نماز، از ديدگاه عقل و وجدان - پرتوی از اسرار نماز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرتوی از اسرار نماز - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز، از ديدگاه عقل و وجدان

يكى از حقوق انسانى، سپاس از محبت و نيكى ديگران است. حتّى اگر مسلمان نباشيم، احسان و نيكى ديگران به عهده ما مسئوليت تشّكر مىگذارد. اين حقّ، نسبت به هر زبان و نژاد و مليّت و كشور، يكسان است.

هر چه لطف و نيكى بيشتر و نيكى كننده بزرگتر باشد، تشّكر هم بايد بيشتر و بهتر انجام گيرد.

و... آيا كسى بيشتر از خدا بر ما حق دارد؟... خير، چرا كه نعمت ونيكى او درباره ما بيشمار است، و خودش نيز وجودى عظيم و فيّاض مىباشد.

خداوند، ما را از يك سلّول آفريد، و هر چه نياز حيات ما بود، از قبيل: نور، حرارت، مكان، هوا، آب، اعضاء، غرائز، قوا، طبيعت گسترده، گياهان و حيوانات، هوش و عقل و عاطفه و... برايمان فراهم كرد و براى تربيت معنوى ما، رسولان خويش را فرستاد و احكام سعادت بخش مقرّر كرد و حلال و حرام، وضع نمود و حيات مادى و حيات روحى مارا از هر جهت، برخوردار از ابزار و وسائل كمال ساخت و همه شرايط رشد و بهروزى و سعادت دنيوى و اخروى مارا فراهم نمود. چه كسى بيش از خداوند به ما نيكى كرده، كه بيش از او شايسته اداى حق باشد؟

به قول سعدى: هر نفسى كه فرو مىرود، ممّد حيات است و چون برمى آيد، مفرّح ذات، پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب.




  • از دست و زبان كه برآيد
    كز عهده شكرش به در آيد



  • كز عهده شكرش به در آيد
    كز عهده شكرش به در آيد



او مارا از هدايت انبياء و معصومين برخوردار ساخت. جهان و طبيعت را مسخّر انسان كرد و به او قدرت بهره بردن از مواهب طبيعت و كشف رازهاى جهان واستفاده از آن در مسير فلاح وزندگى خويش داد.

برگها و گياهان، كربُن هوا را مىگيرند و اكسيژن مىسازند.

قطرات باران، هوا را صاف و سالم مىكنند.

نهنگ ها، ماهيان مرده درياها را مىبلعند تا آب ها بد بو نشوند.

چشم هاى ما، هر لحظه، از زاويه هاى مختلف عكسهاى گوناگون و دقيق از همه چيز مىگيرد.

اگر لب ما نرم نبود، قدرت حرف زدن نداشتيم.

اگر اشك، شور نبود، چشم ما كه از پى آفريده شده، خراب مىشد.

اگر آب ها تلخ و شور بود، درختان نمى روييدند.

اگر زمين، جاذبه نداشت، و اگر فاصله خورشيد به ما نزديك تر بود، اگر هنگام تولّد مكيدن را نمى دانستيم، اگر مهر پدر و مادر نبود، و هزاران اگر ديگر... آيا مىتوانستيم به زندگى ادامه دهيم

البته نه در صدد بر شمردن نعمت هاى خداييم و نه از عهده آن برمى آييم ؛ كه خداوند خود فرمود اگر نعمت هاى الهى را بشماريد، نمى توانيد آنها را به حساب آوريد.

بارى... اگر يك ميليونيم اين نعمت ها را از كسى ديگر دريافت مىكرديم، همه عمر مديون و سپاسگزار او نبوديم

وظيفه انسانى و وجدانى ما، ايجاب مىكند كه سپاس نعمت هاى الهى را ادا كنيم و به شكرانه آنهمه نيكى، نماز بخوانيم و او را بپرستيم.

چون او مارا آفريده، ما هم او را عبادت كنيم و بنده او باشيم تا بنده و برده شرق و غرب نشويم.

نماز، تشّكر از خداوند است و هر انسان عاقل و با وجدانى، به لزوم نماز پى مىبرد.

وقتى يك سگ، در مقابل استخوانى كه به او مىدهند، حق شناسى مىكند و دُم مىجنباند و اگر دزد و بيگانه اى وارد خانه شود، به او حمله مىكند، اگر انسان نسبت به اين همه نعمت پروردگار، بى تفاوت باشد و از روحيه سپاسگزارى كه به صورت نماز جلوه گر مىشود، بى بهره باشد، آيا در قدرشناسى كمتر از سگ نيست!...

/ 184