له في المناجات - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

اوحدی مراغه ای اصفهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

له في المناجات




  • راه گم كردم، چه باشد گر به راه آرى مرا؟ مي نهد هر ساعتى بر خاطرم بارى چو كوه راه باريكست و شب تاريك، پيش خود مگر رحمتى داري، كه بر ذرات عالم تافتست شد جهان در چشم من چون چاه تاريك از فزع دفتر كردارم آن ساعت كه گويي بازكن من كه چون جوزا نمي بندم كمر در بندگى اسب خيرم لاغرست و خنجر كردار كند لاف يكتايى زدم چندان، كه زير بار عجب هر زمان از شرم تقصيرى كه كردم در عمل خاطرم تيره است و تدبيرم كژ و كارم تباه گر حدي من به قدر جرم من خواهى نوشت بندگى گرزين نمط باشد كه كردم، اوحدى
    بندگى گرزين نمط باشد كه كردم، اوحدى


  • رحمتى بر من كنى وندر پناه آرى مرا؟ خوف آن ساعت كه با روى چو كاه آرى مرا با فروغ نور آن روى چوماه آرى مرا با چنان رحمت عجب گر در گناه آرى مرا چشم آن دارم كه بر بالاى چاه آرى مرا از خجالت پيش خود در آه آه آرى مرا كى چو خورشيد منور در كلاه آرى مرا؟ آن نمي ارزم كه در قلب سپاه آرى مرا؟ بيم آنستم كه با پشت دو تاه آرى مرا همچو كشتى ز آب چشم اندر شناه آرى مرا با چنين سرمايه كى در پيشگاه آرى مرا؟ همچو روى نامه با روى سياه آرى مرا آه از آن ساعت كه پيش تخت شاه آرى مرا
    آه از آن ساعت كه پيش تخت شاه آرى مرا


/ 43