پاسخ به سؤ الات فلسفی و اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاسخ به سؤ الات فلسفی و اعتقادی - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرشته گفت :

من فرستاده پروردگار توام ، تا پسرى پاكيزه به تو بخشم .

"مـريـم " (بـا نـاراحـتـى فـوق العـاده عـجـيـب ) گـفـت :

كـجـا مـرا پـسـرى خـواهـد بـود بـا آنـكـه بـشـرى تا به حال با من تماس نگرفته و من زن زانيه اى نبوده ام ؟ فـرشـتـه گفت :

اين چنين پروردگارت مى گويد اين عمل بر من آسان است و اين كار براى آن است كه فرزندت نشانه و رحمتى از ما براى مردم باشد و اين كارى است كه قضاى الهى بر آن رفته است (در اين موقع فرشته ناپديد شد).

"مريم " حامله گرديد گوشه گيرى و انزوا را در جاهاى بسيار دور از مردم انتخاب كرد.

مـدّتـهـا بـر ايـن قـضيّه گذشت هنگام وضع حمل او فرا رسيد، درد مخاض بر او فشار آورد از عبادتگاه خود خارج شده به تنه درخت خرماى خشكيده اى پناهنده گرديد (در اين موقع كه بايد اطراف او يارانى باشند و او را كمك كـنـنـد خـود را بـى كـس و تـنـهـا در زيـر درخـت خـرمـا مـشـاهـده كـرد نـاراحتى و تاءثّر بر او فشار آورد صبر و تـحـمـّل خـود را از دسـت داد و بـى اخـتـيـار بـا آه و نـاله حـزيـنـى گـفـت :

) كـاش قـبل از امروز مرده بودم و از جمله فراموش شدگان مى بودم ولى اين ناراحتى زود به پايان رسيد ناگاه متوجّه شد كه فرزندش متولّد شده و او را ندا مى دهد:

مـادر! غـمـگـيـن مـبـاش زيـرا پـروردگـارت نـهـر آبـى زيـر پـايـت روان سـاخـتـه و سـاقـه نـخـل را تـكان بده تا رطب تازه بر تو فرو افتد پس از آن خرما بخور و از آن آب بياشام و چشم خود را روشن كن و نيروى از دست رفته خود را تجديد نما و اگر فردى از افراد بشر را ديدى و بر تو خورده گرفت بگو من براى خدا نذر كرده ام كه روزه سكوت بدارم و من امروز با افراد بشر سخن نمى گويم .

("مريم " روانه دِه شد و مردم دِه وقتى او را با آن وضع ديدند اطراف او را گرفتند).

مـردم دِه گـفـتـنـد:

اى "مـريـم " رسـم تـازه و زشتى پيش گرفته اى اى خواهر هارون ، پدرت كه مرد بدى نبود، مادرت كه زن بدكاره اى نبود.

"مـريـم " بـا اشـاره در حـالى كـه فـرزنـد نـوزادش را در گـهـواره بـه آنـان نـشـان مـى داد گـفـت :

پاسخ سؤ ال خود را از اين طفل شيرخوار سؤ ال كنيد.

مردم ده گفتند:

چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوئيم ؟ نـوزاد گـفـت :

مـن بـنـده خـدايـم پـروردگـار بـه مـن كـتـاب داده و مـرا رسـول و پـيـغـمبر خود نموده و در هر كجا كه باشم وجود مرا با بركت گردانيده و تا زنده باشم مرا به نماز خـوانـدن و زكاة دادن سفارش فرموده و بايد درباره مادرم نيكى كنم پروردگار مرا يك مرد ستمگر و بد عاقبت و شقى قرار نداده است .

و من روز ولادت سلامت بوده و وقتى كه از دنيا مى روم سلامتم و نيز در موقع برگشتم بسوى شما سلامتى كاملى دارم .

ايـن اسـت كـلام حـق دربـاره "عـيـسى بن مريم " آن عيسى بن مريمى كه شما درباره او در شكّ و ترديديد سزاوار نيست كه خداى تعالى براى خود فرزندى اتّخاذ كند او منزّه از آن است كه به فرزند احتياج داشته باشد زيرا وقتى كه اراده كند كه بگويد چيزى باشد، هست ".

اين بود گوشه اى از ترجمه آيات قرآن درباره تولّد "عيسى " (عليه السّلام ) و از نظر علم و دانش ثابت شده كـه يـك جـمـله از آنـچـه را كـه قـرآن دربـاره تـولّد "عـيـسـى " (عـليـه السـّلام ) مـى گـويـد مـحـال عـقـلى نـمـى بـاشـد و بـلكـه بـا تـطـبـيـق نـمـودن آيـات قـرآن را بـا انـجـيـل واضـح مـى گـردد كـه قـرآن و "پـيـغـمـبـر اسـلام " (صلى اللّه عليه و آله ) "عيسى " (عليه السّلام ) را جلال و عظمت داده است .

تطبيق آيات قرآن با انجيل

قرآن ، "مريم " مادر "عيسى " (عليه السّلام ) را معصومه و پاك از گناه و بى شوهر معرّفى مى كند.

ولى "انـجـيـل " او را زن شـوهردارى كه مورد تهمت شوهرش "يوسف " قرار گرفته و مى خواسته او را طلاق دهد ولى در خـواب ، فـرشـته اى او را نهى نموده و يوسف "مريم " را طلاق نداده است معرّفى كرده (مراجعه شود به عددهاى 19 و 20 انجيل متى ، باب اوّل ).

"قـرآن " بـراى "عـيـسـى " (عـليـه السـّلام ) در مـوقـع تـولّد عـظـمـت فـوق العـاده اى قـائل شـده و كـرامـت و معجزاتى را به او نسبت مى دهد و مى گويد:

/ 103