بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
كه مرداويج دعوت او را اجابت كرد (كاشانى، 22)حق اين است كه در اسماعيلىشدن اسفار يا مرداويج يا حتّى حاكم رى بايد شك كرد، زيرا دادن آزادى عمل بهيك داعى و احتمالاً استفاده هاى سياسى از او در جهت دشمنى با خلافت عباسى غيراز پذيرفتن كيش و آيين استدر اين دوران و احتمالاً در زمانى كه ابوحاتم نزدمرداويج از موقعيت مساعدى برخوردار بود، مناظراتى بين او و محمد بن زكرياىرازى (د 313 ق / 925 م) در حضور مرداويج صورت گرفت (نك: كرمانى،الأقوال،2 3) كه در مكتب اسماعيلى از لحاظ اثرى كه بر متفكران بعدى داشت، اهميّتويژه اى داردابوحاتم شرح اين مناظرات و گفت وگوهاى خود را با رازى در كتابخويشاعلام النبوةآورده و بويژه بيشتر به شرح نظريات خود در ردّ وى پرداختهاستاو در اين كتاب از رازى به نام ياد نكرده و فقط در اشارت بدو به لفظ «ملحد»اكتفا كرده است (مثلاً نك: 3، 71، 117، جم)، اما حميد الدين كرمانى كه از جملهتاليان وى است، هويت او را مكشوف كرده و معلوم نموده كه او محمد بن زكرياىرازى بوده است (نك: همان، 9).ستاره اقبال ابوحاتم و اسماعيليان در ديلمان و طبرستان به زودى افول كردنظامالملك مى گويد در ديلمان ابوحاتم به مردم بشارت داد كه به زودى امامى ظهورخواهد كرد و بسيارى از مردم بدو ميل كردند، اما چون گفتار ابوحاتم راست نيامد،با او مخالف شدند و قصد هلاك او كردند و وى مجبور به فرار شد (ص 256 257)، امّا آنچه در مورد علت فرار ابوحاتم صحيح تر به نظر مى رسداين است كهمرداويج كه در آغاز از اسماعيليان حمايت مى كرد، در 321ق/933م بر آنان خشمگرفت و به كشتار آنان پرداخت (استرن،66-67؛ بدوى 2/190).ابوحاتم از اين پس تا هنگام مرگ به ناچار پنهان زيست (حسن، همان، 248 ؛غالب، 98)اسفراينى از كشته شدن ابوحاتم سخن مى گويد (ص 125)، اما صحّتآن معلوم نيست.