قصه ي يه جاي نقشه - دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مریم حیدرزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














قصه ي يه جاي نقشه

يه جاي نقشه ي بزرگ دنيا

يه کشور پر از بهشت و دريا

يه سرزمين ، پر از رز و شقايق

مهد يه عالم ، آدماي عاشق

يه جا که خشکي و بلندي داره

تو قدمتش حافظ و سعدي داره

يه عالمه معدن احساس داره

کوچه هاش عطر زنبق و ياس داره

به قهرماناش هميشه مي باله

دل کندن از خاک زرش محاله

هر گوشه از او پر افتخاره

چهار تا فصل عاشق ، بهاره

خزر ، دنا ، زاگرس و اترک داره

کلي چيزاي تازه و تک داره

تو عاشقاش ليلي و مجنون داره

کوير و درياچه و هامون داره

کشور ما خونه ي ابن سيناس

سال يه قهرماني مثل نيماس

توي جنوب نخلاي خرما داره

تو سنتاشم ، شب يلدا داره

يه پهلووني مث رستم داره

چشمه هايي به رنگ زمزم داره

مردمي داره مث عطر شمالي

فرقي نداره شرقي يا شمالي

اونا براش با افتخار جون مي دن

براي زنده موندنش ، خون مي دن

مراقبن حتي يه ذره از خاک

نيفته دست دشمناي ناپاک

اين سرزمين هميشه پاک و زندس

تو بازياي دنيامون ، برندس

الهي که تا زنده ايم و آباد

زنده بمونه سرزمين فرهاد

اسم قشنگش هميشه تو نقشه

به هر غريبه ، حس خوش مي بخشه

ما به تموم داشته هاش مي نازيم

هر چي نداره کم کمک مي سازيم

تا که يه روز کسايي که تو دنيان

بگن که بهترين جا ، يعني ايران

/ 30