بیشترلیست موضوعات پاسخ به سؤ الات فلسفى و اعتقادى پيشگفتار التقاطى بودن تصوّف هندوستان و تصوّف ايران و تصوّف شيعه و تصوّف نتيجه گفتار آخرين نظريه تشريح روايات از دارو استفاده نكنيد يك مقايسه دقيق نظرات دانشمندان بزرگ روز جويدن غذا از نظر دانشمندان اسلام يك دين آسمانى راه اتّحاد و دوستى را بياموزيد راه اتّحاد و دوستى را بياموزيد عالم پس از مرگ نامه يك محتضر آخرين خبر نظريه اديان و ملل جهان يهود و جهان ديگر مسيحيت و عالم برزخ اسلام و جهان ديگر تقسيم روزى تقسيم روزى و ركود اقتصادى اقتضاى سياسى روز حساب احتمالات خطوط سر انگشتان منطق كليسا در معرفى خدا تفريح ، به تناسب افراد رفع نگرانيها چند فايده مهم از يك كار نظم و دقت مطالعه و بررسى و پژوهش كتب مضر و مفيد تفريحات سالم ديگر سر گرمى هاى سالم پاورقي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
آن كـسـانى كه تقوى پيشه نموده و بر اساس فضيلت و دستورات حق زندگى كرده اند، از آنجا كه خود گمان نداشته و حساب نمى كنند روزى آنها داده مى شود و خداوند امور مادّى آنان را كفالت مى كند.((133))لذا مـى تـوان گـفـت يكى از شرائط وصول روزى ، تقوى و پاكدامنى است ، و پروردگار به افراد متّقى و مؤ مـنـيـن واقـعـى وعده داده كه روزى آنها را تاءمين كند، ولى بشرط آنكه در زندگى جز مسير حق و طريق هدايت راهى نپيمايند.امـا بـايـد دانـسـت ، ايـن كـه مـى گـوئيـم تـقـوى و فـضـيـلت ، مـنـظـور تـنـهـا نـمـاز و روزه و بـرخـى اعـمـال عـبـادى ديـگـر نـيـست ، چه اين كه اساسا تقوى يعنى انجام وظيفه و مردمان متّقى آن كسانى را گويند كه وظـائف خـود را خـوب انـجـام داده و از عـهـده تـكاليف محوّله از جانب خدا بر آمده باشند؛ لذا تقوى به معناى اجراى كامل دستورات الهى و طبق فرامين او عمل كردن و بوظائف همه جانبه دينى و وجدانى زندگى نمودن است .البـتـه وظـائف افـراد و تـكـاليف اجتماعى آنان مختلف است ، عده اى بايد به كسب علم و دانش بپردازند، گروهى بـايـد بـه شـغـل هـاى مـتـفـاوت اجـتـمـاعـى مـشـغول باشند، جمعى موظفند به جنبه هاى زندگى مردم و رهبرى آنان رسيدگى نمايند و خلاصه هر كسى براى نظم اجتماع و برقرارى نظام جامعه وظيفه اى دارد كه بايد بخوبى از عـهـده انـجـام آن بـرآيـد، امـا هـدف در تـمـام آنهابايد يكى باشد، و آن قرب بخدا و كسب تقوى و فضيلت مى باشد.2 - پروردگار متعال در مقام بيان دومين شرط وصول و گسترش روزى در قرآن مجيد مى فرمايد:و كسى كه از ياد من روى گرداند، روزيش كم شده و از نظر مادّى در مضيقه و فشار خواهد بود.((134))طـبـق نـص صـريـح ايـن آيـه مـبـاركـه ، مـى تـوان گـفـت ، دومـيـن شـرط گـسـتـرش و وصـول روزى بـيـاد خـدا بـودن و در نـظـر داشـتـن اوسـت ، چـه ايـن كـه لازمـه شـرط اول يـعـنـى تـقـوى و فـضـيـلت ، هـمـيـن اسـت كـه انـسـان مـتـّقـى از ذكـر پـروردگـار غـافـل نـشـده و او را از يـاد نـبرد، بداند كه خالق و آفريننده او خداست ، و خلاصه در همه دقايق و لحظات و در تمام شؤ ون زندگى و دوران حيات ، بياد و ذكر پروردگار باشد.وقـتـى ايـن دو مـسـاءله مـطـرح شـد، يـعـنـى گـفـتـيـم شـرط تـاءمـيـن و وصـول روزى ، تـقـواى واقـعـى و اعـراض نكردن از ياد خداست ، با در نظر گرفتن اين مساءله كه تقوى يعنى انجام همه وظائف محوَّله از جانب خدا، چه امور دينى يا اخلاقى ، و چه جنبه هاى اجتماعى يا فردى ، پاسخ اين سؤ ال كـه آيـا تـاءمـيـن و تـقسيم روزى باعث ركود جامعه است يا خير روشن شده و هرانسان با خردى بخوبى در مى يابد كه با توجّه به دو شرط اساسى فوق ، نه تنها جامعه به انحطاط و پستى سوق داده نمى شود، بلكه در اثـر انـجـام وظـيـفـه ، و آمـيـخـتـن امـور اجـتـمـاعى با پاكى و فضيلت ، و اجراى تمام امور زندگى بر اساس دسـتـورات سـعـادتـبـخـش و زنـدگـى سـاز قـرآن و عـتـرت جـامـعـه رو بـه كمال و خوشبختى رفته و روزبروز مراحل ترقّى و كمال واقعى خود را مى پيمايد.در ايـنجا ممكن است اين سؤ ال مطرح شود:كه اگر وصول و تضمين روزى وابسته به دو شرط تقوى و در نظر داشـتـن خداست ، پس چراكفار و مردمان منحرف و دور از خدا، داراى زندگى مرفه و گاهى نيز مجهزى بوده و امور مادّى آنها تاءمين مى شود؟ در پـاسـخ بـا استفاده از روايات و بيانات "ائمه اطهار" (عليهم السّلام ) مى توان دو مورد را براى اين مطلب ، يعنى ارسال روزى به كفار و مشركين يا به طور كلى افراد فاسق و لاابالى و بى بندوبار، ذكر كرد.1 - طـبـق بـعـضـى اخـبـار، پـروردگـار بـه طـفـيـل وجـود افـراد پـاكـدامـن و مـتـّقـى ، مـردان زشـت عمل و كافر را نيز زنده نگه داشته و روزى مى دهد، يعنى به احترام شايستگى شايستگان ، و به خاطر قرب و ارزشـى كـه مـردمـان پـرهـيـزگـار و فـرمـانـبـردار در نـزد خـدا دارنـد، پروردگار به صدقه وجود آنها و به طفيل نيكوكاران ، مردمان غافل و مشرك را نيز روزى داده و به آنها ترحم مى كند.2 - توجيه دومى كه در اين باره مى توان نمود و مورد تاءئيد اخبار و روايات "معصومين " (عليهم السّلام ) است ، اينكه بالاخره هر كسى در دنيا كارها و اعمالى انجام داده كه موجب لطف و عنايت و مستحق ثواب و پاداش خدا گشته است . هر چقدر هم يك انسان مشرك و بى بندوبار باشد، باز گاهى به ندرت مراحلى در زندگيش وجود دارد كه آزادانه عمل نيكى را انجام داده و قدم خيرى رابرداشته است ، دست مظلومى را گرفته و يا به ستمديده و مستمندى كـمـك كـرده است ، در همان عالم زندگى جاهلانه و بى بندوبارانه خود، ظالم و ستمگرى را سركوب نموده و يا بـيـچـاره و بينوائى را يارى كرده است ، و خلاصه افراد در دوران حيات گاهى كارهائى دارند كه به نفع مردم واقع شده و در مسير حق و از بين بردن باطل قرار مى گيرند.