بند دوم - مطالعه جرم شناختى (18)
در مورد عوامل ارتكاب سرقت تحقيق هاى زيادى از زواياى مختلف به عمل آمده و نظريات گوناگونى ارايه شده است، كه به طور اختصار به برخى از آن اشاره مى كنيم:الف) عامل اقتصادى بدون ترديد فقر اقتصادى و نياز مالى تأثير به سزايى در ارتكاب سرقت دارد، چه هر كس شرعاً و قانوناً حق دارد از لوازم اوليه زندگى برخوردار باشد؛ لذا اصولاً متمكنان و كسانى كه نياز مالى نداشته باشند، كمتر دست به سرقت مى زنند.(19) طبق بررسى هاى به عمل آمده،(20) در اوقات خشكسالى كه نيازها بيشتر مى شود، آمار سرقت بالا مى رود، اما در سال هايى كه باران و محصولات فراوان باشد، آمار سرقت تنزّل مى يابد.(21) رسول خدا(ص) در مورد فقر مالى فرمود: «كادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً».(22) سعدى شيرين سخن در تفسير بيان پيغمبر اكرم(ص) اظهار داشت: «درويش بى معرفت نيارامد، تا فقرش به كفر انجامد». سعدى در حقيقت، ضعف فرهنگى و فقر اقتصادى را توأماً عامل انحراف مى داند. هم او اضافه مى كند:مَنْ كانَ بَيْنَ يَدَيْه ما اشْتَهى مِنْ رُطَبٍ يُغْنيهِ ذلِكَ عَنْ رَجْمِ الْعَناقيدَ؛
آن كه در پيش روى وى آنچه خرماى تازه دلش بخواهد هست، اين كار او را از اين كه سنگ به خوشه ها بيندازد، بى نياز مى كند. او همچنين ادامه مى دهد: «اغلب تهى دستان دامن عصمت به معصيت آلايند و گرسنگان نان ربايند. چه مايه مستوران به علت درويشى در عين فساد افتاده اند و عِرض گرامى به باد زشت نامى برداده.با گرسنگى قوّت پرهيز نماند
افلاس عنان از كف تقوا بستاند.(23)
حاصل آن كه، وضع اقتصادى، فقر و محروميت مستمرّ ضمن آن كه از علل ارتكاب سرقت محسوب مى شود، موجب كينه و بغض شديد از اجتماع شده و در اعماق روح انسان تأثير مى گذارد و او را آماده ارتكاب سرقت و ساير جرائم مى كند.