نهى از زارى بر كشته شدگان صفين - تاریخ اسلام به روایت امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ اسلام به روایت امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد حسین دانش کیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نهى از زارى بر كشته شدگان صفين

[ در صفين كارى نمانده حركت كرديم، هنگام گذر از شباميان، صداى شيون زنان را شنيدم. در جهت جلوگيرى از تضعيف روحيه سپاهيان به حرب بن شرحبيل شبامىكه از مهتران مردم خود بود] گفتم: آيا زنان شما ـ چنان كه شيونشان را مى شنوم ـ بر شما چيره شده اند؟ چرا از اين گريه و زارى عاجزانه بازشان نمى داريد؟

[ حرب پياده به همراهم مى آمد و من سوار بر مركب بودم] گفتم: برگرد كه چنين حركتى از چونان تويى با چون منى، زمامدار را عامل انحراف خواهد بود و مؤمن را موجب زبونى.

گفتار ششم : پيدايش مارقين

خوارج و حكميت

[ خوارج در اردوگاهشان بر انكار حكومت حكمين پاى مى فشردند به آنجا رفتم و ]گفتم: «آيا تمامى شما در صفين بوده ايد؟» گفتند: خير. امّا بعضى از ما آرى. گفتم: «پس دو گروه شويد تا با هر گروه مناسب آن سخن گويم.» آنگاه به ايشان گفتم: «دم فرو بنديد و نه تنها با گوش كه با قلب هاتان نيز سخنانم را بشنويد. در اين ميان، از هر كه نيز گواهى طلبيدم به اندازه دانش و آگاهى اش گواهى دهد».

هنگامى كه با توطئه و نيرنگ و مكر و فريب قرآن را بر نيزه كردند، آيا اين شما نبوديد كه مى گفتيد: اينان برادران و همكيشان مايند كه از ما پوزش مى خواهند و به كتاب خدا پناه آورده اند تا در سايه اش بيارامند، پس بايد رأيشان را پذيرفت و زيرفشارشان نگذاشت؟ اما من شما را گفتم كه اين جريانى دو چهره است كه نمود آشكارش، ايمان و بود پنهانش، ستم و دشمنى است. آغازش مهربانى و پايانش پشيمانى است. پس، در موضع كنونى تان پاى بفشاريد و به خط خويش همچنان وفادار باشيد و ادامه جهاد را، دندان به دندان بساييد، و بر بانگ ناهنجارى كه اگر پاسخى بيابد، به گمراهى مى كشاند و اگر نه، خود خوار و زبون مى شود، بى اعتنا بمانيد. ـ و ديديم كه تجربه نيز اين باور را تأييد كرد ـ اما دريغ كه شما در برابر چشم و نگاه من، به مخالفتم ايستاديد و به خواست دشمن تن داديد.

به خدا سوگند كه اگر آن روز ـ به رغم سماجت و اصرار شما ـ از پذيرش آن پيشنهاد سر باز مى زدم، مسؤول پيامدهايش نبودم، و خداوند گناه آن را بر پرونده من نمى افزود. اينك نيز كه به سبب مصالح امت آن را پذيرفته ام، باز هم حقى را صاحبم و بايد مورد پيروى قرار گيرم; چراكه قرآن با من است و از روزى كه توفيق همدمى اش را يافته ام، لحظه اى از آن جدا نشده ام.

در كنار رسول خدا ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ در صحنه پيكارهايى بوديم كه كشتار بر محور پدران، پسران، برادران و خويشاوندان مى چرخيد و هر مصيبتى كه پيش مى آمد، جز افزايش ايمان و ايجاد انگيزه براى پيشروى در راه حق، رشد پيوستگى مان به جريان بعثت و افزونى صبر و مقاومت مان براى پذيرش زخم هايى بيشتر، اثرى بر ما نمى نهاد. اما امروز با پيدايش زنگارها، كژى ها و نفوذ شبهه ها و تأويل ها در دين، با برادران مسلمان خويش به پيكارى خونين كشيده شده ايم. چنين است كه در آرزوى پر شدن شكاف ها و فراهم آمدن بازمانده نيروهاى اسلام، تا بهانه اى بيابيم، بدان روى مى آوريم و ديگر راه حل ها را رها مى كنيم.

/ 89