شده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمىتواند با آن مرد ازدواج كند واگر بعد از عقد بگويد، مثل صورتى است كه مرد بعد از عقد بگويد كه زن بر او حرام است وحكم آن درمسألة پيش گفته شد.
مسأله 2505 - شير دادنى كه علت محرم شدن است بدو چيز ثابت مىشود: اول - خبر دادن عده اى كه انسان ازگفته آنان يقين يا اطمينان پيدا كند.
دوم - شهادت دو مرد عادل يا چهار زن عادله، ولى بايد شرائط شير دادن راهم بگويند مثلا بگويند: ماديده ايم كه فلان بچه بيست وچهار ساعت از پستان فلان زن شير خورده وچيزى هم در بين نخورده وهم چنين ساير شرائط را كه درمسألة 2483 گفته شد شرح دهند.
مسأله 2506 - اگر شك كنند بچه بمقدارى كه علت محرم شدن است شير خورده يا نه، يا گمان داشته باشند كهبآن مقدار شير خورده، بچه بكسى محرم نمىشود ولى بهتر آنست كه احتياط كنند.
احكام طلاق
مسأله 2507 - مردى كه زن خود را طلاق مىدهد، بايد بالغ وعاقل باشد وباختيار خود طلاق دهد واگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است.ونيز بايد قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را بشوخى بگويد صحيح نيست.
مسأله 2508 - زن بايد در وقت طلاق از خون حيض ونفاس پاك باشد وشوهرش در آن پاكى با او نزديكى نكرده باشد وتفصيل اين دو شرط در مسائل آينده گفته مىشود.
مسأله 2509 - طلاق دادن زن در حال حيض يا نفاس در سه صورت صحيح است اول - آن كه شوهرش بعد از ازدواج با او نزديكى نكرده باشد.
دوم - آن كه معلوم باشد آبستن است و اگر معلوم نباشد وشوهر در حال حيض طلاقش بدهد، بعد بفهمد آبستن بوده احتياط مستحب آنست كه دوباره او را