پاسخ به سؤ الات فلسفی و اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاسخ به سؤ الات فلسفی و اعتقادی - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اوّل :

آنـكـه تـصـوّف رابـطـه مـخـصـوصى با اديان جهان دارد، كه در گذشته اثبات شد. رابطه تنها از نظر التقاطى بودن تصوّف به وجود آمده و الاّ در اصل تصوّف كه خود اختراع شده دست يك عدّه مردم غير دينى بوده است معنى ندارد كه كوچكترين رابطه اى بين آن و اديان جهان وجود داشته باشد.

دوّم :

نـويـسنده معتقد است كه يكى از راههاى رسيدن به واقعيّات و حقايق هستى كه اديان و مذاهب بسوى آنها دعوت مى كنند تصوّف و عرفان است .

ايـن مـطـلب كـه مـوضـوع بـحـث مـا را تـعـقـيـب مـى كـنـد و ضـمـنـا خـود پـاسـخـى بـه مشكل جوانان در اين مورد مى باشد، بايد كاملا مورد بحث و بررسى قرار گيرد و تشريح شود كه :

"چگونه ممكن است تصوّف يكى از راههاى رسيدن به معارف و حقايقى كه اديان جهان به آن دعوت مى كنند بوده باشد".

مـا در گـذشـتـه ثـابـت كـرديـم كـه مـسـلك تـصـوّف در بـسـيـارى از مـطـالب بـا اصـول و فـروع اديـان مـنـافات داشته و حتّى گاهى رهبران بعضى اديان ، مانند اسلام به مبارزه با آن بر مى خواسته اند.

مثلا در موضوع وحدت اطلاقى و وحدت وجود و فناء فى اللّه كه كلّيه متصوّفه بر سر آن اتّفاق دارند و آن را از بـزرگـتـريـن مـطـالب پـر اهـمـيـّت خـود مـى دانـنـد، بـه حـدّى بـا اصـول اسـلام و بـخـصـوص مـذهب شيعه منافات دارد كه در كتاب "عروة الوثقى " (يعنى كتابى كه تمام مراجع تـقـليـد شيعه در نيمه قرن اخير، آن را مورد توجّه خود قرار داده اند) رسما قائلين به وحدت وجود را كه ملتزم به لوازم آن هم باشد مورد حمله قرار داده و حتّى آنها را جزء كفّار دانسته اند.

روى ايـن فـرض ، چـگـونـه مـمـكـن اسـت يـك فـرد تـازه وارد بـاور كـنـد كـه تـصـوّف هـم يـكـى از راهـهـاى وصول به معارف حقّه اسلامى باشد.

مـا در گـذشـتـه يـادآور شـديـم كـه پـيـشـوايـان اسـلام و بـلكـه بـايـد گـفـت چـنـان كـه از كـتـب تـورات و انجيل استفاده مى شود تمام پيغمبران اولوالعزم مانند حضرت "موسى " و "عيسى " (عليهما السّلام ) دائما با اين مـسـلك در مـبـارزه بـوده و ابـدا مـمـكـن نـيـسـت كـه يـكـى از راهـهـاى وصول به حقايق و معارف الهى را تصوّف فرض كنند.

مـمـكـن اسـت مـنـظـور نويسنده مذكور از تصوّف ، تزكيه نفس و مجاهدات دينى باشد. (چنانكه ظاهر كلمات مقاله هم گـواهـى مى دهد) در اين صورت ؛ پس از آنچه را كه در بالا ما تحقيق نموديم فقط در نامگذارى اشتباه شده و الاّ هـيـچ يـك از اديـان جـهـان تـرديـدى نـدارنـد كـه يـكـى از راهـهـاى وصـول بـه حقايق و معارف اديان جهان ، تصفيه باطن و مجاهدات دينى خواهد بود؛ بلكه دين اسلام معتقد است كه تـنـهـا بـوسـيـله تـزكـيـه نـفـس مـمـكـن اسـت يـك بـشـر بـه فـلاح و رسـتـگـارى نـائل گـردد. چـنـانـكه "قرآن " در سوره "والشّمس " يازده قسم ياد كرده كه رستگارى و سعادت مخصوص كسى است كه نفس خود را تزكيه كند.

رهبانيت امّا درباره رهبانيت ، كه صاحب كتاب "علل انحطاط مسيحيّت " آن را به اسلام نسبت داده است .

مـا در كـتاب "اتّحاد و دوستى " ثابت كرده ايم كه اسلام علاوه بر اينكه رهبانيت را از مسيحيت فرا نگرفته او را هـم نـسـخ نـموده و به مردم مسلمان دستور ائتلاف و معاشرت را داده است و حتّى اتّحاد و دوستى را علامت ايمان به خدا مى داند.

اعمال و نيّات در ديـن مـقـدّس اسـلام (بـه خـلاف آنـچـه صـاحـب كـتـاب "عـلل انـحـطـاط مـسـيـحـيـت " نـوشـتـه ) تـنـهـا اعـمال انسان در روز قيامت مورد سؤ ال قرار مى گيرد و پروردگار به نيّات افراد، كه موجب عملى نشده باشد، توجّهى نمى فرمايد.

قرآن مى فرمايد:

كـسـى كـه بـه قـدر خـردلى عـمـل خـوب انـجـام دهـد جـزاى آن را مـى بـيـنـد و كـسـى كـه بـه قـدر خـردلى عمل بد انجام دهد جزاى او را خواهد ديد.((27))

"پيغمبر اسلام " (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود:

هـمـه مـردم تـنـهـا بـر طـبـق اعـمـالشـان جـزا داده مـى شـونـد كـه اگـر عمل آنان خير باشد جزاى آنان هم نيك است و اگر اعمالشان بد باشد جزاى آنان هم بد است .((28))

/ 103