بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
محمد زكريا در فلسفه نيز صاحب راى و نظر بود، و در بسيارى از مسائل فلسفىسر از ربقه تقليد قدما بيرون كشيد.پل كراوس(Paul Kraus)مستشرق معروف كه عنايتى خاص به تاريخ فلسفهاسلامى در قرون نخستين از هجرت دارد در باب رازى چنين مى گويد:ابوبكر محمد بن زكرياى رازى نه تنها يكى از مشاهير اطباى اسلامىاست، بلكه به واسطه عدّه زيادى كتاب كه به قلم او در فلسفه نگاشتهشده، و آراى خاصى كه در اين رشته از او به يادگار مانده، در شمار بزرگانفلاسفه اسلام نيز معدود است.راز شهرت نيافتن رازى را در فلسفه در نكات ذيل توان يافت:1عقايد فلسفى رازى با افكار عامه مسلمانان از معتزلى و اشعرى و شيعىسازگار نبود، بدين سبب از هر سو به مخالفتش برخاستند.ديگر از اين نوع مخالفان وى ابوالقاسم عبداللّه بن احمد بن محمود بلخى رئيسمعتزله بغداد، و ابوالحسن شهيد بن حسين بلخى فيلسوف و متكلم و شاعر معروفرا توان ذكر كرد.2چنان كه در سابق اشارت رفت، رازى در بسيارى از مسائل خود صاحب نظربود، و مخالفان چون سخنش را نمى فهميدند، و يا نمى خواستند بفهمند به جهلشمنسوب مى كردند، چنان كه شهر زورى صاحبنزهة الارواح و روضة الافراخگفته:رازى هر چند در علم طب ماهر و در صنعت طبابت حاذق بوده، وليكن ازعلم فلسفه بهره اى نداشتهقاضى صاعد اندلسى مى گويد: به واسطه بىبضاعتى رازى در علوم حكميّه و عدم تبحّر او در فلسفه مقصود و مرامحكما را نفهميده، از اين جهت آراى او در علوم عقليّه مضطرب است و