بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
طريق دعات وى ابزارى عالى براى اقناع ديگران بود (حسن، همان، 243 244).اين دعات و از جمله آنان ابوحاتم، در دعوت خود بيشتر به نواحى كوهستانى مناطقى كه اسلام در آن جايها چندان پا نگرفته و در دل مردم ريشه دار نشده بود توجه داشتندنظر آنان كه خود در جدل و مباحثات دينى استاد بودند، بيشترمتوجه مردمى بود كه در اينگونه مسائل مهارت چندانى نداشتند (همان، 246 247)با همه اين احوال ظاهراً چون نخستين داعيان اسماعيلى (در ايران) از لحاظجلب قلوب عامه نتوانستند توفيقى به دست آورند، رهبران محلى اين نهضت نو پابه طبقات بالاى جامعه روى آوردند و انديشيدند كه مى توانند با نفوذ در اشراف وحاكمان موفقيتى كسب كنند، امّا اين روش هم در نهايت بى نتيجه ماند (استرن، 12).عامل مهم تغيير جهت مزبور در سياست دعوت اسماعيليه ابوحاتم بود كه بهسوى سران قوم توجه كرد (همو،8) وتوانست بعضى از بزرگان را به مذهب خودمتمايل كند (نك: ابن حجر، همانجا)در واقع دعوت ابوحاتم در عهد عبيداللهالمهدى مؤسس سلسله فاطمى (خلافت: 297 322 ق / 910 934 م)، تأثيرىخاص در امور سياسى طبرستان و ديلمستان و بعضى جاهاى ديگر ايران داشت.چون وى كار دعوت را عهده دار شد، داعيانى به اطراف فرستاد و نواحى گرداگردرى، چون طبرستان، گرگان، آذربايجان و اصفهان در حوزه دعوت او قرار گرفتند(نظام الملك، 255)ابوحاتم با تغيير جهت مهمى كه در امر دعوت ايجاد كرده بود،توانست امير رى، احمد بن على را به سوى خود جلب كند و به گفته نظام الملك(همانجا) او را به مذهب خويش درآورد.هنگامى كه قدرت سياسى پشتيبان ابوحاتم در رى از ميان رفت، وى نيز بهديلمان گريخت و با تعقيب سياست قبلى، اسفاربن شيرويه و نيز گروهى از اهلديلمان را به مذهب خود متمايل كرد (بغدادى، 170)با بركنارى اسفار و قدرتگرفتن مرداويج پسر زيار، موقعيت ابوحاتم بلافاصله به خطر نيفتاد و حتى گفته انداست.قمى ها كتابنوادر الحكمهاش را استثنا دانسته و قبول كرده اند.*ابوعبدالله حسين بن حسن حسينى اسود رازىحسنو از فضلا و ممدوحين است.*ابوالعلاء عطاء بن يعقوب غزنوى رازىملقب به ناكوك (د 491 ق/ 1098 م)، اديب و شاعر ذواللسانين و دبير دورهدوم روزگار غزنويانعنوان عميد كه بعضى از تذكره ها به او داده اند، حكايت ازمقام ديوانى او دارد (عوفى، 1/122-123؛ اوحدى، 685)از تاريخ تولد و احوالزندگى او اطلاعى در دست نيست، جز آنكه وى درپى بركنارى از منصب دبيرى بهدستور سلطان ابراهيم بن مسعود (حك 451 492ق) به زندان لاهور افتاد و 8سال را در بند گذراند (عوفى، همانجا)اي