و با لبيك گفتن به گونه اى كه پيامبر گفته است، به بارگاه خدا تشرف حاصل كرده و به چشم پيامبراكرم كه كامل ترين چشمهاست، به تجلّيات الهى نظر مى كنيم.

(1)1 ـ همان، فصل 251 و 252

2 ـ همان، فصل 252


آن كه بر تلبيه اش مى افزايد، از حدود پيامبر اكرم خارج شده و مشرك مى گردد; زيرا عبوديت در گرو پيروى است و عابد نبايد حكمى را از خود به احكام الهى اضافه كند.

* پى نوشتها:

(1)1 ـ همان، فصول 253 تا 257


فلسفه و آداب باطنى حج

بحثى از علامه مولى محمد حسن قزوينى

«كشف الغطاء عن وجوه مراسم الإهتداء»، اثر نفيس مولى محمد حسن قزوينى (م 1240هـ . ق.) در علم اخلاق است. نويسنده از شاگردان برجسته وحيد بهبهانى است و از سيد مهدى بحرالعلوم اجازه روايت دارد. بحر العلوم در اين اجازه، او را «عالم فاضل و محقّقِ مدقّقِ كامل» خوانده است. در نفاست اين اثر همين بس كه عارف نامدارِ شيعه مولى حسينقلى همدانى، مكرّر از آن تعريف نموده و شاگردانش را به مطالعه آن امر مى كرد. به همين دليل، نسخ خطى متعددى از اين كتاب، به قلم بعضى از شاگردان وى باقى مانده است.

برخى اين كتاب را خلاصه اى از «جامع السادات» مولى محمد مهدى نراقى شمرده اند و به همين جهت اين اثر ارزشمند، از سوى كنگره فاضلين نراقى به چاپ رسيد.

مؤلف محقق و وارسته كتاب، در مقدمه كتاب مى نويسد:

«از جمله كتب علم اخلاق، جامع السادات است كه از من خواستند تا به ديده نقد و انتخاب بدان بنگرم و پوسته را از مغز آن جدا سازم. با آنكه اكثر مطالب آن را، كه احاديث اهل بيت عصمت و دقايق افكار استوانه هاى حكمت را در بر دارد، مفيد يافتم ولى خالى از تطويل و حشو و زوايدِ خسته كننده براى طلاب و متعلّمين اين علم نيست، لذا تصميم گرفتم كتابى تأليف كنم كه مشتمل بر مطالب سودمند از كلمات بزرگان حكمت و اخبار عترت طاهره باشد.»

و اكنون ما بحث حجّ اين كتاب را، كه حاوى «فلسفه تشريع حج» و مختصرى از «آداب باطنى و معنوى اعمال در مناسك حج» است، به فارسى برگردان نموده، براى استفاده خوانندگان محترم مجلّه، تقديم مى داريم، باشد كه مورد توجه علاقمندان بهويژه راهيان بيت الله الحرام و زائران رسول الله اعظم(صلى الله عليه وآله)قرار گيرد:

فلسفه تشريع حج

حج از بزرگترين اركان دين است و تبيين احكام ظاهرىِ آن، بر عهده فقهاست. هدف اصلى از آفرينش انسان «شناخت خدا» و «رسيدن به مقام حبّ و انس او» ست كه به صفا و پاكى و نفس آدمى بستگى دارد و صفاى نفس نيز به نوبه خود، از راه حفظ و مراقبت نفس از شهوات و رهايى از دنيا و واداشتن آن به انجام اعمال دشوار قلبى و جوارحى حاصل مى شود. غرض از تشريع عبادات نيز همين است; زيرا بعضى از عبادات، مانند صدقات و خمس، انفاق است كه موجب انقطاع از دنياست و بعضى ماننده روزه جلوگيرى از شهوات است و بعضى مانند ذكر، تجرّد از دنياست. توجه قلب به حق تعالى نيز جز با دل كندن از زخارف دنيا ممكن نيست.

حج در ميان عبادات، افزون بر همه جهات ياد شده، آثار و بركات ديگرى هم دارد.

در حج، دورى از وطن و پيمودن منازل با رنج و مشقت، انفاق توأم با سختى و تجديد عهد و ميثاق و تجرّد از دنيا براى ذكر و انواع عبادات نهفته است. علاوه بر آن، حج حاوى اعمال و مناسكى است كه عقل آدمى حكمت آن ها را درك نمى كند و طبع آدمى با آن مأنوس نيست، مثل رمى جمرات، تكرار سعى ميان صفا و مروه و هروله ميان دو مناره كه اوج اخلاص و عبوديت در آن ها آشكار مى شود; زيرا عقل در انجام اعمالى كه فلسفه تشريع آن ها را درك مى كند، به يارى شرع مى شتابد ولى در امورى كه عقل حكمتش را درك نمى كند، به خصوص شرع را يارى نمى كند و فقط انسان را اجمالا به اطاعت و امتثال فرا مى خواند. و اين يكى از اسرار تشريع امور تعبّدى است.

هر يك از اعمال حج، آدمى را به بعضى از احوال آخرت راهنمايى مى كند. افزون براين، جمعيت زيادى در


آن اجتماع مى كنند، حج گزار به محل نزول وحى و فرود آمدن فرشتگان بر رسول امين و پيش از آن بر ابراهيم خليل و محل اجتماع پيامبران و رسولان الهى و محل ولادت سرور پيامبران و بهترين برگزيدگان مى رود و به مكان هايى قدم مى گذارد كه قدوم پيامبران الهى بدان شرافت مضاعف بخشيده است; چرا كه حق تعالى با انتساب به خود، بدان شرافت داده و اطراف آن را حرم امن شمرده تا مردم در آن مأوى گزينند و عرفات را ميدانى براى حرم مقرّر نموده و حرمتش را با تحريم شكار آن و قطع درختش مورد تأكيد قرار داده و مردم مأمور شده اند تا از هر منطقه اى با كمال سادگى و به دور از تجمّلات و تشريفات، با تواضع و فروتنى آهنگ آن كنند.

بى شك، چنين اجتماعى در اين مكان، موجب انس و الفت و همنشينى صالحان و استوانه هاى فضليت و نيكان است كه از چهار گوشه مختلف جهان جمع شده، يكديگر را بر تضرّع و ابتهال (به معناى بالا بردن دست ها هنگام دعا كه موجب تسريع در اجابت دعا مى شود) يارى مى كنند و نيز موجب احياى نام و ياد پيامبر و بزرگداشت اوست كه باعث

رقّت قلب و صفاى نفس مى گردد.حج چون از بزرگ ترين تكاليف و دشوارترين آن هاست،مَثَل رهبانيت براى اين امت است، چون هنگامى كه اعمال دشوار و رياضت هاى سخت در ميان امت هاى گذشته به خاطر فترت زمانى متروك و مندرس شده و از ميان رفت و مردم به دنبال شهوات رفتند و از طاعات و عبادات فاصله گرفتند، خداوند، محمد(صلى الله عليه وآله) را براى احياى راه آخرت و تجديد سنت پيامبران برانگيخت. پيروان شرايع از رهبانيت و عزلت و گوشه نشينى در دين او پرسيدند، فرمود:

«جهاد و حج جايگزين رهبانيت و روزه جانشين عزلت و گوشه نشينى شده است.»

و اين نعمت بزرگى از جانب خدا بر اين امت است.

/ 47