بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
خداوندا قوامى بس قديم استكه دارد حق خدمتها فراوانرسيده پيش ازين در دولت توز خدمتها به نعمتهاى الوانكنون گر دورم از خدمت عجب نيستكه باغ وصل دارد باغ هجرانمعلوم مى شود كه قوامى در اين ايّام ساليان دراز بوده كه ترك خدمت اينممدوح سابق و ولى نعمت ديرينه خود را كرده در وطن خود كه رى باشد اختياراقامت نموده است و چون در قصيده ديگر كه قوامى در مدح قوام الدين مذكورساخته تخلّص به مدح ممدوح خود را به اين بيت زيرين كرده است:چنين رسوا نمى ترسى كه از حالت خبر يابديگانه خواجه عالم قوام الدّين طغرائىمعلوم مى شود كه اين قصيده را زمانى ساخته است كه قوام الدين به وزارتنرسيده بوده است بلكه طغرانويس بوده است و بنابر تصريح عماد كاتب در تواريخآل سلجوق به سال پانصد و دوازده فرمان طغرانويسى از جانب سلطان سنجر براىوى صادر شده است و نصّ عبارت او در اين باب بعد از ذكر جنگ سلطان سنجر بابرادرزاده خود محمود بن محمّد بن ملكشاه و بعد از گذشت و عفو سنجر ازتقصيرات سلطان محمود و درباريانش نسبت به نصب درباريان مهمّ او در مشاغلمهمّ و مناصب خطير دولت اين است(ص 127): «وكتب منشوراً للوزير كمالالملك بتقريره على الوزارة، و منشوراً لعلى بار بتمكينه في الإمارة، و منشوراً لأبيالقاسم الدركزيني بمنصب الطغراء والانشاء» ونيز گفته(درهمان صفحه):«وعادالوزير الكمال وله الأبّهة والجلال والدركزيني في ديوان الطغراء و شمسالملك بن نظام الملك في ديون الاستيفاء» و طولى نكشيده كه امير على بار كشتهشده و قوام الدين كه سابقاً وزير او بوده مغضوب و محبوس شده(ص 131) و بدينجهت منصب طغرانويسى را نيز از قوام الدين گرفته به كس ديگر داده اند و نصّعبارت عماد كاتب در اين باب اين است(ص 132): «ولمّا قبض الدركزيني و عزلولىّ الوزير كمال الملك منصب الطغراء أخاه النصير وناطه بذلك المنصب الخطير»