اين مطلب هم معلوم است كه تفريح نسبت به افراد فرق مى كند.ممكن است تفريح فردى كه در امور فكرى و مهم اشتغال دارد، نشستن به گوشه اى ؛ و انديشيدن و تفكر باشد، در صورتى كه همين عمل براى فردى ديگر نهايت خستگى و گرفتگى است .يـا فـردى بـه هـنـگام فراغت از كار، مطالعه را بهترين تفريح خود مى داند و ديگرى ، به هنگام خسته شدن از مطالعه كه براى او كارى توانفرساست تفريح ديگرى را انتخاب كند. بنابراين طرحهائى كه در مباحث مختلف ارائه داده مى شود هر كس مى تواند به نسبت احتياج و نياز خود بهره بردارى كند.توجه به اين نكته بسيار لازم است .هـرچه ماديت توسعه مى يابد و تمدن منحط غرب با زرق و برق فريبنده خود به استخدام نيروهاى انسانى مى پردازد، از حقيقت ، روح ، و اثرات معنويت كاسته شده و زندگى انسان در چهارچوبه ماده محصور مى گردد.هـرچـه بـشـر بـيـشـتـر بـه مـاديـت رو آورد و جـهـان مـاده او را بـيـشـتـر بـه خـود مـشغول كند، زندگى بر او تيره تر و ناگوارتر مى شود، و ناچار مى گردد براى رفع نگرانيها و فرار از اضـطـراب و آشـفـتـگـى بـه راهـهـاى مـسـمـوم و مخرب رفته و به مواد مخدر و خانمان سوز و مضر، پناهنده شود غـافـل از ايـنـكه اگر قدرى خود را از دنياى كثيف كنونى خارج ساخته و به امور معنوى بپردازد، آرامشى نصيبش خواهد شد كه خرج كردن تمام سرمايه هاى مادى و صرف مخارج هنگفت ، يك صدم آنها را نيز تاءمين نخواهد كرد و ديگر ناچار نخواهد بود كه از فرط خستگى ، عوض وسائل تفريحى و آرامش بخش ، دست به كارهاى وحشيانه و اعـمـال حـيـوانـى زده و زنـدگـى خـود و هـمـنـوعـان خـود را بـه خـطـر افـكـنـد؛ و نـه تـنـهـا بـا ايـن اعـمـال ذره اى از آشـفـتـگى هايش كاسته نشده بلكه به اضطراب و نگرانى هايش افزوده گرديده و در تنگناى بيشترى از ناراحتيها و وحشتها قرار مى گيرد.
رفع نگرانيها
اگـر بـشـر خـسـتـه امروز؛ قدرى خود را از ماديت فارغ سازد؛ و روح بلند پرواز و رفيع گرايش رابه عالمى بـالاتـر از ايـنـهـا كـه هست روانه كند، و با نيروى بى نهايت "يعنى خدا" ارتباط برقرار سازد، خواهد ديد كه صدى 99 گرفتاريها و غصه ها و دلهره هايش برطرف شده و نيازى به پناهنده شدن به مواد كثيفى كه اكنون در اختيار دارد و آنها را وسيله آرامش خود مى داند نداشته ، بلكه از آنها بيزار و متنفر مى گردد.بـنابراين يكى از بهترين كارهاى يك جوان در ساعات فراغت ؛ تفكر و انديشه در امور متافيزيك و مافوق ماده و طـبـيـعت است . كه از اين عالم فاسد و مملوّ از فجايع بالا رفته و به نور و روشنائى فكر و خرد، روان خود را صفا ببخشد.بـا تـوجـه بـه نـيـروى بـى نـهـايـت الهـى و اسـتـمـداد از قـدرت لايزال او، خود را تزكيه نموده و براى زندگى بهتر؛ و آينده اى درخشانتر آماده گردد.