مـتـاءسفانه در كتاب آسمانى مردم يهود "تورات " به مساءله پراهميت عالم پس از مرگ توجهى نشده و به كلى از قيامت فراموش شده است .چـرا در بـعـضى از كتب عهد عتيق مانند دانيال نبى و اشعيا و ايوب كلماتى كه مشعر به عالم قيامت و مساءله بقاى روح است به ندرت ديده مى شود.شـايـد اين عدم توجه به مساءله پراهميت زندگى پس از مرگ در كتاب تورات مربوط به پيامبر الهى حضرت "مـوسـى " (عـليـه السـّلام ) نباشد و بلكه آنهائى كه بعدا در كتاب تورات تجديد نظرى كرده اند از ذكر اين مطالب فراموش نموده اند.و شـايـد بـه هـمـيـن مـنـاسـبـت بـاشـد كـه جـمـعـى از يـهـود بـنـام (صـدوقـيـن ) مـنـكـر قـيـامـت شـده و انجيل آنها را نكوهش كرده است .
مسيحيت و عالم برزخ
در كـتـاب انـجيل لوقا، باب شانزده ، عده 22 فقيرى را در عالم برزخ تنها به منظور فقر و تنگ دستى ، او را در آغـوش ابراهيم معرفى مى كند و مرد ثروتمندى را كه خدا به او ثروت داده تنها براى ثروتش در عذاب مى بيند.اگـر چـه ظـاهـر ايـن عـقـيـده و گفتار صحيح بنظر نمى رسد زيرا ثروت و فقر ذاتا نبايد موجب عذاب و يا اجر گـردد بـلكـه گاهى ممكن است هر يك از آنها نتيجه معكوس هم داشته باشد و آنچه از نظر علمى انسان را در عالم پـس از مـرگ مـبـتـلا مـى كـنـد عـلاقـه داشـتـن و پـابـنـد بـودن بـه مـال دنـيـا اسـت ولى از ايـن حـقـيـقـت هـم نـمـى تـوان صـرفـنـظـر كـرد كـه اجـمـالا كـتـاب انجيل به بقاى روح در فضا و راحت بودن و آزاد بودن دسته اى و معذب بودن دسته ديگر اشاره نموده و مطالب علمى فوق را تاءئيد كرده است .
اسلام و جهان ديگر
در قـرآن كـتـاب آسـمـانـى مـسلمانان و همچنين در كتبى كه از سخنان پيشوايان اسلام جمع آورى شده صدها جمله و گـفـتـار در باره عالم پس از مرگ ديده مى شود كه هر يك ما را به مطالب و حقايقى كه مربوط به عالم پس از مـرگ اسـت قـدم بـه قـدم راهـنـمـائى مـى كـنـد و مـا بـراى اخـتـصـار از نقل تمام آن جملات خوددارى مى كنيم و فقط به كيفيت عالم ارواح از نظر اسلام مى پردازيم .
عـالم قـبـر:
اسلام معتقد است كه در اولين ساعات مرگ چون براى زندگى انسان تحولى بوجود مى آيد و بايد در همان ساعت مسيرش معلوم شود بوسيله خبرنگاران الهى سؤ الاتى از او مى گردد.غالبا پرسشها مربوط به اصول اعتقادات است .عده اى كه رهبر آنان در دنيا عقل و علم بوده و از تعصبات جاهلانه دورى مى كرده اند تقوى و پاكدامنى را در نظام دوران زنـدگـى پـيـشـه خـود نـمـوده بـودنـد روح آنـهـا را مـامـور الهـى آزاد گـذاشـتـه و آنـان بـا كمال راحتى در فضاى بيكران از نعم الهى بر خوردارند.اما كسانى كه در دنيا دلبسته به جهات مادى بوده و به هيچوجه حاضر نمى شده اند گوش به حقايق و قوانين عـاليـه الهى بدهند و هميشه براى جلب منافع خود دست تجاوز و ستم بر سرضعيفها دراز مى كرده اند دراولين برخورد بوسيله پليسهاى مرزى عالم ديگر دستگير شده و هميشه مقهور و محبوس در قبر و يا در زندان ديگر مى مانند."پـيـغـمـبـر اسـلام " (صـلى اللّه عـليه و آله ) مى فرمايد:"قبر و اولين ساعات پس از مرگ يا به مانند باغ و بـوسـتـانـى بـراى انـسـان مـحـل استراحت است و يا مثل گودالى از آتش كه انسان در آن سرنگون شود و بسوزد ناراحت كننده است ".مـطـالب فـوق از نـظـر عـلم روانـى و احـضـار ارواح و عـقـل و دانـش نـيـز صـددرصـد صـحـيـح و بـه هـيـچـوجـه قابل ترديد نيست .بـنابراين تا حدودى سرنوشت روح ما از وقت مرگ تا زمانى كه جهان و شرايط حيات در آن يا به اصطلاح تا قـيـامـت بر پا است معلوم گرديد و طبق اين اصل هر كسى مى تواند در همين دنيا مسير زندگى پس از مرگ خود را تعيين كند و روح خود را در جهان ديگر در آسايش قرار دهد.لذا مـى گـوئيـم نـامـه اى را كـه آن جـوان مسلول به مادرش نوشته حقيقتى بوده كه خداى بزرگ به او معرفى فرموده است و آن جوان براى عبرت ديگران مطالب را بروى كاغذ بياورد.((129))چرا بايد در دوره سال يك ماه را روزه بگيريم ؟ايـن سـؤ ال بـوسـيـله دهها نامه و ورقه رسمى از "كانون بحث و انتقاد دينى " پرسش شده و ما در پاسخ هر يك جوابى متناسب به حال و فكر سؤ ال كننده داده ايم ولى آنچه را كه "امام صادق " (عليه السّلام ) پيشواى ششم اسـلام در يـك روايت و "على بن موسى الرّضا" (عليه السّلام ) پيشواى هشتم اسلام در روايت ديگر بيان فرموده انـد بـيـشـتـر از كـلّيـه پـاسـخـهـا و فـلسـفـه هـائى كـه بـراى روزه گـفـتـه شـده مـورد تـوجـّه سـؤ ال كننده واقع گرديده است .