دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیگه می ذارمت کنار (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مریم حیدرزاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














لالايي بي
لالايي

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

آي پونه ها ، اقاقيا ، شقايقاي
خسته

کبوترا ، قناريا ، جغداي
دل شکسته

قصه ي کهنه ي شما آخر اونو
نخوابوند

ترس از لولو
مرده ديگه پشت دراي بسته

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

باروناي ريز و درشت و
عاشق بهاري

ماه لطيف و نقره اي ،
عکساي يادگاري

آسمون خم شده از غصه ي
دور دريا

شباي يلداي پر از هق هق
و بي قراري

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

روز و شباي رد شده ، چه
قدر ازش شنيديد

چه لحظه هايي که اونو
تو پيچ کوچه ديديد

وقتي که چشماشو مي بست
ترنه ته مي کشيد

چه قدر براي خواب اون بي موقع
ته کشيديد

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

آدمگاي آرزو ، ماهياي
خاطره

ديگه صدايي نمي ياد
از شيشه ي پنجره

ديگه کسي نيس که باش
هزار و يک شب بگم

رفت اوني که از اولم همش
قرار بود بره

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

برف سفيد پشت بوم بي
چراغ خونه

دو بيتياي بي پناه
خيلي عاشقونه

ديديد با چه يقيني
دائم زير لب مي گفتم

محاله اون تا آخرش
کنار من بمونه

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

پروانه ها بسوزيد و دور
چراغ بگرديد

شما ديگه رو حرفتون
باشيد و برنگرديد

يه کار کنيد تو قصه هاي
بچه هاي فردا

نگن شما با آبروي شمعا
بازي کرديد

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

تمام شبها شاهدم ، چيزي
براش کم نبود

قصه هاي تکراري تو
هيچ جاي حرفم نبود

ستاره ها خوب مي دونستن
که براش مي ميرم

اندازه ي من کسي
عاشقش تو عالم نبود

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

از بس نوشتم آخرش آروم و بي
خبر ، رفت

نمي دونم همين جاهاس
يا عاقبت سفر رفت

يه چيزي رو خوب مي دونم
اينکه تمام شعرام

پاي چشاي روشنش بي بدرقه ،
هدر رفت

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

لالاييا مال اوناس که عاشقن ، دل
دارن

شب و مي خوان ، با روزو با
شلوغي مشکل دارن

کسايي که هر چي که قلبشون
بگه گوش مي دن

واسه شراب خاطره ، کوزه اي
از گل دارن

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

ديگه شباي باروني ، چشم من
ابري تيره

با عکس اون شايد يه ساعتي
خوابم مي بره

منتظرهيچ کس نيستم تا يه روزي
بياد

با دستاش آروم بزنه به
شيشه ي پنجره

ديگه براش نمي خونم ،
لالايي بي لالايي

انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي
جدايي

ته دلم همش مي گم اگه بياد محشره

دلم با عشقش همه ي ناز اونو مي خره

من نگران چشماي روشنشم يه
عالم

يعني شبا بي لالايي راحت خوابش
مي بره ؟

من حرفمو پس مي گيرم باز مي
خونم لالايي

اگه بياد و نزنه ، باز ساز بي
وفايي

انقدر مي خونم تا واسه هميشه يادش
بره

رها شدن ، کنار من نبودن و جدايي

لالالالايي شباي ساکت و پر
ستاره

کاش کسي پيدا شه ازش برام
خبر بياره

آرزومه يه شب بياد و با نگاهش
بگه

کسي رو جز من توي اين
دنياي بد نداره

/ 30