صورت عدّه اى را به خـود نـزديـك و عـدّه اى ديـگـر را طـرد نـمـايـد. و نـه (رشـوه خـوار در قـضـاوت )
كـه حـقـوق را پايمال و حكم شرع را بيان ننمايد و نه (تعطيل كننده سنّت ) باشد كه امّت را به سوى هلاكت
بكشاند.) (72)
شـرايـط و ويـژگـى هـاى يـاد شـده عـلاوه بـر شـرايـط عـمـومـى نـظـيـر مـرد بـودن ، عـقـل و
درايـت كـافـى داشـتـن ، حـلال زادگـى ، مـؤ مـن و شيعه اثنى عشرى بودن است كه از جمله شرايط مشترك
ولىّ فقيه و مرجع تقليد است و در رساله هاى عمليّه ذكر شده است .لازم بـه يـادآورى اسـت كـه در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران ، با الهام از فرامين حيات بخش
اسلام صفات و شرايط رهبر به شرح زير تعيين شده است :
اصل يك صد و نهم :
شرايط و صفات رهبر
1 ـ صلاحيت علمى لازم براى افتا در ابواب مختلف فقه .2 ـ عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امّت اسلام .3 ـ بينش صحيح سياسى و اجتماعى ، تدبير، شجاعت ، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى .در صـورت تـعـدّد واجـديـن شرايط فوق ، شخصى كه داراى بينش فقهى و سياسى قوى ترى باشد، مقدّم است .(73)وظايف و اختيارات ولىّ فقيه
هـدف هـا و بـرنامه هاى حكومت اسلامى ، همان هدف هاى بعثت و رسالت پيامبران الهى است و ولىّ فـقـيـهبه عنوان خليفه و جانشين پيامبر(ص ) و ائمّه اطهار(ع )، وظايف و مسؤ وليّت هاى آنان را برعهده دارد و
موظّف به اجراى آن ها است . لازمه موفقيّت در اجراى وظايف و مسؤ وليّت ها، داشتن اختيارات متناسب با
آن است ؛ زيرا اعطاى اختيارات متناسب با وظايف و مسؤ وليّت ها، يك حكم عقلى است .قـانـون اسـاسـى جمهورى اسلامى ، با الهام از احاديث ائمّه معصومين (ع ) و سيره و سنّت پيامبر
گـرامـى اسـلام (ص )، وظايف و اختياراتى براى (ولىّ فقيه ) مشخّص كرده است كه در دو بخش به آن اشاره مى
شود. ابتدا وظايف و اختيارات ولىّ فقيه در قانون اساسى و سپس نحوه ارتباط ولى فقيه با اركان نظام در
قانون اساسى ، مورد بررسى قرار خواهد گرفت .