دشمناي من و تو - دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مریم حیدرزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














دشمناي من و تو

زيبا پشت سرمون حرفاي رنگي مي زنن

دروغ و تهمتا رو به چه قشنگي مي زنن

زيبا انگار نمي خوان ما دو تا مال هم باشيم

دوس دارن که غير ممکن و محال هم باشيم

نگا به خودت نکن ، خيلي از آدما بدن

خيليا پشت سر ما حرفاي سيا زدن

زيبا دنيا دشمنه ، درنده داره ، مار داره

آخه تو اين همه پس ، با من و تو
چيکار داره

هر کي از راه مي رسه ، يه قصه ي تازه
مي گه

اسممو زود مي ذاره کنار يه اسم
ديگه

از بد اقبالي من توام به اون
گوش مي کني

بيشتر ازپ يش من و مي روني ، فراموش مي
کني

زيبا جون قهر تو هم مثل يه دنيا مي
مونه

کي تو دنيا واسه مريم ، مث زيبا مي
مونه

آدما دوس ندارن به قصه مون نگا کنن

دوس دارن ما رو يه جور از همديگه جدا کنن

تو به جاي اعتماد ، حق مي دي به غريبه ها

نمي گي اونا کجا و عشق مريمت
کجا

مي خواي از پيشت برم ، خيلي روون
بهم بگو

مث سبزه هاي سيزده ، بسپرم به
دست جو

اما تو خودت بگو ، حرف ميانتو نزن

حق ديوونگي رو تو محکمت بده به من

زيبا من اسمتو با دنيا عوض نمي کنم

واسه خاطر نگات تا ته دنيا مي
شکنم

وقتشه تا بيام و به عاشقي عمل کنم

مشکل خيليا رو با اين بهونه حل کنم

انقدر داد مي زنم اسمتو با چشماي
خيس

که خودت بهم بگي کافيه مريم ،
ننويس

انقدر داد مي زنم عشق تو رو تو کوه
و دشت

که بگن دختره از عشق تو رفت و
برنگشت

يا من و تنها مي ذاري توي پرواز و سفر

يا بهم مي ريزي دنيامونو با حرف و
با خبر

دنيا انگار نمي خواد تو من و باور بکني

دلشون خنک مي شه ، مريمو پر پر بکني

زيبا من يه عمره ، ديوونه ي حرفاي
تو ام

عاشق امروز و قربوني فرداي تو ام

قصه ي من و تو رو يه روزي عبرت مي
کنن

حرفي پشت ما بگن ؟ نه ، مگه
جرأت مي کنن

تو قبول نمي کني ، بذار زمان نشون مي ده

پاسخ سوالاي سخت و هميشه اون مي ده

زيبا ثابت مي کنم ، عاشقتم به هر کسي

زوده اون روزي که تو به اين حقيقيت
برسي

خط بزن خيليا رو از تو کتاب
زندگيت

که حسودي مي کنن به قصه ي ديوونگيت

وقتي مردم واسه تو بهم نريزهخ
عالمت

سر بلندي ، که به خاطر تو مرده
مريمت

سالاي زياديه ، زيبا تو شعراي منه

همه عالم مي دونن که زيبا دنياي منه

نمي خوام هواي چشماي تو خاکستري شه

فکر تو به عشق سرخ مريمت ، سرسري
شه

دنيا رو بهم مي ريزم تا بگم ، آي آدما

که مي خواين زيبا به جاي تو به من
بگه شما

دوس دارم تمامتون رنگ خوشي رو نبينيد

جاي گل هميشه خاراي مصيبت بچينيد

نمي دم زيبا رو به اونا که دو به هم
زنن

چيني نازم عاشقي رو ساده مي شکنن

زيبا جون تحمل تو مث عمر گل کمه

همه دور و برتن ، از چشپ و راس يه عالمه

اما من مجنون تر از هر عاشق و هر ديوونم

کاري مي کنم خودت بهم بگي من مي
دونم

توي آينه دلت از مريمت لک نباشه

لا به لاي عاشقيم ، زيبا يه وقت
شک نباشه

خيلي آدما مي خوان ، با واسطه ، بي واسطه

خط قرمز بکشن رو جاده ي اين رابطه

نذار زيبا ، بذا با هم تا خود خدا
بريم

جوري آروم که نفهمن من و تو کجا
بريم

ديوونت ، دختري از جنس روزاي پاييزه

که به عشقت مي شينه اشک بلوري مي ريزه

تسممو صدا کن و همش نگو مي خوام
برم

بگو مريم ، زيبا جون بگو ، عجيب منتظرم

کاش اونا ه تو رو مي خوان و با عشق من
بدن

کار ديگه مي دونستن جاي دو به هم
زدن

زيبا جون نمي شه اين قصه رو
اينجوري بگم

لازمه بيام پيشت ، بي غصه ي دوري بگم

مواظب باش چشاي نازتو جادو نکنن

حيله هاي تازه اي پيش نگات رو نکنن

واسه مريم هميشه ، قشنگترين بهونه اي

مي درخشي تنها و کلي عزيز دردونه اي

کسي که اگه يه روز مونده به کل
زندگيش

به همه مي گه که زيباس علت ديوونگيش

زيبا مي پرستمت قد يه عالمه بهشت

اخمو وا کن و بخون « گريه نکن که سرنوشت...-

/ 30