مردم - حکومت اسلامی و ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکومت اسلامی و ولایت فقیه - نسخه متنی

حسن قاسمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ قـانـونـگـذار بـايد از سودجويى ، خودخواهى و گروه گرايى به دور باشد تا قانون را بـراسـاس عـدل
و حـق ، وضـع كـنـد. امـّا انـسـان هـا داراى امـيـال و غـرايـزى هـستند كه ممكن است آن ها را به
رعايت يا ترجيح منافع خود و اقليّت همسو با خود وادارد و يا عواطف و احساسات او در وضع قانون ، تاءثير
گذارد.(36)

تـنـهـا خـداوند بى نياز مطلق است كه تحت تاءثير تمايلات قرار نمى گيرد؛ از اين رو، تنها خداوند
صلاحيّت قانونگذارى را دارد؛ چنان كه قرآن مى فرمايد:

(وَ مَنْ اَحْسَنَ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ) (37)

و چه كسى بهتر از خدا، براى قومى كه اهل يقين هستند، حكم مى كند؟!
خـداونـد در طـول تـاريـخ ، قـوانـيـنـى بـراى راهـنـمـايـى جـامـعـه بـشرى فرستاده كه آخرين و
كـامـل تـريـن آن هـا اسلام است . اين دين ، توسّط حضرت محمّد(ص ) براى تمام جهانيان تا روز رستاخيز
فرستاده شده است ؛
(وَ اُوحِىَ اِلَىَّ هذَا الْقُرْآنُ لاُِنْذِرَكُمْ وَ مَنْ بَلَغَ) (38)

اين قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آن ها مى رسد، بيم دهم (و از مخالفت
فرمان خدا بترسانم ).

ج ـ مجلس قانونگذارى در نظام سياسى اسلام

قـوّه مـقـّنـنـه اى كه در حكومت اسلامى از آن بحث مى شود با قوّه مقنّنه اى كه در حكومت هاى جهان
امروز، رواج دارد كه گروهى براى رفع نيازمندى هاى كشور، قوانينى وضع مى نمايد، تفاوت اسـاسـى دارد؛
زيـرا، در حـكـومـت اسـلامـى ، تـشـريـع و جـعـل قـانـون مـنـحـصـر بـه خـداونـد سـبـحـان اسـت و
نـمـايـنـدگـان مـجـلس ، حـقـّ جـعـل و وضـع قـانـون (حـلالى را حـرام يـا حـرامـى را حلال كنند)
ندارند، فقط در چارچوب قوانين اسلام براى پيشبرد عمران و آبادى و تاءمين عدالت اجـتـمـاعـى ،
بـرنـامـه ريـزى مـى كـنـند؛ لوايحى كه از طرف هياءت دولت يا طرح هايى را كه نمايندگان ارائه مى
دهند، پس از شور و تبادل نظر به تصويب رسانده ، براى اجرا در اختيار دولت قرار مى دهند.

به عبارت ديگر هر قانون و حُكمى ، سه مرحله دارد:

1 ـ مرحله تشريع و جعل كه منحصر به خداوند است .

2 ـ مـرحـله شناخت قانون و استخراج آن از مدارك شرعى كه وظيفه فقها و كارشناسان امور دينى است .

3 ـ مرحله برنامه ريزى كه وظيفه نمايندگان مجلس شورا است كه بايد از افراد آگاه و داراى تخصّص در رشته
هاى مختلف تشكيل شوند تا طبق ضوابط اسلامى براى اداره كشور، برنامه ريـزى كـنـنـد و گـواه مشروع
بودن اين گروه ، آيات و رواياتى است كه پيرامون (شورا) وارد شده است .(39)

مردم

نقش مردم در حكومت

ملّت ها و مردم در طول تاريخ ، نقش اساسى و اصلى در سرنوشت خويش داشته اند. نقش مردم در حـكـومـت
الهـى ، بـلكـه در هـر حـكـومـت برخاسته از مردم ، حقيقتى ترديدناپذير است و تجربه انـقـلاب اسلامى
نيز اين حقيقت را بر ما روشن ساخت كه اگر مردم آگاه شوند و به فرمان رهبر الهـى حـركـت كـنـنـد بـر
هـمـه قـدرت ها پيروز هستند و هيچ توطئه اى نمى تواند حكومتى را كه بـرخـاسـتـه از مـردمـى آگاه و
داراى رهبرى الهى است ، ساقط كند مگر آنكه يكى از اين دو را از ميان ببرد.

هم چنين تاريخ ، گـواه است كه هرگاه پيامبران در (تبليغ ) دعوت خويش توفيق نمى يافتند و مـردم بـه آن
هـا نـمـى گـرويـدنـد، بـه هـدف هـاى خـود نـايـل نـمـى شـدنـد؛ چـنـان كـه نـوح و هـود
نـتـوانـسـتـنـد يـك جـامـعـه الهـى تـشـكـيـل دهـنـد و زمـانـى كـه مـردم بـا پـيـامـبـران
هـمـگـام مـى شـدنـد، مـوفـّق بـه تشكيل حكومت مى شدند. چنان كه بنى اسرائيل تازمانى كه با حضرت
موسى (ع ) همراه بودند، عزّت و اقتدار داشتند و پيامبر اكرم (ص ) پس از هجرت به مدينه با كمك مردم مدينه
(انصار) و هجرت كنندگان از مكّه (مهاجران ) توانست پايه هاى حكومت اسلامى در مدينه را بنا كند.

على (ع ) نيز به حضور مردم در صحنه و بيعت آنان به عنوان دليلى بر لزوم پذيرش ‍ حكومت ، استدلال مى

/ 32