بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
و اينكه قوامى تقاضا مى كند كه مانع از هنگامه گرفتن او نشود براى آن است كهدر آن زمان اين امر نوعى بسيار مؤثّر از دعوت به مذهب و تبليغ بوده است و گاهىدر نفوس بى غرضى تأثير تمام و اثر حيرت انگيز و شگفت آورى مى بخشيده است.بنابراين، زمامداران وقت گاهى جلوگيرى از اين كار مى كرده اند حتى گاهى منجرمى شده كه زبان او را يعنى قائل مدح و فضيلت را مى بريدند و يا مى كشتند.شيخ عبد الجليل(ره) در كتابالنقضگفته(ص 77):آنگه گفته: «چون در بازارها منقبت خوانان مناقب خوانند تركان آن راشنوند و خود ندانند كه آن چيست و آنها كه پيش از اين به سرّ و رمزروافض واقف بوده اند چندى از اين مناقبيان رافضيان را زبان ببريدند و درسارى خاتون سعيد سلقم بنت ملكشاه كه زن اسفهبد على بود ابوطالبمناقبى را زبان بفرمود بريدن كه اندر آن پيشه گريخته بود كه هجوهاىصحابه پاك و قدحهاى زنان رسول خدا خواندى.و ضمن جوابهايى كه از اين گفتار داده گفته(ص 78):و آنچه گفته كه: «اين خاتون زبان ابوطالب شيعى مناقبى بفرمود بريدن»راست است و انكار نشايد كردن كه به حوالتى دروغ كه بروى نهادندخاتون زبان او بفرمود بريدن، و چه ماننده است اين معنى بدان كه چونخواجه ابوبكر خسرو آبادى سنّى كه حاكم قزوين بود او را گفتند كهصدّيق فضائلى كه دشمن على و آل اوست او تو را لعنت مى كند بفرمود تادر دارالسنّة كه قزوين است فضائلى سنّى را پاره پاره كردند و پادشاهانمانند اين در شهرها بسيار كردند و كنند كه آن حوالت به مذهب و اعتقادنكند و نقصانى نباشد.