آداب باطنى حج - حج در آثار محیی الدین عربی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در آثار محیی الدین عربی (1) - نسخه متنی

قادر فاضلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آداب باطنى حج

نكاتى كه حاجى بايد به عنوان آداب باطنى حج رعايت كند، عبارتند از:

1 ـ اخلاص در نيّت

حاجى جز امتثال امر الهى و رسيدن به پاداش او و پرهيز از عذاب خدا، هدفى


ندارد. و هرگاه شائبه ريا، ترس از تفسيق مردم،خوف ازفقر(ى كه شايع شده باشد) كه هركس حج را ترك كند بدان گرفتار شود، قصد تجارت يا هدف ديگرى در آن مد نظر باشد، شخص از دايره اخلاص خارج شدهومانعى در راه رسيدن به هدف مورد نظر خواهد بود. و كسى كه به خاطر چنان پندارهاى ضعيفى دشوارى هاى فراوان حج را تحمل كند، جز ضرر و خسارت بر آن مترتب نخواهد شد.

2 ـ توبه حقيقى

توبه خالص، ردّ مظالم و بريدن علاقه اى كه موجب مى شود آدمى به غير خدا متوجه گردد، از آداب ديگرِ حج است. اين ادب از آن جهت ضرورت دارد كه زائر بيت الله الحرام قلبش را متوجه تعالى كند، گويا از اين سفر باز نخواهد گشت و وصيتش را براى همسر و فرزندانش بنويسد و براى سفر آخرت آماده شود و هنگام تهيه اسباب و مقدمات اين سفر و قطع دلبستگى هايش به ياد تهيه مقدمات سفر آخرت و قطع علايق دنيوى براى آن باشد. چقدر اين سفر با سفر آخرت تشابه دارد و بدان نزديك است!

3 ـ تعظيم خانه خدا

قدر و منزلت خانه خدا و پروردگار كعبه را بزرگ دارد و بداند كه اگر خانواده و وطنش را ترك مى كند، به منظور امر مهم زيارت خانه خداست كه شباهتى به سفرهاى دنيوى ندارد. از اين رو، بايد متوجه باشد كه در پى چيست؟ و اينكه با زيارت خانه خدا، در حقيقت به زيارت ملك الملوك مى رود تا به اوج آرزويش برسدوباتوجه به مولايش سعادتمند شود.

4 ـ تخليه دل

در اين سفر، از آنچه كه قلبش را در ميان راه يا در مقصد به خود مشغول مى كند ـ مانند معامله و امثال آن ـ خالى كند تا همه همتش براى خدا و همه حركات و سكنات قلبش به ياد او و تعظيم شعائر او باشد.

5 ـ انفاق در راه خدا

زاد و توشه سفر حاجى حلال باشد و از خرج كردن و بخشش و انفاق نمودن، ابايى نداشته باشد; زيرا انفاق مال در سفر حج، انفاق در راه خداست و يك درهم آن با هفتصد درهم انفاق در مكان ها و زمان هاى ديگر برابرى مى كند.


امام سجاد(عليه السلام) همواره در سفر حجاز بهترين زاد; مانند گردو و شكرو آرد خالص و شيرين همراه مى برد.البته اسراف و زياده روى و مصرفانواع غذاها به مانند مترفين مكروهاست، زيرا خيرى در اسراف نمى باشد، اما بخشش فراوان به مستحقين،اسراف نيست; و اگر مالى در اين راه ضايع شود يا گرفتارى برايش پيش آيد، جزع و بى تابى نكند، اگر يك درهمدر اين راه تباه شود، مانند آن استكه هفتصد درهم در راه خدا خرج كرده است.

6 ـ اخلاق نيكو

خُلق نيك، تواضع فراوان، پرهيز از درشتى و غلظت در سخن گفتن و فحاشى كردن و حرف لغو زدن، خروج از طاعت الهى، مبالغه در دشمنى و مجادله با ديگران كه حقد و كينه را به ارمغان مى آورد، از آداب اين سفر است. بديهى است كه حُسن خلق تنها پرهيز از آزار و اذيت ديگران نيست، بلكه تحمّل اذيت ديگران و نرم خويى و تواضع نسبت به همراهان و متصديان كاروان و همسفران است.

7 ـ سادگى و پرهيز از تجملات

ساده و بدون تشريفات باشد، دنبال فخر فروشى و جمع كردن ثروت نباشد; چرا كه در اين صورت، در شمار متكبّران بوده و از جمع ضعفا و مساكين خارج خواهد شد. چنان كه بتواند مسير مشاعر را پياده طى كند و هدفش رياضت نفس و تحمّل سختى در راه خدا باشد، نزد خدا عملى بهتر از اين نيست ولى اگر قصدش آن است كه پول كمترى خرج كند، بهتر آن است كه سواره برود و پول بيشترى خرج كند، همچنين اگر از پياده روى ناتوان باشد.

امام حسن بن على(عليهما السلام) معمولاً پياده راه مى رفت و مركب ها را به همراه مى برد تا هرگاه اراده كرد، سوار شود و خدا را سپاس مى گفت كه چهارپايان را مسخّر او ساخته كه دشوارى سفر را بكاهد.

خودسازى در مراحل مختلف سفر

هرگاه زائر بيت الله الحرام از وطنش خارج شد و صحراها را براى رسيدن به ميقات پيمود، مرگ و خروج از دنيا تا رسيدن به مرحله قيامت و دشوارى ها و هول و هراس را به ياد آورد. از ترس راهزنان به ياد نكير و منكر در قبر بيفتد و


از خطر حيوانات و درندگان راه به ياد مارها، افعى ها، عقرب ها و كرم هاى قبر بيفتد و با جدا شدن از خانواده اش وحشت تنهايى قبر را به ياد آورد. خلاصه آنكه در هر مرحله اى از اين سفر، مرحله اى از مراحل زندگى پس از مرگ را ياد كند. آنگاه كه وارد ميقات شد و دو لباس احرام به تن كرد، پوشيدن كفن را به ياد آورد; همانطور كه در خانه خدا او را با ظاهر هميشگى اش ملاقات نمى كنند، بعد از مرگ نيز چنين است. لباس احرام هم مانند كفن دوخته نيست.

هنگامى كه احرام بست و لبيك گفت، به ياد آورد كه نداى خداوند تعالى را پاسخ مى دهد و مردّد باشد كه آيا به او پاسخ مثبت مى دهند يا نه; مانند شخص اميدوار و خائفى كه بر قدرت و فضل و رحمت الهى متكى است، تلبيه نخستين مرحله اعمال اوست. نقل شده كه امام سجاد على بن الحسين(عليهما السلام) هر گاه محرم مى شد و بر مركب مى نشست، رنگش زرد شده و اعضاى بدنش مى لرزيد و نمى توانست لبيك بگويد و وقتى سؤال مى شد: چرا تلبيه نمى گوييد؟ مى فرمود: مى ترسم كه پروردگار بگويد: «لا لَبَّيكَ» و چون لبيك مى گفت، بى هوش مى شد


و از مركب به زمين مى افتاد و تا پايان حج همين حالت خوف را به همراه داشت.

زائر خانه خدا بايد از اين ندا به ياد نداى روز قيامت بيفتد كه مردم از قبرها عريان و پا برهنه بر مى خيزند و عده اى قبول، عده اى مردود و عده اى هم مقرّب درگاه خدا مى شوند و با اينكه همگى در آغاز مردّد اند، پس از مدتى وضعيتشان روشن مى شود.

آن گاه كه وارد مكه مى شود، متوجه باشد كه وارد حرم امن شده كه هركه در آن داخل شود، از عذاب و سخط الهى در امان است. در عين حال بترسد كه شايد او را طرد كنند و از حرم اخراج نمايند. گرچه بايد اميدش بيش از ترسيدنش باشد; زيرا خانه خدا شرافت فراوانى دارد و صاحب خانه نسبت به هركسى كه بر او اميد بسته باشد، كريم و بزرگوار و درهاى رحمتش باز است و كسى كه به سوى او كوچ نمايد، مورد توجه اش قرار مى گيرد. خداوند را بر اين نعمت كه او را به خانه اش رسانده و به زائران خانه اش ملحق ساخته سپاس گويد و از او بخواهدكه لقالى خويش را همچون ديدار خانه اش ارزانى دارد.

هنگام طواف، قلبش را آكنده از


تعظيم، محبت و ترس از خدا سازد و در اين مرحله، خود را همچون فرشتگان الهى كه بر اطراف عرش الهى طواف مى كنند، حس كند و توجه داشته باشد كه غرض از طواف، آن است كه قلبش به صاحب خانه متوجه باشد نه اينكه فقط جسمش بر گرد خانه بچرخد. روح طواف توجه قلب به محضر ربوبى است و خانه كعبه در عالم شهادت مثال آن محضر ربوبى است.

اين نكته در روايت وارد شده كه بيت المعمور در آسمان ها مثال كعبه در دنياست و فرشتگان بر گرد آن مى چرخند; چنان كه انسان ها بر گرد خانه كعبه طواف مى كنند.

هنگام لمس حجرالأسود به هوش باشد كه اين سنگ به منزله دست راست خدا در زمين است كه با او مصافحه و بيعت مى كند.

هنگام لمس و چسبيدن به مستجار و قسمت هاى ديگر خانه، از خداوند محبت و علاقه به خانه و صاحب خانه را بخواهد و اينكه به بركت ملاقات با هر قسمتى از خانه خدا، از آتش جهنم ايمن باشد. وقتى كه به پرده خانه متوسل مى شود، خواستار عفو و امنيت الهى


باشد و به كسى پناه ببرد كه جز او پناهگاهى نيست، از او جدا نشود مگر بعد از عفو و امنيتش.

در سعى بين صفا و مروه مانند عبدى باشد كه بارها به خانه مالكش رفت و آمد مى كند تا اخلاص خود را در خدمتگزارى ابراز كند و اميدوار به توجه او به ديده رحمت باشد، و رفت و آمد ميان دو كفّه ترازوى قيامت را به ياد آورد كه به كم و زيادى اعمالش مى نگرد و ميان عذاب و غفران الهى مردّد و سرگشته است.

با وقوف در عرفات و در ميان ازدحام جمعيت و سر و صداى زياد آنان و اختلاف زبان هايشان و اينكه هر گروهى در مشاعر به دنبال رييس گروه است، به ياد عرصه هاى قيامت و مراحل دشوار آن و پراكندگى مردم با حالت سرگردان باشد و اينكه هر امتى به دنبال پيامبر خويش بوده و به شفاعت او نزد پروردگار عالم اميدوار است.

حاجى در اين سفر به درگاه خدا تضرّع كند و خواستار قبولى حجش و حشر با رستگاران باشد. روز عرفه روز شريف و موقف هم موقف عظيمى است. انسان ها در يك جا جمع، قلب ها به


سوى حق متوجه و دستان مردم به سوى محضر ربوبى بلند است و گردن ها كشيده و چشم ها خيره و موقف از بزرگان و نيكان و صاحبان قلوب خالى نيست; ازاين رو، بعيد نيست كه به واسطه آنان فيض الهى به همگان نايل شود; چرا كه از لطف و كرم او انتظار نمى رود كه تلاش همگانى را ضايع سازد و به غربت و جدايى آنان از خانواده وفرزندان رحم وشفقت نياورد. از اين رو، درروايات وارد شده كه ازبزرگ ترين گناهان آن است كه انسان در عرفات حاضر شود و گمان كند كه آمرزيده نشده است.

هنگامى كه از عرفات حركت كرد و وارد مشعر الحرام شد، به ياد داشته باشد كه خداوند پس از خروج او از حرم اجازه ورود داده، چون مشعر جزئى از حرم است و عرفات خارج حرم. با اين ورودِ دوباره، به حرم اميدوار باشد كه حجش مورد قبول واقع شده و به خدا نزديك گشته و از عذاب او ايمن و از اهل بهشت شده است.

هنگامى كه وارد منا شد و جمرات را رمى كرد، امتثال امر پروردگار و تشبّه به ابراهيم خليل(عليه السلام) را قصد نمايد. زمانى كه شيطان بر ابراهيم ظاهر شد تا حجش را فاسد كند و خداوند براى طرد شيطان، امر فرمود تا بر او سنگ پرتاب كند. رمى جمرات نيز در حقيقت رمى شيطان و طرد او و به خاك ماليدن بينى اوست در راه امتثال خداوند و عبادات او.

هنگامى كه قربانى را ذبح كرد،در واقع اشاره به اين مطلب داردكه با انجام حج بر نفس و شيطان غلبهكرده و آن دو را هلاك نموده است، به همين جهت استحقاق رحمت و بخشش الهى را دارد; چنان كه در حديث وارد شده كه در برابر هر عضوى از قربانى، عضوى از پيكر انسان از آتش جهنم آزاد مى شود.

زائر بيت الله الحرام بايد بكوشد كه پس از انجام حج، اعمال و رفتارش بهتر از گذشته شود تا بدين وسيله بر اعمال و مناسكش صحّه بگذارد و نشانه اى بر قبول حجش باشد; چنان كه در روايات به اين مطلب اشاره شده است.

/ 47