اوني که مي خواستم - دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مریم حیدرزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














اوني که مي خواستم

اوني که مي خواستم عهدشو
شکست و

به پاي عشق جديد نشست و

چش روي آرزوم هميشه بست و

پشت مه پنجرمون رها شد

اوني که مي خواستم مث اشک
چکيد و

تو طول راه يهو يکي رو
ديد و

صداي از ما بهتر و شنيد و

به خاطر هيچي ازم جدا شد

اوني که مي خواستم دل ما رو
بردو

تو راه که مي رفت به يکي
سپرد و

تو خاطرش ، خاطره ي ما مرد و

يکي ديگه تو روياهاش خدا شد

اوني که مي خواستم دل ازم
بريد و

بين گلا يه گل تازه چيد و

به اوني که دلش مي خواس رسيد
و

مثل تموم مردا بي وفا شد

اوني که مي خواستم زود ازم
گذشت و

يه روزي رفت و ديگه بر نگشت
و

منکر مجنون شد و کوه و دشت و

منکر عشق و بودن با ما شد

اوني که مي خواستم زير قولش
زد و

با يکي ديگه پيش من
اومد و

به خاطر اون به ما گفتش بد و

عزيز تر از ديروز و از حالا
شد

اوني که مي خواستم شدش از ما سرد و

پيغام دادش که ديگه برنگرد و

بد بودن ما رو بهونه کرد و

غيبش زد و يک دفعه کيميا شد

اوني که مي خواستم ما رو بد شناخت
و

هستي شو پيش يکي ديگه
باخت و

قصر من و با يکي ديگه ساخت
و

شکر خدا باز ولي پادشا شد

اوني که مي خواستم من و داد
به باد و

رفت پيش اون کس که دلش مي
خواد و

زد زير عشقش تا يادش
نياد و

اسم منم جز آدم بدا شد

اوني که مي خواستم من و زد
کنار و

خزونشو يه جوري کرد بهار و

قايم شدش تو يه عالم غبار و

تقدير ما مثل موهاش سيا شد

اوني که مي خواستم آخرش گم شد و

بازيچه ي چشماي مردم شد و

وارد عشق صد و چندم شد
و

توي خيال کس ديگه جا شد

اوني که مي خواستم ، ولي انگار مده

مال همه يه جورايي گم شده

کاش از ميون غبارا بياد و

بهم بگه هر چي مي گي
بيخوده

/ 30