ترانه ي اردي بهشت - دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مریم حیدرزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














ترانه ي اردي بهشت

زيبا تو که بار مژت يه دنيا رو مات مي کني

يه دنيا رو قربوني چشمک چشمات مي
کني

تو که اگه کسي نخواد با تو مث آينه باشه

با داغي لحنن نگات اون مجازات مي کني

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ، ترانه ي اردي بهشت

زيبا اگه موج صدات ، بلرزه ، رنگ غم بشه

از اون طراوت چشات اگه يه ذره کم بشه

چيکار مي تونم بکنم ، جز اينکه آرزو کنم

تمام غصه هاي تو ، فقط مال خودم بشه

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

زيبا کي گفته تو نخواي ، تو کوچه ها بهار مياد

وقتي بهاره که جهان با حرف تو کنار
بياد

اگه يه غم به هم زده دنياي ارغوانيتو

الهي که بره به جاش ، براي من هزار بياد

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

زيبا شايد بگي حالا صحبت ديوونگي نيست

اما مي گم بي عشق تو اسم چيزي زندگي نيست

درياي طوفان زرده تو ببينمو
چيزي نگم

خوب مي دونيم من و تو که اين رسم پروانگي نيست

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

زيباي من دنياي ما طلوع داره ، غروب داره

نقشه ي سرنوشتمون ، شمال داره ، جنوب داره

تو اونا که پشت نقاب ، از نسل دور آدمن

هم آدماي بد داره ، هم آدماي خوب داره

نبينمت يه وقت بشي تلسيم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

زيبا نگين عشق تو، صد تا طبق جواهره

يه قايق بادي داره پر از نگاه و خاطره

ميون اين شهر غريب ، با چهره هاي آشنا

يکي مي ميره واسه تو که يه جورايي شاعره

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاست ترانه ي اردي بهشت

زيبا با يک چکه غمت ، مي ريزه هفت تا
آسمون

مي شکنه از غصه ي تو ، يه بار ديگه
رنگين کمون

نمي دونم که خزون نشسته رو کدوم گلت

مي خواي بهم نگي ، نگو اما همينجوري نمون

نبيمنت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

يه عمريه تو ميدونا چشما به تو خيره مي شه

با رنگ روشن نگات ، روز همه تيره مي
شه

قصه ي هر کس که به تو بد کنه و خوب نباشه

حکايت مجرمي که دايم تو زنجير ، مي شه

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

زيبا جاي تو ، آسمون باريد و کلي خالي شد

ما هم از اين غصه ي اون ، دلش گرفت ، هلالي شد

دخترکي که زندگيش با رؤياي تو مي
گذره

دچار کابوس بد و خط خطي و خيالي شد

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

زيبا به جون همه چيم ، آره جون خودت قسم

بدون لبخند تو من به هيچ جايي نمي رسم

به خاطر خود خودت ابرو يه کم کنار بزن

بذار که ماه طلوع کنه از چش مثل هيچکسم

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

زيبا جونم خوشم باشي نمي شه باز از تو نوشت

چه برسه به اينکه نه ، بگذريم از خيال زشت

نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت

به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

/ 30