حج در آثار محیی الدین عربی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در آثار محیی الدین عربی (1) - نسخه متنی

قادر فاضلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(1)1 . الكافي، ج4، ص560


أَبْدَأُ فَقَالَ ابْدَأْ بِقُبَا فَصَلِّ فِيهِ وَ أَكْثِرْ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَسْجِد صَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) فِي هَذِهِ الْعَرْصَةِ، ثُمَّ ائْتِ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ فَصَلِّ فِيهَا وَ هِيَ مَسْكَنُ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) وَ مُصَلاَّهُ ثُمَّ تَأْتِي مَسْجِدَ الْفَضِيخِ فَتُصَلِّي فِيهِ فَقَدْ صَلَّى فِيهِ نَبِيُّكَ فَإِذَا قَضَيْتَ هَذَا الْجَانِبَ أَتَيْتَ جَانِبَ أُحُد فَبَدَأْتَ بِالْمَسْجِدِ الَّذِي دُونَ الْحَرَّةِ فَصَلَّيْتَ فِيهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقَبْرِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَسَلَّمْتَ عَلَيْهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقُبُورِ الشُّهَدَاءِ فَقُمْتَ عِنْدَهُمْ فَقُلْتَ...».

و در روايت حلبى چنين آمده است:

عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) : «هَلْ أَتَيْتُمْ مَسْجِدَ قُبَاءَ أَوْ مَسْجِدَ الْفَضِيخِ أَوْ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَمْ يَبْقَ مِنْ آثَارِ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله)شَيْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ غُيِّرَ غَيْرَ هَذَا».

منشأ اشتباه كجاست؟

به طورى كه ملاحظه كرديد، تا كنون هيچ دليل و مدركى بر وجود مسجد

(1)1 . الكافي، ج4، ص560

(2)2 . الكافي، ج4، ص561


مباهله; اعم از شيعه و اهل سنت، به دست نيامد و از نظر حديثى و تاريخى، وجود چنين مسجدى را نمى توان مورد تأييد قرار داد، ليكن به طورى كه در آغاز بحث اشاره كرديم، على رغم اين واقعيت، در سال هاى اخير در ميان گروهى از مسلمانان، همان «مسجد الإجابه» به عنوان «مسجد مباهله» شناخته شده و زائران، بهويژه در موسم حج، گروه گروه براى زيارت آن به همين عنوان «مباهله» حركت مى كنند

و راهنماى آنان، در اين مسجد، درباره مباهله سخنرانى كرده، صحنه آن را ترسيم مى كند و به عقيده خود، محل استقرار هر يك از دو گروه مسلمانان و مسيحيان و جايگاه هر يك از پيامبر و اهل بيت را از اين مراسم به حاضرين توضيح مى دهد. البته اين برنامه، نه از روى عمد و با آگاهى از سابقه تاريخى اين مسجد، بلكه در اثر اشتباهى بوده كه به وجود آمده است و اين اشتباه موجب شده است كه مسجد مباهله جايگزين مسجد الإجابه گردد.

اكنون بايد ديد منشأ اين اشتباه چه بوده و اين جابه جايى چگونه پديد آمده است.

آنچه در اين زمينه به نظر مى رسد،


دو چيز است:

1 ـ تشابه اسمى

پر واضح است كه نوعى تشابه ميان مفهوم واژه «اجابه» و «مباهله» وجود دارد و هر يك از اين دو واژه، متلازم با دعا است و در مقام به كارگيرى هر يك از مباهله و اجابه، دعا نيز به ذهن شنونده تبادر مى كند و در اثر اين تشابه وتلازم از يك جهت و اهميت مسأله مباهله در اذهان مسلمانان بهويژه در اذهان شيعيان خاندان عصمت و طهارت از جهت ديگر، موجب شده است كه به جاى مسجد الإجابه مسجد مباهله استعمال شود و اين موضوع در اثر كثرت استعمال به صورت يك واقعيت تاريخى درآمده است.

گفتنى است، اين نوع تغيير و تحريف در وقايع و حوادث تاريخى و در باره امكنه و اشخاص، فراوان رخ داده و در موارد زيادى ديده مى شود و به تناسب موضوع، به يك مورد از اين تحريف ها اشاره مى كنيم و آن اينكه:

از نظر منابع تاريخى، عاتكه عمّه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بر خلاف صفيّه، در مكه و قبل از اينكه اسلام را بپذيرد، از دنيا رفته


است(1) ولى امروز در مدينه و در كنار قبر صفيه، قبر ديگرى را به عاتكه نسبت مى دهند و براى هر دو يك زيارت نامه تنظيم گرديده و هر دو را با هم مخاطب قرار مى دهند; «اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا عَمَّتَىْ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا عَمَّتَىْ نَبِىِّ اللّهِ» و جاى تأسف است كه اين نه تنها به كتب زيارات جديد بلكه به مناسك حج بعضى از مراجع عالى قدر نيز راه يافته است.
2 ـ ذكر مسجد مباهله در گفتار يكى از علما

على رغم مطالب گذشته و اينكه در منابع حديثى و تاريخى شيعه و اهل سنت، از مسجد مباهله نامى و ذكرى به ميان نيامده، شيخ بزرگوار مرحوم محمدبن المشهدى(2) در كتاب خود «مزار كبير» در ضمن توصيه زائران مدينه منوره بر نماز خواندن در مساجد و امكنه مقدسه اين شهر، خطاب به آنان چنين مى گويد:

«و تصلّي في دار زين العابدين علي بن الحسين(عليهما السلام)ما قدرت و تصلّي في دار جعفربن محمد الصادق(عليهما السلام) و تصلّي في مسجد سلمان الفارسي(رحمه الله)

1 ـ در توضيح اين موضوع، به «تاريخ حرم ائمه بقيع» از اين نويسنده، صص273 ـ 274 مراجعه شود.

2 ـ بنابر آنچه در بحارالأنوار و مستدرك و الذريعه آمده، محمدبن المشهدى از علماى مورد اعتماد بوده و كتاب او «المزار الكبير» مرجع كتب ادعيه و زيارات است. او از علماى قرن ششم مى باشد و كتاب «المزار الكبير»ش به صورت خطى است كه مرحوم صاحب «الذريعه الى تصانيف الشيعه» چند نسخه موجود آن را معرفى كرده است.


و تصلّي في مسجد أميرالمؤمنين(عليه السلام)و هو محاذي قبر حمزة(عليه السلام) و تصلّي في مسجد المباهلة ما استطعت و تدعو فيه بما تحبّ و قد ذكرت الدعاء بأسره في كتابي المعروف ببغية الطالب و إيضاح المناسك».

اين متن را علامه مجلسى(رحمه الله) در بحار الأنوار و محدّث نورى در مستدرك نقل نموده اند.(1) و پس از آنان، به تبعيت از ايشان، در بعضى از مؤلفات و كتب ادعيه و زيارات نيز همان متن و يا ترجمه آن آمده است.

ولى در كلام محمدبن المشهدى، جاى اين سوال باقى است كه ايشان همانگونه كه محل مسجد اميرمؤمنان(عليه السلام)را معرفى مى كند كه: «وَ هُوَ مُحاذي قبر حمزة(عليه السلام) » چگونه از ذكر محلمسجد مباهله خوددارى وزريده است وآيا منظور وى از اين مسجد، همان مسجد الإجابه است و يا مسجد ديگرى است كه در زمان او معروف بوده ولى با مرور زمان از ميان رفته و فراموش شده است؟

البته احتمال دوم بعيد به نظر مى رسد; زيرا اگر در زمان وى چنين مسجدى وجود داشت، مسلمانان از

1 ـ المزار الكبير، صص27 و 28 به نقل از بحارالأنوار، ج100، ص225 و خاتمه مستدرك الوسائل ج1، ص359


حفظ و حراست آن غفلت نمى كردند و در تعمير و تجديد بنا و ابقاى آن مانند ساير مساجد قديمى مدينه، سعى و تلاش مى نمودند.

ولى احتمال نخست كه منظور وى از مسجد مباهله، همان مسجد الإجابه بوده، قوى به نظر مى رسد و مى توان گفت كه در اثر تشابهى كه پيشتر اشاره كرديم، صاحب مزار كبير هم به جاى مسجد الإجابه، مسجد مباهله را به كار برده و جمله اخير ايشان هم مؤيد اين احتمال است كه مى گويد: تا مى توانى در اين مسجد نماز بخوان و آنچه مى خواهى و دوست دارى، در اين مسجد از خدا بخواه.

و اين توصيه ايشان به اين اعتبار است كه رسول خدا در اين مسجد نماز خوانده و دعا كرده و دعاى آن حضرت مستجاب شده است و زائران هم به جهت تأسى به آن حضرت، به نماز بايستند و دعا كنند.

و اگر منظور ايشان، مسجدى به عنوان مسجد مباهله بوده، به يقين براى بيان اهميت اين مسجد، لازم بود به وقوع اين حادثه مهم تاريخى، در اين محل اشاره كند.

ولى به هر حال، نقل اين جمله در اين كتاب ها در جلب توجه زائران به اين مسجد، به عنوان «مسجد مباهله» مؤثر بوده و از تحقيق و بررسى اصل موضوع مانع گرديده است.

چرا در محل مباهله مسجد بنا نشده است؟

با توجه به دلايلى كه درباره عدم وجود مسجد مباهله نقل گرديد، ممكن است اين سؤال در ذهن خواننده پديد آيد كه: چرا در محلّ مباهله، با اهميت تاريخى و معنوى كه از آن برخوردار بود، مسجدى بنا نشده است، در حالى كه براى حفظ آثار پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)نقاط مختلف ديگر،كه ازاهميت كمترى برخوردار بودند، به صورت مسجد درآمده اند؟

پاسخ اين پرسش، از مطالبى كه پيشتر درباره چگونگى بناى مساجد قديمىِ مدينه آورديم، روشن مى شود كه بعضى از اين مساجد، در زمان رسول خدا به دستور آن حضرت و بعضى ديگر به وسيله مسلمانان بنا شده است و بخش مهمّى از اين مساجد هم به وسيله عمربن عبدالعزيز درنقاطى كه نماز خواندن


رسول خدا در آن ها ثابت و مسلّم بوده، ساخته شده است. گرچه طبق مضمون روايات، پيامبر اسلام قبل از حركت به ميعادگاه مباهله، با حضور اهل بيتش به نماز و دعا پرداخت ولى در محل مراسم مباهله هيچ دعا و نماز به جاى نياورده است.

زيرا روحانيون و نمايندگان مسيحيان نجران با مشاهده رسول خدا كه بدون تشريفات و با نفرات محدود از خواص نزديك و فرزندان خردسالش، به ميعادگاه آمده است سخت به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خوددارى كرده و حاضر به مصالحه شدند و به شرايط ذمّه تن در دادند.

به هر حال، در اين محل نمازى اقامه نشده است تا به وسيله عمربن عبدالعزيز و يا هر فرد ديگر، به عنوان جايگاه نماز رسول خدا و مانند همه مساجد تاريخى مدينه، به مسجد تبديل شود و ممكن است به جهت اهميت اين مراسم، محل برگزارى آن نيز در اوايل اسلام در ميان مردم مدينه معروف و مشخص بوده كه با مرور زمان ونبودن هيچ علامت و نشانى، به فراموشى سپرده شده است.

انگيزه طرح اين موضوع چيست؟

باز ممكن است پرسش ديگرى در اين زمينه مطرح شود كه اصلاً انگيزه طرح اين بحث چيست؟ مسجدى است از مساجد قديمى مدينه منوره كه گروهى از مسلمانان آن را به عنوان مسجد الإجابه و گروه ديگر به عنوان مسجد مباهله جزو مساجد با فضيلت مى دانند و در آن به نماز و دعا مى پردازند. به چه داعى و انگيزه اى اين بحث را مطرح و تحقيق و بررسى مى نماييم و ديدگاه گروهى را در مقابل گروه ديگر نفى مى كنيم.

پيش از پاسخ به اين پرسش، ذكر اين مطلب ضرورى است كه شخص نگارنده سطور، معتقدم كه با توجه به اصالت و حقانيت عقيده شيعه و گسترش اطلاعات وارتباطات و پيدايش وسايل تبليغى و توجه و نگرش جديدى كه در اثر انقلاب اسلامى نسبت به شيعه در جهان اسلام به وجود آمده، در حال حاضر بايد شيعيان وپيروان اهل بيت(عليهم السلام)حركت مثبتى را در ابراز انديشه و افكار خويش و معرفى تشيع در سطح بين المللى آغاز كنند و اكنون وقت آن رسيده است كه تشيع به عنوان يكى از مذاهب اسلامى و دارارى عقايدى


مستقل در اصول و فروع و برخوردار از فقهى ريشه دار و مستدل، در برابر سراسر و به ويژه در مراسم حج مطرح شود و شيعيان بدون كوچكترين ترديد و تزلزل، مانند پيروان مذاهب ديگر اسلامى، به مسلّمات عقيده خود در اصول وفروع عمل و آن را با افتخار و مباهات به ساير مسلمانان معرفى نمايند.

اگر روزى بعضى از افراد كم مايه و بى اطلاع، در مسأله ولايت به نوعى تسامح و تعامل سخن مى گفتند، امروز بايد عقيده خود را صريح و تشيع خود را بى دغدغه اظهار نمايند.

و اگر روزى در مسأله تكتّف در نماز و سجده بر فرش، بر خلاف فقه شيعه، با برادران اهل سنت مماشات و از فقه آنان پيروى مى كردند، امروز بايد جزئيات اعمال خود را مطابق فقه شيعه و به طور علنى انجام دهند.

البته اقدام به چنين عملى و نيل به اين هدف و تغيير روشِ موجود پس از قرن ها، كارى نيست كه به سهولت انجام پذيرد و به سادگى و به سرعت تحقّق يابد، بلكه از يك سو نيازمند توجّه عالمان دينى و متفكّران دلسوز مذهبى است و از سوى ديگر وظيفه شناسى و


همّت همه افراد جامعه شيعه را مى طلبد و لذا امروز از واجبات مهم جهان شيعه اين است كه در حفظ مسلّمات خود از اصول و فروع با تمام توان بكوشد و آن چه را كه خارج از دائره اصول و فروع و بيرون از محدوده فقه و احياناً موجب وهن آيين و موجب ايراد و اشكال مخالفان است، كنار بگذارد.

اكنون برمى گرديم به اصل سؤال كه: «انگيزه طرح اين بحث چيست؟»

در پاسخ اين پرسش مى گوييم: عنوان نمودن هر موضوع غير مستند و احياناً خلاف واقع به صورت يك واقعيت و حقيقتِ مسلّم، گذشته از اين كه اغراء به جهل و ارائه يك مطلب موهوم و خيالى به صورت وجود قطعى آن است، كه از نظر عقل و شرع عملى مذموم و نكوهيده مى باشد، انجام دادن اين نوع اعمال در شرايط كنونى، با وجهه عمومى جهان شيعه ارتباط پيدا مى كند و اجراى اين برنامه ها به اصل عقيده شيعه لطمه وارد مى سازد.

توضيح مطلب اينكه:

/ 47