پاسخ به سؤ الات فلسفی و اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاسخ به سؤ الات فلسفی و اعتقادی - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

افراد مجلس گفتند:

"واقعا حق با شاگردان است ".

يكى از جوانان دانشجو كتاب انجيل را گرفت و پس از قدرى مطالعه گفت :

رفقا ببينيد "عيسى " (عليه السّلام ) مـسـيـح در پـاسـخ شـاگـردان چـه مـى فـرمـايـد، (سـپـس عـدد يـازده انجيل متى را كه پس از سخن شاگردان واقع شده است قرائت كرد).

"ايـشـان را گـفـت :

تـمـامـى خلق اين كلام را نمى پذيرند، مگر به كسانى كه عطا شده است ، زيرا خصى ها مى بـاشـنـد كه از شكم مادر چنين متولّد شده اند و خصى ها هستند كه از مردم خصى شده اند و خصى ها مى باشند كه بـه جـهـت مـلكـوت خـدا خـود را خـصـى نـمـوده انـد، آنـكـه تـوانـائى قـبـول دارد بـپـذيـرد" رفـقـا دقـّت كـنـيـد در ديـن مـسـيـحـيـت نـقـص در خـلقـت و تـرك مـزاوجـت و قـطـع نـسـل بـشر مدح شده ولى طلاق كه گاهى موجب حيات و سعادت دائمى بشر مى گردد مذمّت گرديده كه بايد تا آن حد طلاق دهنده و زن بيچاره مورد مؤ اخذه قرار گيرند.

منوچهر گفت :

اجازه مى فرمائيد سؤ الى كنم ؟ من گفتم :

بفرمائيد.

اسلام "عيسى " (عليه السّلام ) را جلال داد

منوچهر گفت :

شما در عدد 14 باب شانزدهم انجيل يوحنا خوانديد كه حضرت "عيسى " (عليه السّلام ) فرموده :

"پـيـغـمـبـر اسـلام " (صـلى اللّه عـليـه و آله ) (پـارقـليـطـا) مـرا جـلال خـواهـد داد، زيـرا كـه آنـچـه از آن مـن اسـت مـى گـيـرد و بـه شما خبر خواهد داد". با آنكه ما مى بينيم عظمت "پـيـغـمـبـر اسـلام " (صـلى اللّه عـليـه و آله ) جـلال حـضـرت "عيسى " (عليه السّلام ) را از بين برده و قرآن ، انجيل را نسخ فرموده است ؟! من گفتم :

شـكـّى نـيست كه اگر منحصرا دريچه شناسائى شخص گفتار دوست نادانى باشد كه گاهى در فضيلت و عظمت مـحـبـوبـش دروغ پـردازى مـى كـنـد و سـخـنـانـى دربـاره او مـى گـويـد كـه بـا عقل و وجدان تطبيق نمى نمايد و يا كلمات دشمنان دانائى باشد كه در لباس مدح او را ضايع كنند و خردمندان و عـقـلاء نـتـوانند فضائلى را كه حقيقت هم دارد و از آنان مى شنوند بر آن اطمينان نمايند آن را عظمت نمى گويند؛ ولى اگـر مـرد راسـتـگـوى بـى غـرض فـضـائلى را كـه مـورد تـصـديـق عـقـل و وجـدان اسـت بـه آن شـخـص نـسـبـت داده و راه شـنـاسـائى او از ايـن طـريـق بـراى ديـگـران حاصل گشت مسلّم اين مرد او را جلال داده و به او عظمت بخشيده است .

مـردمـان مـسـيـحـى كـه در اثـر دوسـتـى جـاهـلانـه يـا دشـمـنـى خـردمـنـدانـه در انـجـيـل تصرّف كرده و "عيسى " (عليه السّلام ) را فرزند خدا دانسته و مساءله تثليث را كه خرافى ترين عقيده جـهـانـى اسـت در مـيـان مـردمـان مـسـيـحـى مـذهـب شـايـع نـمـوده و مـى خـواسـتـه انـد با اين مطالبى كه بر خلاف عـقـل و دانـش اسـت "عـيـسـى " (عـليـه السـّلام ) را عـظمت دهند ولى نتيجه معكوس گرفته شده و حتّى فضائلى كه دربـاره "عـيـسـى " (عـليـه السـّلام ) حـقـيـقـت داشـتـه از آنـان مـورد قـبـول مـردم قرار نگرفته و دين مسيحيت را خرافى تر از شرك و بت پرستى تصوّر كرده اند حضرت "عيسى " (عليه السّلام ) را جلال نداده و بلكه او را خوار هم كرده اند و لذا در زمان ظهور اسلام دين مسيحيت رونق خود را از دست داده بود ولى بت پرستى و يهوديت كاملا رواج داشت .

"پيغمبر اسلام " (صلى اللّه عليه و آله ) كه به تصديق تاريخ نويسان و مردمان مشرك جزيرة العرب تا سنّ چهل سالگى كه مبعوث به رسالت گرديد يك جمله برخلاف واقع سخن نگفته و معروف به "محمّد امين " (صلى اللّه عـليـه و آله ) بـوده اسـت كـه مـعـجزه باقيه او يعنى قرآن كه بهترين گواه بر راستگوئى او است درباره "عـيـسـى " (عـليـه السـّلام ) فـضـائلى را بـيـان كـرده كـه در خور مقام مقدّس آن حضرت بوده كاملا مورد تصديق عـقـل و وجـدان مـى بـاشـد. آنـچـه را كـه در عـظـمـت حـضـرت "عـيـسـى " (عـليـه السـّلام ) فـرمـوده او را جلال داده و به او شخصيّت بخشيده است .

قرآن مجيد كه حتّى از نظر دانشمندان غير مسلمان بزرگترين كتاب علمى جهان است در 25 مورد نام "عيسى " (عليه السّلام ) را صريحا برده و از آن حضرت تجليل خاصّى كرده است .

تولّد مسيح از نظر قرآن

قرآن از آيه 16 سوره "مريم " تا آيه 35 همان سوره تولّد "عيسى " (عليه السّلام ) را به اين شرح بيان مى كند:

"اى پيغمبر، در قرآن سخنى از "مريم " مادر "عيسى " (عليه السّلام ) به ميان آور.

روزى "مـريـم " از اقـوام و خـويـشـان خود كناره گرفته و مشغول عبادت و بندگى پروردگار بود كه ناگهان مـَلَكـى را بـر او فرستاديم و فرشته در مقابل او به صورت انسان مستوى الخلقه مجسّم شد "مريم " در حالى كه از جلوى او مى گريخت گفت :

به خدا پناه مى برم از تو اگر تو پرهيزگارى .

/ 103