وله في الموعظه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

اوحدی مراغه ای اصفهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وله في الموعظه





  • گر آن جهان طلبي، كار اين جهان درياب
    تو غافلى و رفيقان به كار سازى راه
    هزار بار ترا بيش گفته ام هر روز
    جوان چو پير شود، كار كرده مي بايد
    زمانه مي گذرد، چون زمين مباش، زمن
    ترا شكار دلي، گر ز دست برخيزد
    گرت به جان خطرى ميرسد تفاوت نيست
    ورت نگه كند از گوشه اى شكسته دلى
    به هيچ كار نيايى چو ناتوان گردى
    اقامت تو بدنيا ز بهر آخرتست
    شنيده اى كه چها يافتند پيش از تو؟
    به پيشگاه بزرگان گرت رها نكنند
    ز عمر عاريتي، اوحدي، بمير امروز مكن ز ياد فراموش روز دشوارى
    مكن ز ياد فراموش روز دشوارى



  • به هرزه مي گذرد عمر، وارهان، درياب
    چه خفته اي؟ كه برون رفت كاروان، درياب
    كه هين شبى دوسه بيدار باش، هان درياب
    ز پير كار نيايد، تو، اى جوان، درياب
    قبول كن، ز من اى خواجه، اين زمان درياب
    سوار شو، منشين، سعى كن، روان درياب
    قبول خاطر صاحب دلان بجان درياب
    غلط مشو، كه فتوحيست رايگان، درياب
    كنون كه كار به دستست، مي توان، درياب
    چو اين گذشت به غفلت مكوش و آن درياب
    تو نيز آدميي، جهد كن، همان درياب
    فقير باش و زمين بوس و آستان درياب
    پس آنگهى برو و عمر جاودان درياب كه با تو چند بگفتم كه اى فلان، درياب
    كه با تو چند بگفتم كه اى فلان، درياب


/ 43