بزرگان ری جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
شرط اول شناخت روان است (ص 1)روان در تن آدمى براى وصول به كمال وسعادت فرجامين استپس بايد نيروها و تواناييهاى مثبت او را باز شناسيم ودرست به كار گيريم تا به پايه برين انسانى دست يابيم و از نيروهاى منفى آن كه ما رااز رسيدن بدان پايه باز مى دارند، آگاه گرديم (مقدمهتهذيب)ابوعلى در تهذيب وشناخت كمال نفس نظر رواقيان وادلّه جالينوس و نظر ارسطو را در باب نيكى و بدىكه آيا به سرشت است، يا به تربيت، يا به هر دو، نقد كرده و سرانجام پذيرفته استكه آدمى به بركت پيرايش خوى خويش مى تواند نيكو شود و به كمال رسد (همان،31 به بعد)او براى نيل به كمال، تربيت بر پايه شرع را، به ويژه در كودكى، شرطنخستين مى داند و مى افزايد كه آنگاه آدمى بايد در كتب استدلالى اخلاق بنگرد تاادب در نفس او به برهان استوار شود؛ به آموزش رياضيات پردازد و به سخن وبرهان درست خوى گيردسپس به ترتيب و به تدريج به علومى بپردازد كه درترتيبالسعادات، ترتيب و منزلت آنها را بيان داشته است (ص 49)در آن كتاب درجاتسعادت را بر حسب مكتب ارسطو باز نموده استسعادت در اين تقرير بر 3 گونهاست: سعادت روان، سعادت تن و سعادت بيرون از تنسعادت روان فراگرفتنعلوم و معارف و سرانجام وصول به حكمت است كه بالاترين سعادتهاست.سعادت تن مانند زيبايى، تناسب اندام و تندرستى، و سعادت بيرون از تن مانندداشتن فرزندان خوب، دوستان خوب، رفاه، نژادگى و احترام اجتماعى (نك : ص263، قس:تهذيب، 79)وى سپس درتهذيب(ص 125) «عدالت» را حد وسطميان دو «جور» مى داند، زيرا زيادت و نقصان، هر دو جور است و جور در دو طرفعدالت واقع شده است، چنان كه فضايل حد وسط ميان رذايلند.ابوعلى درتهذيبهمچنين از «طب النفوس» يا روان درمانى سخن رانده وپيشگيرى از بيماريهاى روانى و درمان آنها اشاره كرده است (ص 178)وى بهپيروى از كندى دردفع الاحزان، معتقد است كه انسان اندوه را خود بر خود مى خرد