نامه ي يک متهم
شاکي پرونده سلام ، درسته من متهممحتي براي متهم شدن پيش تو هم کممچه ذوقي کردم ، شنيدم گفتي شکايت
مي کني اما دلم گرفت که گفتي ، منو اذيت مي کني
من تو رو اذيت مي کنيم ، مني که مي ميرم برات
مني که تندي مي شکنم زير تولد نگات
تو حکم من نوشته بود ، طبق مواد يک و بيستتو روزگار من و تو اين کارا عاقلانه نيست
معلومه عاقلانه نيست ، عاشق که عاقل نمي
شه ولي با اين جواب من که حکمي باطل نمي شه
شاکي محترم ، گلم ، بگو که زندونيم کنن
بگو پيش پاي چشات ، يک شبه قربونيم
کنن بگو به افتخار تو ، بيان منو دار بزنن
علت ديوونگيمو ، تو کوچه ها جار بزنن
بگو که از رو قصمون کلي لالايي
بسازن عکساي زيبا رو ولي اينجا و اونجا ،
نندازن آخه حسودي مي کنم ، بفهمن اين راز و همه
فردا تقلب کنن از جنون اين
متهمه دوس ندارم زيباي من از هر کسي شاکي
باشهمتهم اون نبايد تو کره ي خاکي باشه
شاکي من ، قانون مي گه : به
هر کي رو کنه جنون چون قانونو نمي شناسه ، ديگه نه تنبيه
و نه اون متهمت ، اما مي خواس ، شامل اين بندا نشه
به خاطر همين داره ، باراي عقلو مي کشه
نشسته تنها ، اين گوشه ، بدون حامي و
وکيل کلي خوشش اومده از عشق تو وجرم و
دليل خوب مي دونه اگه وکيل ببنده اين پرونده
رومي چينه از لباي تو گلاي سرخ خنده
رو درسته که عاشقتم ، اما مگه من ديوونم
خنده رو از تو بگيرم ، که بي چشات نمي تونم
خلاصه که شاکي ماه ، صاحب پرونده ي من
خاطره ي گذشته هام ، مالک آينده ي من
متهمت قصدي نداشت ، عاشقيشو به دل نگير
فقط اونو قبول بکن ، به چشم مجرمي اسير
اينجا وکيلي نمي ياد که بگه من
جنون دارم چون اگه آزادم کنن ، باز سرتو درد مي يارم
شاکي نازنين من ، مزاحمت شدم ، ببخش
مثل تمام لحظه ها ، بتاب و آروم بدرخش
متهمت قول مي ده که ديگه به تو نامه نده
درسته ديوونس ولي موندن رو قول بده
فک نکني نامه ي من شده مثل دفاعيه
شاکي گل ، نشون ندي اين مدرک و به قاضيه
نشون بدي اونم مي گه به خاطر درد جنون
متهمت گناه داره ، بگذر از اتهام اون
ولي تو اين کار و نکن ، مي خوام اسيري بکشم
تابلوي چشماي تو رو ناز و کويري بکشم
فداي چشمات که تو نور ، هطار و صد رنگ مي شه
زرد پاييزي مي پوشي ، چشات چه خوش رنگ مي شه
راحت شدي از دست من با شعر و عشق و التماس
نمي گم اما ، نمي يام ، بيرون از اين رخت
و لباسبه شاکي مثل گلم ، از مني که متهمم
زيبا جون اشکال نداره ، امضا کنم که مريمم ؟مريم ديوونه ي تو ، يازده آبان و يه روز
جرم من افتخارمه ، به قاضيم مي گم
هنوزيادت باشه لحظه ي صدور حکم ، تو
محکمه دلت نسوزه ، نگذري از تقصير متهمه
شاکي هيچ کس نشو ، فقط اينو ازت مي خوام
فداي شاکي گل و جرم جنون و اتهام
الهي دروازه ي بخت ، به روت هميشه وا بشه
دست به خاکستر بزني ، الهي که طلا بشه
متهم هر چي رديف ، رديف پنج و دو و سه
نمي ذارم تو عاشقي ، کسي به گردم برسه