بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
حقايق هستى را در مى يابد، حقايقى كه مشمول كون و فساد و زمان نيستند، چه، ازجمله بسايط و مباديندبدين سبب تكوين صورت انسانى، همان كوششهاى اينانسان در دريافت اين حقايق است و از آنجا كه اين حقايق در محدوده زماننمى گنجد، نه گذشته و نه آينده در آن نيست، انسان در اين مرتبه روى به علو دارد تابه غايت افق خود رسد كه اگر از آن در گذرد، ديگر نه انسان، كه فرشته اى استگرامى (ص 99 100)در فصل چهارم سخن در كيفيت وحى استاگر انسان بهغايت آن افق برين رسد، از دو حال بيرون نيست: يا به تدرّج طبيعى و در پرتو فكرخود ارتقا مى يابد و به حقايق اشيا مى رسد، يا اينكه آن حقايق خود به سوى او فرودمى آيند: «وحى» (ص 101)فصل پنجم در اين باب است كه عقل به طبع خودمطاع است (ص 105)در فصل ششم رؤياى صادق را بخشى از نبوت مى شناسد(ص 108)در فصل هفتم از فرق ميان نبوت وكهانت سخن مى گويدفصل هشتمدر فرق ميان نبىّ مرسل و غير مرسل استدر اين فصل همچنين به شرايط امامجانشين نبى اشاره مى كند و در فرق نبى مرسل و غير مرسل مى گويد: نبى مرسلداراى خصلتهايى است بسيار؛ داراى فضايلى است كه در جز او جمع نمى شود.نبى غير مرسل در افقى كه بدان مى رسد، حقايق امور چونان فيضى كه از بالا بهپايين فرود مى آيد (نه از راه تعلّم و تدرّج و ارتقا)، بر او آشكار مى شود؛ انسانى استوالا كه فيضى از حق بدو مى رسددر درون خود نيكبخت و بر كار خويش آگاهاستمأمور به دعوت ديگران نيست و اگر دعوت كند، از خيرخواهى خود اوست.فصل نهم در اقسام وحى و فصل دهم در بيان فرق بين نبى و متنبّى است.اما در حكمت عملى، ابوعلى داراى 3 اثر مهم است:تهذيب الاخلاق،ترتيبالسعاداتوجاويدان خردبنا برتهذيب الاخلاق، غرض از تهذيب، رسيدن بهخوبى است كه به يارى آن كردار آدمى نيكو شود و ملكه او گردد كه اين جز بهآموزش منظم ميسّر نيست.