فصل اول: حكومت اسلامى - حکومت اسلامی و ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکومت اسلامی و ولایت فقیه - نسخه متنی

حسن قاسمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيروى و اطاعت از فرامين رهبرى ؛ اسلام ناب محمّدى و در راءس آن ولايت فـقـيـه را كـه تنها سنگر
مطمئن و مستحكم در برابر استكبار جهانى است ، حفظ و حراست نمايند. چنانكه حضرت امام (ره ) فرمود:

پشتيبان ولايت فقيه باشيد، تا مملكت تان آسيبى نبيند.(1)

لازمـه حـراسـت ، شـنـاخت مبانى حكومت اسلامى و جايگاه ولايت فقيه در اسلام است . به همين منظور
كـتـاب حاضر (كد 6/02، از موضوع دانش سياسى براى نظام آموزش ‍ بسيج ) با هدف شناخت و ارتـقـاى دانـش
سـيـاسـى اعـضـاى بـسـيـج نـسـبـت بـه مـسـائل حـكـومت اسلامى و ولايت فقيه در دو فـصـل تدوين شده
است . از خداوند خواستاريم ما را در شناخت و اطاعت از ولايت فقيه و پاسدارى از حريم آن ، موفّق بدارد.

مركز تحقيقات اسلامى
معاونت متون آموزشى و كمك آموزشى

فصل اول:
حكومت اسلامى

ضرورت تشكيل حكومت اسلامى

حكومت ، يك ضرورت اجتماعى

زنـدگـى انـسـان ، يـك زنـدگـى اجتماعى و حيات و معيشت او در سايه اجتماع ، تعاون و مبادلات ، امكان
پذير است . لازمه زندگى اجتماعى ، وجود اصطكاك ها و برخوردها بين منافع افراد جامعه اسـت ؛ يعنى وقتى
مردم بخواهند در زندگى اجتماعى با يكديگر همكارى كرده و دستاوردهاى اين هـمـكـارى را مـيـان خـود
تـقـسيم و توزيع كنند، بين منافع آنان برخوردهايى صورت مى گيرد؛ زيـرا، كسانى مى خواهند سهم بيشترى
ببرند و از امكانات و مواهب طبيعى و اجتماعى به صورت فزون ترى بهره بردارى نمايند؛ يا شيوه برخورد با
انسان هاى ديگر را مطابق ميلشان تعيين كـنـنـد و ايـن مـطـلوب ديگران نيست ؛ به ناچار كشمكش هايى در
صحنه اجتماع رخ مى دهد كه سبب تزلزل زندگى اجتماعى و فروپاشى آن خواهد شد.

بـنـابـرايـن براى آن كه جامعه انسانى بتواند به زندگى اجتماعى خويش ادامه دهد و به هدف هاى والاى
انسانى دست يابد، نيازمند دو اصل است :

1 ـ وجود قانون عادلانه و مترقّى ، كه پاسخ ‌گوى همه نيازهاى مادّى و معنوى او باشد.

2 ـ وجـود رهبر و نظام حكومتى قدرتمند، كه عهده دار اجراى قانون و هدايت عمومى گرديده ، بين مردم به
عدالت ، حكومت كند.

نـتـيجه آن كه ، حكومت براى جامعه انسانى امرى ضرورى و اجتناب ناپذير است و زندگى آدمى در تمام ادوار
ابتدايى و پيشرفته حيات اجتماعى هيچ گاه خالى از حكومت نبوده است .

حكومت اسلامى و تفاوت آن با ديگر حكومت ها

حـكـومـت هـاى مـوجـود در جـهـان بـه چند نوع تقسيم مى گردند كه هر كدام ويژگى خاصّ خود را دارند:

1 ـ حـكـومت فرد بر مردم ؛ كه اصطلاحاً آن را حكومت استبدادى مى نامند، حكومتى است كه يك فرد به
تنهايى ، زمام امور جامعه را به دست مى گيرد و بدون هيچ گونه قانون و قاعده اى هر چه را بخواهد، انجام
مى دهد.

در ايـن حكومت ، معيار قانونى براى محدود كردن قدرت دولت ، وجود ندارد. قانون ، همان نظر و خـواسـت
حـاكـم اسـت كـه بـا واسـطـه يـا بـدون واسـطـه بـر مـردم تحميل مى شود؛ زور و سرنيزه هم قوّه مجريه
است . وى خودسرانه كيفر متخلّفان را معيّن و آن ها را به مجازات دلخواه مى رساند.

در اين نوع حكومت ، حاكم و زمامدار به وسيله مردم انتخاب نمى شود، بلكه از راه هاى نامشروعى همچون
كودتا، وراثت و يا تعيين جانشين به قدرت مى رسد.(2)

2 ـ حـكـومـت اقـليـّت بـر اكـثـريـّت ؛ مـانند حكومت هاى سوسياليستى و كمونيستى كه يك اقليّت حـزبى
بر تمام مردم ، حكومت مى كند. در اين نوع حكومت ، حقّ حاكميّت به طبقه اجتماعى يا دسته خاصىّ از مردم
اختصاص دارد.(3)

3 ـ حـكـومت اكثريّت بر مردم ؛ كه اصطلاحاً آن را حكومت دموكراسى مى نامند. دموكراسى از نوع حـكومتى
است كه به موجب آن ، اكثريّت مردم كنترل سياسى جامعه را در دست دارند و در راءس آن فـرمـانـروايـى كه

/ 32