ابوحنيفه رهبريكي ازمذاهب چهارگانه اهل تسنن ،بااينكه همه معلومات خودراازامام صادق ع آموخته بود،باآن حضرت مخالفت مي كردودربرابرفتواي آن حضرت فتوامي داد .اوروزي به خانه امام صادق ع آمد،امام ازاندرون خانه خارج گرديدونزداوآمد ،درحالي كه به عصاتكيه داده بود .ابوحنيفه گفت :اين عصاچيست ،بااينكه سن وسال شمابه حدي نرسيده كه عصابه دست بگيري .امام فرمود:آري نيازي به عصاندارم ،ولي چون اين عصايادگارپيامبرص است وازآنحضرت باقي مانده ، مي خواهم باآن تبرك بجويم .ابوحنيفه عرض كرد:اگرمن مي دانستم كه اين عصا، ازپيامبرص است برمي خاستم وآن رامي بوسيدم .امام فرمود:عجبا!سپس آستينش رابالازدوفرمود:اي نعمان !سوگندبه خدامي داني كه اين پوست وموي بازوي من ،پوست وموي رسول خداص است ،وي آن رانمي بوسي وبامن مخالفت مي كني .ابوحنيفه برجست تادست حضرت راببوست ،ولي حضرت ،آستينش را كشيدوبه تظاهراوتوجه نكرد ./بحارج 10ص 222 .