بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
مختلف عراق و غرب ايران توقف كردبه نظر مى رسد كه بازگشت او به رى در 257ق بوده باشد (براى تفصيل بيشتر، نك: ه د، چ عربى، ابن ابى حاتم).ابوحاتم سرانجام در رى درگذشت (خطيب، همانجا)وى در طى سفرهاىخود از خرمن دانش دانشوران و علماى حديث بهره ها برد و براى كسب علممتحمل رنجهاى بسيار گرديد كه گوشه هايى از آن را فرزندش باز نموده است (ابنابى حاتم، همان، 359 366)مشايخ وى بسيارند؛ برخى از آنان افزون بر آنچهاشاره شد، عبارتند از: احمدبن حنبل، قتيبة بن سعيد، محمد بن بشار بندار، ابن ذكوانقارى، عبدالملك بن قريب اصمعى، ابوصالح كاتب الليث، نعيم بن حماد خزاعى وابونعيم فضل بن دكين (همو،الجرح،3(2)/204؛ خطيب، همان، 2/73، 76؛ ابن ابىيعلى،1/285؛ مزّى، 16/39 40).برخى شمار مشايخ وى را نزديك به 3000 تننوشته اند(ذهبى، 13/ 248؛ براى فهرستى از مشايخ وى، نك : مزى، همانجا).ابوحاتم را فردى آشنا و چيره دست در تشخيص صحت و سقم حديث و جرحو تعديل روات و ناقلان آثار و توانا در حفظ حديث دانسته انداو به گفته پسرش تنهااز يكى از استادان خود به نام ابن نفيل حدود 13000 حديث شنيده و نوشته بودهاست (ابن ابى حاتم،تقدمة، 349،363)مقام و منزلت علمى وى چنان بود كهطالبان علم براى استماع حديث به نزد او مى شتافتند، چنان كه وقتى در بغداد بهنقل حديث پرداخت كسانى چون ابن ابى الدنيا، قاضى محاملى، محمدبن مخلددورى، احمدبن منصور رمادى و ابراهيم بن اسحاق حربى از او حديث شنيدندازديگر روايت كنندگان وى پسرش عبدالرحمن، ابوعوانه اسفراينى، ابوزرعه رازى،ابوزرعه دمشقى را بايد نام برد و همچنين يونس بن عبدالاعلى و ربيع بن سليمانمرادى كه از شيوخ وى نيز به شمار مى روند (خطيب، همان، 2/73؛ مزى، 16/40 41)از مشاهير حديث ابوداود و نسائى و ابن ماجه نيز از او روايت كرده اند (همو،16/40) و بخارى در يك سند درصحيحخود از محمد نامى روايت كرده