راه شناخت عدالت - پرتوی از اسرار نماز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرتوی از اسرار نماز - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه شناخت عدالت

گرچه برخوردارى از عدالت، و داشتن ملكه ترك گناه، از امور درونى افراد است، ولى با علائم و نشانه هايى كه در زندگى و عمل افراد بروز مىكند، مىتوان به بود و نبود آن در افراد، پى برد. در روايات، برخى از اين علائم به چشم مىخورد و بعضى ملاك ها بيان شده كه با وجود آنها، مىتوان كسى را عادل شمرد.

از امام صادق عليه السلام پرسيدند: عادل كيست

فرمود: اِذا غَضَّ طَرْفَهُ مِنَ المَحارمِ وَلِسانهُ عَنِ الْمَاءثِمِ و كَفَّهُ عَنِ الْمَظالِم (519) كسى كه چشمش را از نامحرم، زبانش را از گناه، و دستش را از ظلم، حفظ كند.

پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله نيز در حديثى انسان جوانمرد و عادل را چنين معرّفى مىكند: مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ يَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثهُمْ فَلَمْ يَكْذِبْهُم وَ وعَدَهُم فَلَمْ يُخْلِفْهم فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَتُهُ...(520) كسى كه با مردم، در معاملات، ستم نكند و در سخن، دروغ نگويد و در وعده هايش تخلّف نكند، او از كسانى است كه مروّتش كامل و عدالتش آشكار است.

از امام صادق عليه السلام سؤال شد: عدالت انسان را از كجا بشناسيم

فرمود: همين كه كسى اهل حيا و عفت باشد و در خوراك و گفتار و شهوت، خود را به گناه نيالايد، و از گناهان بزرگى مثل زنا، ربا، شراب، فرار از جنگ،... (كه مورد تهديد قرآن است) بپرهيزد، و جز در مواردى كه عذر دارد، از شركت در جماعت مسلمين دورى نكند، چنين انسانى عادل است و تفتيش از عيوب او و غيبت او بر مردم حرام است...(521)

در روايات ديگرى مىخوانيم: به آن كس كه نمازهاى پنجگانه را به جماعت بخواند، خوشبين باشيد و گواهى او را بپذيريد.(522)

شايد آنچه را كه فقهاء، به عنوان حُسن ظاهرى در عدالت بيان مىكنند، همين باشد كه با حضورش در مراسم و جماعت مسلمين و نبودنش در مراكز فساد و گناه، مايه اعتماد مردم شود و او را از اين طريق، انسانِ عادل و درست كارى بشناسند.

امام باقر عليه السلام در مورد عدالت زنان مىفرمايد:

همين كه اهل حجاب و از خانواده هاى محترم بود و از شوهر خويش اطاعت مىكرد و از كارهاى ناپسند و جلوه گرى هاى ناروا پرهيز داشت، عادل است.(523)

در بعضى روايات، فاسق را كسانى مىداند كه به خاطر گناهان زشتِ علنى، در جامعه شلاّق خورده، يا ميان مردم مشهور به خلاف و بدكارى يا مورد سوء ظن باشند.(524) البته معناى عدالت در يك نفر، آن نيست كه در طول عمر، مرتكب گناهى نشده باشد، چرا كه اين ويژگى، تنها در انبياء و اولياء معصوم است، ولى همين كه ما در ظاهر، از او گناه بزرگى نديده باشيم، كافى است.

اين نيز ناگفته نماند كه: اگر كسى خود را عادل نمى داند، و حتّى به مردم بگويد كه من عادل نيستم، امّا مردم او را عادل و با تقوا بشناسند، مىتواند امام جماعت شود و مردم نيز مىتوانند به او اقتدا كنند و اگر مردم، مايل به اقتدا باشند، نبايد سرپيچى كند.(525) و حتّى اگر پس از نماز جماعت، معلوم شود كه امام جماعت، عادل نبوده، نمازهايى را كه پشت سر او خوانده اند صحيح است و اعاده لازم نيست.(526)

چرا بعضى به جماعت نمى روند؟

با همه پاداشها و آثارى كه براى نماز جماعت وجود دارد، برخى از اين فيض بزرگ محرومند و با تاءسف، شاهديم كه بسيارى، به آن بى اعتنا و كم رغبت اند و حتى در همسايگى مسجد به سر مىبرند، ولى در جماعت مسلمين حاضر نمى شوند و مسجدها، گاهى به صورت ناراحت كننده و دردآورى خلوت است.

علّت شركت نكردن افراد در نمازهاى جماعت، گوناگون است. بعضى واقعاً عذر دارند و دليلشان پذيرفتنى است، ولى در بسيارى موارد، بهانه هايى پوچ، بيشتر نيست. مرورى به اينگونه دلايل و بهانه ها مىكنيم:

بعضى، از پاداشهاى نماز جماعت، غافلند.

برخى، از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد، به نماز جماعت بى رغبت مىشوند.

بعضى، تنها بد اخلاقى امام جماعت را، بهانه عدم شركت خود قرار مىدهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مىآورند.

بعضى، بخاطر همفكر نبودن امام جماعت، با ديدگاههاى سياسى آنان نسبت به موضوعات و اشخاص و... از شركت در جماعت، دورى مىكنند.

بعضى، بخاطر مشغوليت هاى اقتصادى واجتماعى وگرفتاريهاى روزمرّه، از پاداشهاى عظيم نماز جماعت محروم مىشوند.

بعضى، از برخورد سرد افراد مسجد، دلسرد شده وديگر نمى روند.

بعضى، عيب هاى بستگان و نزديكان امام جماعت را به حساب او مىگذارند و او را قبول ندارند.

بعضى، شركت خود در نماز جماعتى را، مايه تقويت و بزرگ شدن پيشنماز در جامعه مىدانند و از آن پرهيز دارند، بى آنكه دليلى روشن بر بى عدالتى امام جماعت داشته باشند.

بعضى، از روى غرور، حاضر نيستند در نماز جماعت يك امام جوان يا فقير زاده، امّا پاك و متعهد و لايق، شركت كنند.

برخى، تن پرور و تنبل اند و در عبادات، بى حوصله و كسل اند و نماز جماعت را، بجاى آنكه كار بدانند، بارمى دانند و به سختى حاضرند دست از كارهاى ديگر بكشند و به جمع مسلمانان در نماز بپيوندند.

بعضى نيز، از طول كشيدن نماز جماعت، از مسجد مىگريزند.

بعضى نيز، از متولّى يا دست اندركاران مسجد، خوششان نمى آيد، از اين رو به نماز جماعت نمى آيند.

اينها گوشه اى از علل سردى برخى نسبت به حضور در نماز جماعت بود. همانطور كه ديديد، بيشتر اينها، بهانه هايى غير قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دينى مردم به حدّى برسد كه عوامل ياد شده را كنار بگذارند، و با خلوص و همدلى، در صفوفى منظم كنار هم بنشينند، به پاداش هاى عظيم جماعت، توجّه داشته باشند، بد خلقى پيشنماز را، مغاير با عدالت او ندانند. گناه بستگان او را به حساب او نگذارند. و... به بركات و آثار مثبت فراوان اين گردهمايى دينى بينديشند، خواهيم ديد كه مساجد، رونق بيشترى خواهد يافت و خلوتى نمازهاى جماعت، از ميان خواهد رفت.

البته، صلاحيت هاى علمى واخلاقى پيشنماز، ومحيط گرم و آموزنده بودن مساجد، وبرخورد شايسته واحترام آميز با شركت كنندگان در نماز، به خصوص با جوانان و نوجوانان، مىتواند سهم عمده اى در جذب آنان به مسجد، اين كانون وحدت ومعنويت داشته باشد. سهم مسئولان فرهنگى، تبليغى و تربيتى كشور نيز در اين زمينه، مهّم است.

اگر مربيان محترم و معلّمان و پدران و مادران، خود در جماعت ها شركت كنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بايستند، يا به مساجد بروند، الهام بخش ديگران نيز خواهند بود.

اگر مدارس، در كنار مساجد ساخته شود، براى حضور دانش آموزان در نمازهاى جماعت، تسهيلى به حساب مىآيد.

/ 184