شخصي به سفرحج رفته بود وچون واردمدينه شدمنزلي كرايه كرده اثاث ووسائل خودرادرآنجاگذاشت و جهت زيارت وعبادت به مسجدپيامبرصلي الله عليه وآله وسلم شرفياب گشت و پس ازنمازوزيارت چون خسته بوددرگوشه اي خوابيد،هنگامي كه بيدارشدهميان پولش راكه هزارديناردرآن بودوتمامي موجودي وهزينه سفرش محسوب مي گشت باخودنديدي ،جناب حاجي كه سخت وحشت زده وناراحت بود،چون نگاهي به اطراف مسجدنمودجزيك نفرناشناس راكه درمسجدنمازمي خواندنديدي واوهم جزامام صادق عليه السلام نبودبه آن حضرت گلاويزشده باعصبانيت دادوفريادزد كه چراهميان پول مرابرداشته اي ؟امام كه ديدحاجي ناراحت است وانكارو مجادله باوي سودي نداردوي رابه منزل برده هزارديناربه اوداد،حاجي پولها راگرفت وروانه منزل شدبه محض واردشدن ديدهميان پولش درمنزل كناراثاثش جامانده است وازاينكه به مسلماني بدگمال شده ،تهمت زده وهزاردينارناحق ازاوگرفته بودبه شدت ناراحت وخجلت زده شدبراي دادن پولهاوطلب حلاليت فوراخودرابه درب خانه آن حضرت رسانيدووقتي شرمندگي اوزيادترشدكه فهميد آن شخص امام صادق عليه السلام بوده است .درهرصورت ضمن عذرخواهي عرض كرد شماپولتان رابگيريدامام اورابخشيده ودينارهارانپذيرفت وفرمود:چيزي كه ازدست من بيرون رفت ديگرنمي خواهم به من بازنمي گردد ./سفينه البحارج 1 ص 423 .