بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
1اينكه مصنف تعمّد داشته است كه اين كتاب (يعنىنقض) ساده تر و روان ترباشد، و هيچ گونه تقيّد به آراستن عبارت نداشته است، بلكه مقصود او اداىمطالب بوده است به طور وضوح.2كتب ديگر مصنف چنين نبوده است، بلكه به لسان علمى و بيان خاص عالمفهم بوده است؛ به عبارت ديگر در آن تصانيف نظر به يك دسته خاص كه علما وفضلا باشند بوده است، به خلاف كتابنقضكه هدف آن استفاده خواص و عوامبوده است، پس در عين حال كه مشتمل بر مطالب عاليه علمى است به لسان عوامفهم گفته شده، و به قلم ساده تأليف يافته است، و اين حسنى است كه بالادستندارد، و شايد سبب اشتهار كتاب و بلكه بقاى آن تاكنون در نتيجه رعايت اين حسنبوده استو اللّه اعلم.9.اينكه منتجب الدين مصنف را به قزوين منسوب نموده، براى آن است كهاصلاً قزوينى بوده است، ليكن در رى توطّن داشته است چنان كه از ملاحظه عباراتچند مورد از كتاب برمى آيد، از آن جمله عبارت منقوله در سابق است كه دلالتداشت كه مصنف در رى مدرسه داشته است، و عنقريب از رافعى نيز تصريح بهتوطن مصنف در رى نقل خواهد شد.10.بايد دانست كه چون كتابنقضبه منظور نقل روايت با بيان ترجمه حال وذكر طرق روايات وضع و تصنيف نشده است، تا مشايخ مصنف از آن فهميده شود،بنابراين اساتيد و مشايخ او بر ما مجهول است، در صورتى كه قرائنى به نظر مى رسدكه عده اى از آن علما كه مصنف ادراك زمان ايشان كرده و نام ايشان را در آن كتاببرده است، و مخصوصاً علماى شهر «رى» از مشايخ او بوده باشند، بلى آنچهصريحاً از اين كتاب فهميده مى شود آن است كه برادر بزرگ تر مصنف اوحدالدينشيخ روايت او است؛ زيرا در اواسط كتاب به روايت خود از وى تصريح كرده است،و نصّ عبارت او اين است: «حدثنا الأخ الامام أوحد الدين أبو عبداللّه الحسين بن