چنانچه ماليكه خمس وزكوة آن واجب شده، از بين نرفته باشد، بايد خمس يا زكوة را بدهند وبقيه مال او را به چيزهاى ديگرى كه بر او واجب است قسمت كنند واگر ماليكه خمس وزكوة آن واجب شده، از بين رفته باشد مال او را بخمس وزكوة و قرض ونذر ومانند اينها قسمت نمايند مثلا اگر چهل تومان خمس بر او واجب است وبيست تومان بكسى بدهكار است وهمه مال او سى تومان است، بايد بيست تومان بابت خمس وده تومان به دين او بدهند.
مسأله 1998 - كسيكه مشغول تحصيل علم است واگر تحصيل نكند مىتواند براى معاش خود كسب كند، چنانچه تحصيل آن علم، واجب يا مستحب باشد، مىشود باوز كوة داد.
بلكه با اشتغال بتحصيل علم مباح نيز دادن زكوة باو اشكال ندارد ولى احتياط براى اهل علم نگرفتن زكوة است مگر در صورتيكه از تحصيل مخارج عاجز باشند ولكن جايز است اشتغال بتحصيل علم هر چند باعث عجز از تحصيل نفقه بشود.
زكوة فطره
مسأله 1999 - كسيكه موقع مغرب شب عيد فطر بالغ وعاقل وهشيار است وفقير وبنده كس ديگر
نيست، بايد براى خودش وكسانيكه نان خور او هستند، هر نفرى يك صاع كه تقريبا سه كيلو است گندم يا جويا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرت ومانند اينها بمستحق بدهد واگر پول يكى از اينها را هم بدهد كافى است.
مسأله 2000 - كسيكه مخارج سال خود وعيالاتش را ندارد وكسبى هم ندارد كه بتواند مخارج سال خود وعيالاتش را بگذراند فقير است ودادن زكوة فطره بر او واجب نيست.
مسأله 2001 - انسان بايد فطره كسانيرا كه موقع مغرب شب عيد فطر، نان خور او حساب مىشوند بدهد، كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد يا نه.
در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر.